1386 -1315
دکتر سید باقر آیت اله زاده شیرازی بعد از بیش از 40 سال تلاش خستگی ناپذیر، صادقانه و با اخلاص برای حفظ و احیای هویت دینی و ملی ایران در روز یکشنبه بیست و هشتم مردادماه 1386 سبکبار و آسوده خاطر به دیدار خداوند جل جلاله شتافت.
دکتر آیت اله زاده شیرازی بنیانگذار مرمت علمی بناها، آثار و محوطه های تاریخی در ایران است. وی در طول حیات پرخیر و برکت خود، طرح و اجرای احیاء و مرمت صدها بنا و محوطه تاریخی در کشور را به عهده داشت و نقش موثری در مطالعات تاریخ معماری ایران، اشاعه دانش مرمت در کشور و تربیت نیروی انسانی متخصص در این زمینه ایفا نمود.
در این نوشتار، خلاصه ای از زندگی ایشان از جنبه های پژوهشی، اجرایی، مدیریتی و آموزشی مورد اشاره قرارمیگیرد.
دوران تحصیلات
دکتر سید باقر آیت اله زاده شیرازی، فرزند سیدمحمدحسین، در سال 1315 در نجف اشرف در خانواده ای ایرانی، روحانی و دینی به دنیا آمد. وی از نوادگان میرزای بزرگ شیرازی است. او دوران کودکی و نوجوانی خود را در فضای بسیار غنی دینی، اعتقادی، فرهنگی و علمی در نجف و تهران طی کرد و در سال 1335 موفق به اخذ دیپلم ریاضی از دبیرستان دارالفنون گردید. دکتر آیت ا له زاده شیرازی در سال 1342 با درجه عالی در رشته کارشناسی ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید. عنوان پایان نامه کارشناسی ارشد او طرح پیشنهادی کانون اصلاح و تربیت اطفال بزهکار بود.
دکتر آیت اله زاده شیرازی در سال 1343 برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت و در سال 1350 (1971) با درجه عالی موفق به اخذ مدرک دکترا در رشته مطالعه و مرمت بناها و بافت های تاریخی از دانشکده معماری دانشگاه رُم گردید. عنوان پایان نامه دکترای وی Progetto di Rianimazione del Bazar di Isfahan il Centro Antico Commerciale a Culturale della Citta (پروژه احیای بازار اصفهان – مرکز کهن تجاری و فرهنگی شهر) بود. این رساله دکترا، تحت نظارت و راهنمایی معمار مشهور ایتالیایی مرحوم پروفسور دکتر De Angelis d'Ossat انجام پذیرفت.
مشاغل و فعالیتهای اجرایی
· رییس دفتر فنی سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران در استان اصفهان 1358 -1346
· رییس سازمان ملی حفاظت آثار باستانی ایران و سرپرست اداره کل حفاظت آثار باستانی و بناهای تاریخی 1366-1358
· معاون اجرایی و قائم مقام سازمان میراث فرهنگی کشور 1379-1366
· کارشناس و مشاور علمی حفاظت و مرمت بناها و محوطه های تاریخی فرهنگی 1386-1345
· مطالعه، طراحی و اجرای صدها پروژه مرمت و احیاء بناها و بافتهای تاریخی و مجموعه های امروزین در ایران 1386-1342
· طراح و مدیر پروژه طرح مطالعه، ساماندهی مرمت و احیای دولتخانه صفوی در شهر اصفهان 1353-1349 و 1379-1374
· همکاری افتخاری در دوران بازنشستگی با سازمان میراث فرهنگی کشور در ارتباط با تهیه طرح مرمت و احیای مجموعه تاریخی فرهنگی عمارت مسعودیه تهران و نظارت افتخاری بر اجرای آن، مرمت ارگ تاریخی بم، مسجد کبود، گنبد جنت سرای اردبیل، دیر گچین، قصر بهرام ، عین الرشید و غیره
· عضو هیئت موسس و رییس موسسه فرهنگی ایکوموس ایران (Iran ICOMOS)، وابسته به شورای بین المللی بناها و محوطه ها وابسته به یونسکو.
· از پیشنهاد دهندگان طرح مطالعه، تنظیم و تدوین منشور ملی حفاظت بناها و محوطه ها و همکاری در اجرای طرح، موسسه فرهنگی ایکوموس ایران وابسته به شورای بین المللی بناها و محوطه ها و پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
· از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی کشور. تهیه پیشنویس اساسنامه و لایحه قانونی تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور.
· از بنیانگذاران مرکز آموزش عالی میراث فرهنگی.
· دبیر کنگره تاریخ معماری و شهرسازی ایران، عضو هیئت علمی کنگره، تاسیس دبیرخانه کنگره، برگزاری سه دوره این کنگره ملی در ارگ بم و ویراستاری علمی وکوشش در چاپ پانزده جلد مجموعه مقالات سه کنگره مذکور 1386-1374
· موسس، مدیر مسئول و عضو هیئت تحریریه فصلنامه علمی،فنی، هنری "اثر" وابسته به سازمان میراث فرهنگی کشور. دکتر شیرازی تا شماره 41، مدیرمسئول این فصلنامه بودند. این مجله در سال 1378 از سوی وزارت فرهنگ و آموزش عالی شایستگی کسب درجه علمی-ترویجی را پیدا نمود و هم اکنون درجه پژوهشی را به دست آورده است. این مجله، فضایی را فراهم آورد که تلاشگران صحنه میراث فرهنگی کشور قادر باشند نتیجه تلاشها و مطالعات خود را منتشر کنند. طی 41 شماره مجله، حدود 6 هزار صفحه مطلب در حوزه ادبیات معماری، شهرسازی، باستانشناسی و هنر ایران در این مجله به چاپ رسید.
1386-1358
· برگزاری نمایشگاه پژوهشی و هنری معرفی شهر تاریخی اصفهان با عنوان اصفهان شهر نور (Isfahan city of light) در موزه بریتانیا 1976
· دبیر علمی دومین همایش معماری مسجد، دانشگاه هنر.
· دبیرعلمی کمیته معماری وشهرسازی، دومین همایش ملی بنیاد ایرانشناسی.
· دبیرعلمی همایش فرهنگ و هنر اصفهان در سده های یازدهم و دوازدهم هجری قمری -چهره های معماری و شهرسازی ، فرهنگستان هنر، آذر 1385.
· حضور فعال در مجامع علمی فرهنگی و شوراهای تخصصی در سطح ملی و بین المللی.
فعالیتهای آموزشی و پژوهشی
عضویتها
جوائز و تقدیرنامه ها
· برنده جایزه بین المللی Award for Architecture به خاطر ارائه و اجرای طرح مرمت، حفظ و احیاء بناهای تاریخی چهلستون، عالیقاپو و هشت بهشت در شهر اصفهان در سال 1980. در این پروژه، دکتر شیرازی به عنوان طراح و مدیر پروژه در سازمان ملی حفاظت آثار باستانی با موسسه شرق شناسی ایتالیا IsMEO) (Italian Institute for Middle East and Far East- به سرپرستی دکتر Eugenio Galdieri همکاری داشتند. این جایزه، به خاطر کار حفاظتی دقیق و گسترده صورت گرفته و گزارشهای پژوهشی منتشر شده به مجریان آن اعطاء گردید. نتایج این پروژه، باعث گسترش بدنه دانش معماری از معماری اسلامی شد و کارشناسان و هنرمندان آموزش دیده در این پروژه، در سالیان بعد، از تجارب کسبشده خود در مرمت و احیای بناهای متعددی در اصفهان و سایر شهرهای ایران بهره بردند.
· چهره ماندگار عرصه معماری، مرمت و حفظ آثار تاریخی، همایش چهره های ماندگار، 1380.
· برنده جایزه تشویقی کتاب سال ایران برای ترجمه کتاب معماری اسلامی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1382
· بازنشسته برگزیده ملی از سوی ریاست جمهوری اسلامی ایران 1382
· خادم برگزیده میراث فرهنگی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی 1382
· خادم برگزیده میراث فرهنگی از سوی سازمان میراث فرهنگی کشور 1382
· استاد برگزیده سال از سوی دانشگاه آزاد اسلامی
· دریافت لوح تقدیر به مناسبت همکاری در همایش ملی بنیاد ایران شناسی
· دریافت لوح تقدیر از سوی انجمن صنفی معماران اصفهان 1383
· دریافت لوح تقدیر به عنوان خادم برگزیده میراث فرهنگی
· دریافت لوح تقدیر در حوزه معماری و مرمت آثار باستانی از دومین همایش اخلاق و نیاِش در آینه هنر و پژوهش 1386
· دریافت چندین تقدیرنامه از دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان استاد نمونه، وزارت مسکن و شهرسازی، بنیاد ایران شناسی، فرهنگستان هنر و غیره. 1386-1379
گفت و گوی دکتر عبدالله نصری با دکتر باقر آیت اله زاده شیرازی در برنامه «دیدار با فرزانگان»
متن مصاحبه از خبرنامه فرهنگستان هنر، ماهنامه، سال 6، شماره 57، شهریور 1386 گرفته شده است.
مردی برآمده از فرهنگ، سنت و تاریخ غنی ایران
دکتر نصری: در این برنامه، بنا داریم که مخاطبان خود را با گوشههایی از زندگی شما، ایام تحصیلتان، آثار فکری و علمی و فعالیتهایی که در عرصههای مختلف معماری و هنر اسلامی داشتید، آشنا کنیم. در ابتدا میخواستم که چون شما از خانوادهای اهل علم هستید، کمی درباره خانواده و کودکیتان بگویید تا بعد برسیم به ایام تحصیلتان.
دکتر شیرازی: من در یک خانواده مذهبی، سنتی و معتقد افتخار پرورش پیدا کردم و همیشه افتخار کردهام که در چنین خانوادهای، چه از طرف مادری و چه از طرف پدری، به دنیا آمدهام. من فرزند سید محمد حسین شیرازی، نوه میرزای شیرازی هستم و مادرم، فرزند فاضل بزرگوار، آقا سید محمد کاظم شیرازی، از علمای طراز اول عالم تشیع و از مراجع تقلید دوران خود است.
در چنین خانواده ای در نجف اشرف در سال 1315 هجری شمسی، شب تولد امام حسن (ع) در ماه رمضان متولد شدم. در آن فضای ملکوتی و زیبای نجف مدت کمی تا 4 سالگی، زندگی کردم. دوران جنگ جهانی دوم با خانواده به تهران آمدیم. مرحوم پدرم آنجا هنوز تحصیل میکردند و چون تحصیلات پدرم تمام نشده بود، به نجف اشرف رفت و آمد داشتیم. نجف اشرف، بزرگترین مرکز علمی روزگار خودش بود و از هر حیث بینظیر بود، چه از نظر فضای فرهنگی و چه از نظر فضای علمی، با حضور شخصیتهای توانمند و تاریخ بسیار کهنی که این حوزه داشت.
همان طور که اطلاع دارید، موسس آن مرحوم طوسی بود و در اوایل دوران سلجوقی بود که بنیان حوزه علمیه نجف گذاشته شد و از آن زمان این شهر مقدس محل حضور جمع کثیری از علما و دارای محافل تدریس بسیار گستردهای بود. من با این فضا مانوس بودم و قطعاً زندگی در چنین فضایی در من بی تاثیر نبود. آن فضای روحانی و پر جنب و جوش علمی که ما شب و روز مباحث علمی را از کودکی میشنیدیم و در آن حضور داشتیم و میدیدیم، در ناخودآگاه من تاثیر بسیار زیادی داشت. در تمام فضای این شهر مقدس که البته شهر بزرگی نبود، حوزههای مختلفی وجود داشت و به دلیل تاثیر عمیق این محیط بود که ذات من ناخودآگاه به سوی علم و فرهنگ و سنت کشیده شد و تا به امروز هم در جهت خط اصلی و ناب سنتی حرکت کردهام و باز هم ادامه میدهم.
دکتر نصری: چه سالی به ایران آمدید؟
دکتر شیرازی: در سال 1318 به ایران آمدیم و در محله قدیمی پامنار اقامت گزیدیم و سپس در کوچه میرزا محمود وزیر ساکن شدیم که هنوز هم این خانه پدری را داریم. زمان بسیار خاصی بود. دوران تولد من دوران اوج رضا شاه بود و بعد از زمان جنگ جهانی دوم دوران حضیض او بود که در آن زمان به سنی رسیده بودم که فضای دوران جنگ و شرایط حاکم بر کشور را درک کنم. هرچند کوچک بودم، اما خاطرات آن دوران برایم خیلی زنده است و سختی معیشت و حضور اجانب در کشورمان را لمس میکردم و میدیدم.
دکتر نصری: تحصیلاتتان را در چه سالی آغاز کردید؟
دکتر شیرازی: تا سال دوم ابتدایی تهران بودم و بعد پدرم تصمیم گرفت سفری به نجف داشته باشیم. در آنجا مرحوم پدرم ابتدا مرا ملزم کرد به مکتب بروم و در آنجا قرآن و نهجالبلاغه را فرا بگیرم و بعد هر کار که دلم خواست بکنم و تحصیلاتم را ادامه بدهم. من یک سال در مکتبی بودم که استادش یک شیخ ایرانی بسیار فرهیخته بود، در مدرسه طوسی در کنج صحن حضرت علی(ع). در آنجا قرآن و نهجالبلاغه را آموختم و بعد به مدرسه رفتم و تا سال ششم ابتدایی در مدرسه علوی نجف درس خواندم. مدرسه علوی مدرسه بسیار خوبی برای ایرانیها بود که هم به زبان عربی تدریس میکردند و هم فارسی. ما موظف بودیم هر دو زبان را در آنجا آموزش ببینیم. بعد از کلاس ششم ابتدایی به ایران آمدیم و ماندیم.
دکتر نصری: آیا خاطراتی هم از چهرههای علمی که در آن زمان در نجف تحصیل میکردند و بعدها از چهرههای بزرگ و سرشناس شدند دارید؟
دکتر شیرازی: آن دوران که ما در نجف بودیم دوران اوج حرکت علمی حوزوی بود. تا آنجا که من در خاطر دارم به هر سو که نگاه میکردی یک مرجع تقلیدی بود که جامع الشرایط بود. من مرحوم آیت الله حکیم، آقا سید حسن و آیتالله گلپایگانی را به خاطر دارم. من این افتخار را داشتم که در کودکی در کنار این شخصیتهای برجسته باشم و این آدمهای بینظیر و شرایط آن فضا در زندگیام تاثیرگذار بودند. فکر میکنم این بزرگترین اتفاقی بود که در کودکی من رخ داد و این تاثیر از میان نرفتنی را در وجود من گذاشت. اکثر علمایی که آنجا بودند ایرانیهایی بودند که برای تلمذ در آن مکتب آمده بودند، مثل آیت الله یزدی، آیت الله گلپایگانی، آیت الله شیرازی، آیت الله خویی و آنهایی که ایرانی نبودند ریشههای ایرانی داشتند. فضای نجف یک مرکز تشیع عظیم، بارور و مولد به معنای واقعی بود و مرکزی بود که در تمام جهان اسلام تاثیر میگذاشت.
دکتر نصری: با توجه به دوری از وطن، شرایط حاکم بر نجف برای شما چگونه بود؟
دکتر شیرازی: حضور در نجف و کربلا برای ما ایرانیها مثل رفتن به قم و مشهد بود و احساس دوری از وطن به ما دست نمیداد، چون تمام شرایط فرهنگی و سنتی حاکم و حتی زبان مثل مملکت خودمان بود. تدریس در حوزهها به عربی بود، ولی ما خودمان در خانواده فارسی صحبت میکردیم و عربی را برای ارتباط با مردم نجف فرا میگرفتیم و خیلی هم یادگیری این زبان را دوست داشتیم. مردم عامی هم متاثر از فضای علمی نجف در خدمت حوزه بودند. در آن زمان نجف بزرگترین کانون فرهنگی جهان اسلام بود و از نظر علمی در عراق از بغداد بسیار فراتر بود. مثلاً اولین چاپخانه عراق در نجف تاسیس شد.
ایران در طول تاریخ پیوند عجیبی با عراق داشت؛ از زمان هخامنشیان که بابل را گرفتند و بابل یکی از پایتختهای هخامنشیان شد و در دوره پارتها هم که تیسفون پایتخت بود. از نظر علمی و سیاسی ما همیشه با عراق همراه بودیم و قبل از آمدن بعثیها، اصولاً حضور این دو فرهنگ و دو کشور در کنار هم خیلی طبیعی بود.
دکتر نصری: کمی درباره دوران پس از بازگشت از نجف بگویید.
دکتر شیرازی: من بعد از دوران ابتدایی به ایران آمدم و در دبیرستانی در همان کوچه میرزا محمود وزیر درس میخواندم که دبیرستان خیلی خوبی بود و در یکی از محلههای قدیمی تهران قرار داشت. علت گرایش من به تاریخ معماری و شهرسازی ایرانی همین حضور در بافت فرهنگی و سنتی از بدو تولد بود، چه حضور در بارگاه حضرت علی (ع) و چه در ایران و تهران. حتی وقتی وارد دانشکده معماری در تهران شدم چیز عجیبی که جلب توجه میکرد عدم توجه به معماری و فرهنگ کهن خودمان بود.
دانشجو از آغاز باید با معماری رم و امثال آن آشنا میشد و نه با معماری ایران. برای هر ایرانی شگفتآور بود که چگونه یک ایرانی در بدو ورود به یک مرکز دانشگاهی باید با فرهنگ غربی آشنا شود. بعد از آن هم مستقیماًما را با معماری مدرن آشنا میکردند که این هم برای ما خیلی عجیب بود. حتی شرایط حاکم بعد از رضاشاه طوری بود که اصولاً به مبانی فرهنگی خالص خودمان و آنچه در آن زندگی میکردیم و فرهنگ غنی ایرانی-اسلامی توجه نمیشد. در واقع این طور برای مردم جا انداخته بودند که اگر کسی ایران و فرهنگ ایرانی را بشناسد ولی غربیها را نه، عقب افتاده است. تاریخ را نشانه عقب ماندگی میدانستند. من و تمام دانشجویان دانشکده معماری از خانوادههای سنتی بودیم و آن چیزی که در دانشگاه تدریس میکردند برای همه تحمیلی بود. برنامه دانشکده معماری که ما در آن درس میخواندیم بر اساس برنامهریزی آندره گدار که یک فرانسوی بود و ریاست دانشکده را به عهده داشت، بود و اصرار او برای اینکه از سنت جدا باشد، برای ما عجیب بود؛ چون خود او درباره باستان شناسی و معماری تحقیق و کار میکرد. اما هنوز که هنوز است هر ایرانی بالاخره ایرانی است و نمیتواند این را نفی کند.
دکتر نصری: چه مدت در دانشکده بودید و آن دوران چطور بود؟
دکتر شیرازی: هفت سال و نیم در دانشکده معماری بودم که دوران بسیار خوبی بود و فضای آموزشی بسیار خوبی داشت. علی رغم برنامه درسی که به نوعی بیگانگی داشت، از نظر شیوه تدریس و شیوه آموزشی خوب بود و با شیوه امروزی بسیار متفاوت. در آن زمان شیوه آموزشی به نوعی حوزوی بود، در حالی که روش آموزش دانشگاهی امروز در سال 1342 از شیوه آمریکایی اتخاذ شد؛ یعنی شیوههای واحدی. در آن زمان دانشکده معماری ما به کارگاههایی تقسیم میشد که هر کارگاه یک استاد و مسئول داشت. در این کارگاهها از دانشجوهای سال اول تا سال آخر بودند.
دکتر نصری: رابطه استاد و شاگردی در آن زمان چطور بود؟
دکتر شیرازی: رابطه استاد و شاگردی به معنای واقعی بود و فضای هنرمندانه و مطلوب و دلپذیری بود. یکی از کلاسها کارگاه هوشنگ سیحون بود که استاد و معمار برجسته و زبردستی بود. ما از ایشان اولین چیزی که یاد گرفتیم بازگشت به خود بود. علی رغم اینکه در دانشگاه معماری مدرن تدریس میشد، اما او ما را به فضای سنتی راغب کرد؛ نه از طریق علمی، بلکه از طریق احساس و عاطفه ما را با فضاهای تاریخیمان مانوس کرد و این خیلی ارزشمند بود.
دکتر نصری: چطور این کار را انجام میداد و چه شیوهای داشت؟
دکتر شیرازی: از طریق سفرهای گروهی دانشجویی که میرفتیم. ایشان طراح خیلی خوبی بود و ماهم در کنارش طراحی میکردیم. نفس این طراحی از بناها و فضاهای سنتی و فرهنگیمان باعث میشد آنچه را که به ما یاد نمیدادند عملاً آنجا فرا بگیریم. خب، این خدمت خیلی بزرگی به ما بود.
از جمله چیزهایی که ایشان خوب به ما یاد میداد تعصب و غیرت نسبت به حرفه خود بود که یک معمار به حرفی که میزند و عملی که میکند باید اعتقاد داشته باشد و پایش بایستند. این میراثی بود که از ایشان گرفتیم و خودمان هم در ذاتمان خمیرمایهاش را داشتیم. به این ترتیب تعلقمان به سنت و حرفهمان بیشتر شد. خیلی مهم است که آدم به حرفهاش اعتقاد داشته باشد و بداند خدمتی را که میکند بر اساس ضابطه و معیارهای علمی و اخلاقی انجام میدهد و از آن عدول نخواهد کرد. ما این اعتقاد را به معماری پیدا کردیم که وقتی کسی در این مملکت معمار میشود حداقل باید شاگرد خلف معماران بزرگ کشور مثل استاد علی اکبر بنا، استاد محمدرضا، استاد قوامالدین و آدمهای بزرگ دیگر باشد و همیشه فکر میکردیم که باید خودمان در حرفهمان به مقامی برسیم. این در من به طور شخصی تاثیرات بیشتری گذاشت و گرایش من را به تاریخ، شخصیتهای تاریخی و آثار تاریخی بیشتر کرد و روز به روز بیشتر من را به آن سمت کشاند.
دکتر نصری: در دانشکده معماری چه کسانی غیر از استاد سیحون روی شما تاثیر گذاشتند؟
دکتر شیرازی: ما استادهای زیادی داشتیم و دانشجویان بزرگی مثل مرحوم شریعتزاده داشتیم که روی من تاثیر زیادی گذاشتند. فضای حاکم بر دانشکده یک فضای جمعی بود، یعنی شما بعد از سال دوم دانشکده میتوانستید به استقلال استاد انتخاب کنید و هر استادی چه حاضر در کشور و چه در خارج از کشور را به عنوان استاد یا الگو برگزینید.
یکی از استادان خارجی که روی من خیلی تاثیر گذاشت «رایت» بود که یک معمار آمریکایی و به شدت طبیعت گرا بود و به طبیعت احترام میگذاشت. تابع معماری ارگانیک بود و از معماری صنعتی به دور بود.
دکتر نصری: فضای سیاسی آن دوران چگونه بود و چه تاثیری بر شما داشت؟
دکتر شیرازی: کودتای 28 مرداد تازه رخ داده بود و ماپرورش یافته فضای سیاسی قبل از کودتای 28 مرداد بودیم؛ یعنی از نظر ذهنی و سیاسی یک ذهنیت تاثیر ناپذیر از 28 مرداد داشتیم. حرکتهای ملی و میهنی روی کشورمان خیلی اثر داشت و ما با اینکه جوان بودیم، در محافل مختلف شرکت میکردیم. در آن زمان دانشجویان هم دورهای من چون بچههای بعد از جنگ جهانی دوم بودند، بسیار سختی کشیده بودند و شرایط را خوب میفهمیدند و مسائلی مثل ملی شدن نفت و سیاست استعماری را خوب درک میکردند. به همین خاطر وقتی وارد دانشکده شدیم، فهمیدیم که این برنامهریزی درست نیست و آن چیزی که ما میخواهیم نیست، چون در بطن هویت پرورش یافته بودیم. فضای بعد از جنگ جهانی دوم فضای آرامی بود و بسیاری از استادان در رشتههای مختلف ادبی، هنری و علمی از افراد آن زمان هستند.
دکتر نصری: شما در چه سالی با مدرک فوق لیسانس از دانشکده هنرهای زیبا فارغالتحصیل شدید؟
دکتر شیرازی: بهمن ماه سال 1342 بعد از هفت سال و نیم فارغ التحصیل شدم. دوران دانشکده بهترین دوران زندگیام بود.
دکتر نصری: پایان نامه شما درباره چه بود؟
دکتر شیرازی: پایان نامه من یک مرکز بهسازی اطفال بزهکار بود که یک مرکز فرهنگی- آموزشی بود. ما یک بار در دوره دانشجویی با استادمان برای یک پروژه رفتیم و از زندان قصر دیدن کردیم. من دارالتادیب آنجا را دیدم و خیلی متاثر شدم. از جهت ارتباط بزرگسالان با خردسالان فضای بسیار تاثر برانگیزی بود. من در پایان نامهام فضایی را پیش بینی کردم که حالتی بیمارستان گونه دارد، چون به نظر من بچه بزهکار مانند یک بیمار است. هم از جهت معماری و هم از جهت فرهنگی باید جایی باشد تا بچهها بهتر رشد کنند و در آن موقع به نظرم طراحی چنین فضایی خیلی لازم و مهم بود و اینکه باید فضای سالم و تربیتی- آموزشی باشد.
"سایت رسمی دکتر باقرآیت الله زاده شیرازی"