امروز ۱۴ دسامبر سال روز تولد یکی از دقیقترین رصدگران آسمان است. این رصدگر تیزبین که در طی زندگی خود منبع ارزشمندی از رصدها و ثبت جایگاه دقیق سیارات به جا گذاشت تیکو براهه، اخترشناس دانمارکی است که در سال ۱۵۴۶ به دنیا آمد.
هنگامی که تیکو دو ساله بود، عمویش او را از پدر و مادر اشرافیاش جدا کرد
و او را نزد خود پرورش داد، البته هنوز هم مشخص نیست که چرا علیرغم
اینکه خانوادهی تیکو اشرافی و ثروتمند بودند، عمویش او را از آنها جدا
کرد. در هر حال این عموی نامهربان یا شاید هم مهربان، بسیار علاقهمند بود
که تیکو در دانشگاه رشته حقوق و فلسفه را ادامه دهد اما خورشیدگرفتگی کامل
سال ۱۵۶۰ همهی امیدهای او را بر باد داد زیرا تیکو براهه جوان چنان مجذوب
گرفت خورشید و پیشبینیپذیر بودن این پدیدهی نجومی شد که پس از ورود به
دانشگاه کپنهاگ به تحصیل در زمینهی نجوم روی آورد. این اخترشناس جوان
چندان خوشاخلاق نبود و هربار بر سر موضوعات گوناگون با دیگران کارش به
نزاع میکشید. اما جنجالهایی که برپا میکرد چندان هم به نفع او نبود و یک
بار در دوئل با شمشیر بخشی از بینیاش را از دست داد. البته همین اتفاق
باعث شد او به علم شیمی و پزشکی علاقهمند شود و در این زمینهها هم
تحقیقاتی به عمل آورد، با این حال تا پایان عمرش مجبور شد از بینی مصنوعی
که از نقره و طلا ساخته بود استفاده کند.
اما آنچه تیکو براهه را مشهور کرد دعواو جنجالها یا بینی فلزیاش نبود.
یازده نوامبر سال ۱۵۷۲ او که تا آن زمان به رصد دقیق سیارات پرداخته بود و
جدولهایی از پیشبینی جایگاه و حرکت سیارات تهیه کرده بود، در صورت فلکی
ذاتالکرسی ستارهی بسیار درخشانی را رصد کرد که پیش از این ندیده بود. از
آن جاییکه از زمان های دور تصور میشد که هر آنچه فراتر از مدار ماه باشد
تغییرناپذیر و ثابت است، دیگر رصدگران به این نتیجه رسیدند که این نور
درخشان باید متعلق به فضای داخل مدار ماه باشد. اما رصدهای براهه نشان
میداد که جایگاه این ستارهی جدید طی شبهای گوناگون نسبت به ستارههای
ثابت پسزمینه تغییر نمیکند و هیچ اختلاف منظری ندارد. به همین علت براهه
متوجه شد که این ستاره باید بسیار دورتر از ماه و سیارات قرار گرفته باشد.
حتی آنطور که دستهای دیگر از اخترشناسان آن زمان گمان میکردند این نور
درخشان حاصل از ستارهی دنبالهدار نبود زیرا اصلاً دنبالهای نداشت. او در
کتاب کوچکی که سال ۱۵۷۳ منتشر کرد ( به نام «دربارهی یک ستارهی جدید»)
برای نخستین بار لقب «جدید، new، nova» را به این ستاره داد، لقبی که هنوز
هم اخترشناسان از آن استفاده میکنند و ما این ستارههای جدید را به نام
نواختر یا ابرنواختر میشناسیم.
(تصویر روبهرو: نقشهی ستارگان صورتفلکی ذاتالکرسی آنطور که براهه در
کتاب «دربارهی یک ستارهی جدید» کشیده است. این نقشه جایگاه ابرنواختر SN
1572 در میان ستارهها نشان میدهد.)
این رصد بسیار مهم تیکو براهه را مشهور کرد و هنگامیکه آوازهی این
دانشمند به گوش فردریک دوم، پادشاه دانمارک رسید، به او پیشنهاد داد که
جزیرهای به نام هون Hven، را در اختیارش بگذارد و تا زمانی که براهه
علاقهمند باشد در این جزیره با آسودگی به رصدهای خود ادامه دهد. تیکو این
پیشنهاد را قبول کرد و در این جزیره رصدخانهای به نام اورانیبورگ
Uraniborg و آزمایشگاهی بزرگ برای خود ساخت که از سال ۱۵۷۶ تا ۱۵۹۷ بیش از
۱۰۰ شاگرد را در آنجا تربیت کرد و به کار گرفت. اما اوضاع همیشه هم بروفق
مراد نبود و در سال ۱۵۸۸ پس از مرگ فردریک دوم، پسر یازده سالهاش کریستین
چهارم به تخت نشست که با براهه میانهی چندان خوبی نداشت و در سال ۱۵۹۷
براهه جزیرهی هون را ترک کرد.
اما در این میان در سال ۱۵۷۷ براهه ستارهی دنبالهداری را به دقت رصد و
بررسی کرد و به مطالعهی ظاهر فیزیکی و فاصلهاش تا زمین پرداخت. او به این
نتیجه رسید که این ستارهی دنبالهدار از فضای اطراف سیارات دورتر عبور
کرده است و برعکس تصوری که آن زمان دربارهی ستارههای دنبالهدار وجود
داشت مبنی بر اینکه دنبالهدارها پدیدههایی مربوط به جوّ زمیناند، به
این نتیجه رسید که آنها هیچ ارتباطی با زمین ندارند.
شحصیت پیچیده، رصدها و پیگیری دقیق او (که باعث اعتماد به نفس بسیار زیاد
او میشد) ترکیب جالبی بود که از براهه شخصی را ساخته بود که نه به فلسفه و
دیدگاه ارسطویی اعتقادی داشت و نه مدل کوپرنیک را برای توضیح عالم قبول
داشت. او برای خود نظریهای جداگانه ارائه کرد که میگفت خورشید و ماه به
دور زمین میگردند اما بقیهی سیارات به دور خورشید میگردند. او به طرز
عجیبی نمیتوانست حرکت زمین را بپذیرد و علرغم تلاشها و اصرارهای همکار
مشهورش، یوهانس کپلر، هرگز مدل خورشید مرکزی و حرکت زمین به دور خورشید را
نپذیرفت که علت آن تلفیقی از دلایل مذهبی، رصد ستارگان و قوانین فیزیک تا
آن زمان بود. البته جالب است بدانید که او متوجه شده بود که اگر زمین یک
دور در سال به دور خورشید بگردد پس هر شش ماه یک بار به علت تغییر جایگاه
زمین،باید زاویه مکان ستارهای از پیش تعیین شده در پس زمینهی آسمان
تغییر اندکی داشته باشد. که البته او درست حدس زده بود اما مقدار دقیق این
اختلاف منظر تا سال ۱۸۳۸ مشخص نشد. از کارهای ارزشمند دیگری که این
اخترشناس انجام داد توضیح «رخگرد ماه» بود که طی رصدهای دقیقش متوجهی آن
شده بود.
علاوه بر آن چه خود او کشف کرد، ۲۰ سال (هرشب) رصد دقیق سیارات و ثبت
حرکت آنها همراه با همکاران و شاگردانش، راه را برای کپلر هموار کرد که در
اواخر عمر براهه همراه با او کار میکرد. اگرچه براهه نتایج به دست آمده
از رصدهایش را به سادگی در اختیار دیگران نمیگذاشت، کپلر پس از مرگ او، از
آنها به خوبی استفاده کرد و توانست قوانین سهگانهی مشهورش را تدوین
کند.
براهه اواخر عمرش همراه با کپلر در پراگ به تحقیقاتش ادامه میداد و به طور ناگهانی دچار بیماری کبدی شد و ۱۱ روز پس از اینکه متوجهی بیماریاش شد،درگذشت. پیرامون مرگ براهه شایعات بسیاری وجود داشت بهطوری که باعث شد دوبار نبش قبر این دانشمند بزرگ صورت بگیرد. نخستین بار در سال ۱۹۰۱ که دانشمندان به مرگ ناگهانی براهه مشکوک بودند و پس از آزمایشات گوناگون به وجود جیوه در بدن وی پی بردند. دانشمندان حدس میزدند که علت واقعی مرگ تیکو براهه نه بیماری کبد، که مسمومیت بوده است و او را در واقع مسموم کردهاند. متهم درجهی نخست در این پرونده هم کسی نبود جز شاگرد مشهورش، یوهانس کپلر! با اینحال دو سال پیش، در سال ۲۰۱۰، دانشمندان دانمارکی نبش قبر مجدد او را درخواست کردند که پذیرفته شد. نهایتاً پس از آزمایشهای فراوان در آبان ماه همین امسال اعلام شد که هیچ مدرک قانعکنندهای مبنی بر مسموم شدن او در دست نیست و دانشمندان اطمینان دارند که تیکو براهه به علت بیماری کبد فوت کرده است و هیچ علتی وجود ندارد که گمان کنیم کپلر او را مسموم کرده است.
آذر ماه 1394