عباس ملکی
عباس ملکی- برجام
مخفف «برنامه جامع اقدام مشترک» واژهایاست که دکتر ظریف به فرهنگ لغت
واژههای فارسی اضافه کرد. امیدواریم که این واژه میمون و مبارک باشد.
در
آذرماه1392 و در پایان مذاکرات ایران و کشورهای موسوم به 5+1 مقرر شد که
برای رسیدن به راهحلهایی برای حل و فصل جامع پرونده هستهای، ملاقاتهایی
صورت گیرد تا نهایتا 2موضوع محقق شود: اول ثابت شود که برنامه هستهای
ایران ماهیتی صرفا صلح آمیز داشته و دوم همه تحریمهای علیه این کشور لغو
شود. آنچه در شامگاه 13فروردین1394 در پلیتکنیک لوزان قرائت شد، هرآنچه
نامش را بگذاریم، تحولی اساسی در روند پایان دادن به مسئله هستهای ایران
بود.
بنابر
گزارش مهر و بهقول یکی از دیپلماتهای ایرانی، مجموعه متضمن این
راهحلها جنبه حقوقی نداشته و صرفا راهنمای مفهومی تنظیم و نگارش برنامه
جامع اقدام مشترک را فراهم کرده و بر این اساس تدوین برنامه جامع اقدام
مشترک با مبنا قراردادن این راهحلها در آینده نزدیک آغاز خواهد شد.
بنابراین بررسی حقوقی برجام میماند برای بعد. بهنظر من بررسی فنی برجام
هم کار مهم و لازمی است که متخصصان فناوری هستهای انجام خواهند داد. من در
اینجا چند نکته حاشیهای عرض خواهم کرد:
1
- کسانی که با افراد غیرایرانی سروکار دارند، میدانند که در مذاکره
همهچیز بهراحتی پیش نمیرود. اگر طرفهای شما از ملیتها و فرهنگهای
مختلفی باشند، کار شما دوچندان سخت میشود. این را حتی از رفتار هیأتهای
کشورهای مختلف در برابر دوربین میتوان درک کرد. خانم موگرینی، کمیسر خارجی
اتحادیه اروپا از اتومبیل که پیاده شد، به سمت خبرنگاران رفت و از فردی که
چتر را بر فراز سر او باز کرد، خواست که این کار را نکند، شاید بهخاطر
اینکه برخی از خبرنگاران فاقد چتر بودند.
هیأت
چینی عموما در حال گریز از رسانهها هستند و مایل نیستند که اظهارنظر
کنند. فابیوس، وزیر خارجه فرانسه بدون لبخند مصاحبه میکند و اشتاینمایر
عموما اظهار خوشبینی میکند. جان کری از آمریکا مایل است تصویری از خود
ارائه دهد که طرف ایرانی و نگرانیهای آنان را میفهمد ولی بههرحال آمریکا
دارای تعهدات دیگری نیز در منطقه خاورمیانه هست. لاوروف از روسیه میگوید
که من حقوق نمیگیرم که خوشبین باشم. تعامل با چنین افرادی کار سختی است و
مناسب است قدردان فعالیت دیپلماتهای ایرانی باشیم.
2
- نکات متعددیست که در بیانیه لوزان مبهم است و به همین دلیل تفسیر
سیاستمداران کشورهای مختلف از این سند با یکدیگر متفاوت است. اما بهنظر
میرسد فارغ از مسائل حقوقی و فنی، به یک پیامد مهم این بیانیه باید توجه
کرد و آن تأثیر روانی بر بازار است. تردیدی نیست که انعکاس مذاکرات لوزان
در رسانههای جهان این نتیجه را داشته است که قرار است تحریمهای اعمال شده
علیه ایران و ایرانیان لغو شود. فکر میکنم که در این مورد با توجه به
منبع تحریمها یعنی تحریمهای ناشی از قطعنامههای شورای امنیت ملل متحد،
تحریمهای منبعث از مصوبات اتحادیه اروپا، تحریمهای ناشی از مصوبات کنگره
آمریکا، تحریمهای منتج از تصمیمات رئیسجمهور آمریکا، و نهایتا تحریمهای
اتخاذ شده توسط کشورهای ثالث بهدلیل تحریمهای فوق، موضوع تحریم نیاز به
مذاکرات وسیع و گسترده داشته و دارد. اما نباید صبر کرد.
بهنظر
من در هر بخشی از اقتصاد، روابط با شرکتهای مشابه در کشورهای دیگر را
باید یکبار دیگر امتحان کرد و اتفاقا از مناطقی که در مورد تجارت با ایران
دارای انگیزههای اقتصادی و مالی بیشتری هستند. مثلا با یک شرکت کنگویی در
مورد خرید مس و یا شرکتهای کنیایی برای معامله چای و فروش تراکتور. حتی
درون اتحادیه 28عضوی اروپا، آنها که اقتصاد ضعیفتر و نیاز به تجارت خارجی
بیشتری دارند. از فرصت بهدست آمده باید استفاده کرد و در کشورهای منطقه
همچون عراق، افغانستان، آذربایجان، آسیای مرکزی و عمان بهدنبال پروژههای
جدید گشت. فعالیتهای اقتصادی منطقهای ممکن است در برخی اوقات دارای سودی
مشابه فعالیت در داخل ایران نباشد، اینجاست که دولت باید به کمک
صادرکنندگان خدمات مهندسی بشتابد.
در
بخش انرژی، ایران کشوری است که در اکثر حاملهای انرژی دارای مزیت است.
اگر به هر ترتیب قرار است که در فعالیتهای مربوط به انرژی هستهای تا چند
سال محدودیتهایی را پذیرا باشیم، چرا توجه خود را معطوف به دیگر انرژیهای
تجدیدپذیر و همچنین انرژیهای فسیلی نکنیم؟
کشوری
که بزرگترین ذخایر ثابت شده گاز طبیعی جهان را دارد و چهارمین کشور
دارنده ذخایر نفت جهان است، دریغ است که در تجارت یکی از این دو ماده
معدنی، واردکننده خالص باشیم. تاکنون مسئولان این دو بخش بیشتر به امید
رفع تحریمها و همکاری با شرکتهای بزرگ نفتی بینالمللی بودند. طی 20سال
گذشته شاید اکثر تجارت نفت و گاز در اختیار معدود شرکتهای مشهور نفتی جهان
بود، اما همچون دیگر بخشهای بازرگانی، تعداد شرکتهای کوچک و متوسط فعال
در بخش نفت و گاز در جهان از یک میلیون عدد گذشته است. گرچه این شرکتها
دارای سرمایه و فناوری شرکتهای معروف نیستند، اما در مجموع میتوانند
جمهوری اسلامی ایران را در رسیدن به اهداف مندرج در سیاستگذاری انرژی ملی
کشور یاری دهند.
گرچه
در بیانیه گفته شده است که اتحادیه اروپا، اعمال تحریمهای اقتصادی و مالی
مرتبط با هستهای خود را خاتمه خواهد داد، اما نباید از نظر دور داشت که
در گذشته اتحادیه اروپا از تحریمهای خویش علیه ایران نه بهعنوان تحریم،
بلکه اقدامات محدودکننده یاد کرده و بعید است که بلافاصله اروپاییها این
کار را انجام دهند. نتیجه اینکه آن دسته از افراد و شرکتهای ایرانی که
علیه تحریمهای اروپا نزد محاکم اروپایی طرح دعوا و شکایت کردهاند، پیگیری
کار را ادامه دهند. شرکتهایی نظیر کشتیرانی و دانشگاههایی مانند صنعتی
شریف که چندباره در فهرست تحریم اروپا قرار گرفتهاند، بهنظر میرسد بهتر
است پیگیری قضایی را ادامه دهند.
در
مورد سازمان ملل متحد بیانیه میگوید که «یک قطعنامه جدید شورای امنیت
سازمان ملل متحد صادر خواهد شد که در آن برجام تأیید شده، کلیه قطعنامههای
قبلی مرتبط با موضوع هستهای لغو خواهد شد و برخی تدابیر محدودیتساز مشخص
را برای یک دوره زمانی مورد توافق، لحاظ خواهد کرد.» بهنظر من هرگونه
فعالیت در سازمان ملل نیازمند توجه بیشتر به روسیه است. روسیه مایل به
موافقت با قطعنامههایی نیست که خاصیت برگشتپذیری داشته باشند. بهعنوان
مثال شورای امنیت میتواند با قطعنامهای همه قطعنامههایی که فعالیت دولت و
اتباع ایرانی را بهدلیل مسئله هستهای محدود کرده است ملغی سازد.
همانطور
که در بیانیه آمده است، کشورهای غربی مایلند که قطعنامه مورد نظر بهصورتی
باشد که اگر بر فرض، ایران از توافقات بهعمل آمده تخطی کرد، قطعنامه تهیه
شده بهصورت اتوماتیک تحریمها را علیه ایران جاری سازد. این روش با منافع
روسیه و چین سازگار نیست. روسیه مایل است که در هر موضوع این فرصت را
داشته باشد که مجددا تصمیم بگیرد و اگر با مسئلهای مخالف است، مخالفت خود
را بهشکل وتو بیان کند.
از
طرف دیگر روسها بر این نکته تأکید کردهاند که با هرگونه تحریم علیه
کشورها در شورای امنیت مخالفت میکنند تا دیگر کسی نتواند علیه خود آنان
همچون موضوع کریمه تحریم وضع کند. میخواهم اینگونه نتیجهگیری کنم که
تصویب یک قطعنامه برای ملغی کردن قطعنامههای پیشین شورای امنیت مستلزم صرف
زمان بیشتری است. هم بهدلیل آنکه قطعنامههای شورای امنیت تنها به پرونده
هستهای ایران مربوط نیست و مواردی همچون توسعه فناوریهای موشکی و فضایی
را نیز دربرمیگیرد و هم اینکه مواضع روسیه و چین را بیشتر باید درنظر
گرفت.
نتیجه
آن است که ایران کشوری است که هم ظرفیت و هم توانایی آن را دارد که به یک
کشور توسعهیافته با برخورداری از ذخایر انسانی ماهر و منابع طبیعی مکفی
تبدیل شود. روندی که در این مسیر دنبال میکند نیازمند تلاش و کوشش فراوان
همه لایههای اجتماعی است. فرصتی فراهم شده تا بیشتر کار کنیم.
....وسلام
سلام و درود بی انتها بر استاد فرزانه ام
عرض ارادت دارم به وجود انورتون، تقدیر و سپاس بی پایان از بزرگواریهاتون
درود بر استاد بزرگوار
بسیار ممنون و سپاسگزارم از لطف ومحبت شما
بسیار زحمت کشیدید و قابل استفاده بود
امیدوارم برجام نتیجه خوبی برای ملت ما در برداشته باشه و با چالش روبه رونشود
باز هم ممنونم
سپاس
سلام و درود بیکران به محضر شریف و بزرگوارتون
بی اندازه تقدیر و سپاس و تشکر از مراحم و الطاف و عنایاتتون
ان شاءالله برجام بعنوان یک اجماع ملی بتواند بسترساز رفع تنگناها و مشکلات بزرگ اقتصادی و دریچه ای نو برای تعامل مثبت و سازنده با جهان و فرصتی برای نگاه درونگرا و برون زا برای جهش اقتصادملی کشورمان باشد.
در پناه حق سایه پرمهرتون جاوید