آشنایی با راز های عجیب جنگل حرا در قشم کسی یادش نیست حرا به چه معناست؛ برخی از بومیان قدیم قشم می گویند چون درختان اینجا را هرس می کردند جنگل هرس و بعدها جنگل حرا نامیدنش.
این البته روایت یک راهنمای محلی است. حرا نام درختی است در اندازه های 3 تا 6 متر با شاخ و برگهای سبز و روشن که در آبهای شور می روید و نام علمی اش (Avicennia Marina) منسوب است به حکیم ابوعلی سینا دانشمند ایرانی. سازش با آب شور و شرایط نامناسب، از حرا یک گیاه استثنایی ساخته است.
جنگل حرا محدوده وسیعی از درختانی است که نه به آب وابسته است نه به خشکی. بوشهری ها و مردم بومی عسلویه هم می توانند بخشی از جنگل های حرا را ببینید چه برسد به مردم جزیره قشم که با این درختان زندگی می کنند و مراقبند چوبش را به یغما نبرند.
بعید است گردشگری به جزیره قشم برود و بخواهد همه جاذبه های آن را ببیند اما سری به روستاهایی که به جنگل آبی حرا راه دارد نروند، روستای سهیلی یکی از راه های ورود به این جنگل است که باید تا نزدیکی های آن رفت از اسکله، قایقی به قیمت ساعتی ۷۰ هزار تومان اجاره کرد و با یک راهنمای محلی دل به دریا زد و از درختان مانگرو این جنگل دیدن کرد.
برخلاف جنگل های دیگر نه می توان در آن آتش روشن کرد و نه از شاخه هایش بالا رفت. اینجا جنگلی است که به سختی می توان لابه لای آن قدم برداشت به خاطر همین همه گردشگران با قایق دل به جنگل می زنند!
عادل ابراهیمی راهنمای گردشگری محلی است که با گروه های گردشگری همراه می شود. اهل روستای سهیلی است و در جمع خبرنگارانی که به جزیره قشم رفته اند اطلاعاتی درباره این جنگل و شگفتی هایش می دهد و از آفت موش هایی می گوید که همراه با لنج ها در سالیان قبل به این جنگل آمده اند.
اگر چه تعداد زیاد موش ها آفت است اما شاید تنها مزیتی که داشته اند این بوده که این موش خرماها باعث شده اند، معروفترین شاهین دنیا که نامش شاهین سینه خیاری آفریقایی است به اینجا کشانده شود. شاهینی که به گرانترین قیمت در امارات فروخته می شود و به پول ما ایرانی ها ۶۲ میلیون تومان قیمت دارد.
خرچنگی که گیتارزنان راه می رود
عادل می گوید: غیر از این شاهین بیش از ۸ نوع عقاب و پرنده شکاری نیز در این جنگل وجود دارد که بیشتر در فصل بهار دیده می شوند.
عادل نوعی از خرچنگ گیتارزن را نیز نشان می دهد و می گوید که یک دستش کوتاه و دست دیگرش بلند و شبیه گیتار است به همین دلیل مردم قشم به او گیتارزن می گویند.
ماهی گل خورک یک نوع ماهی مخصوص این جنگل است که تا وقتی بدنش مرطوب باشد می تواند در خشکی بماند و با پوستش تنفس کند. این ماهی ها کمیاب هستند و تا زمانی که بدنشان مرطوب است محتویات گل را می خورند و وقتی بدنش خشک می شود دوباره به آب می رود.
آّب شیرین کن درختی!
شگفتی جانواران این جنگل یک طرف، آب این محدوده نیز یک طرف دیگر. ۸۰ درصد آب این محدوده حاوی نمک است و شاخه های درختان که به آب نزدیک تر هستند، مانند آب شیرین کن عمل می کنند.
وقتی آب به مرحله مد می رسد، هر شاخه حدود دو سی سی آب را به خود جذب می کند و هنگامی که دبی آب پایین می رود، با نور آفتاب نمک را پس می دهند و آب شیرین جذب درخت می شود.
دو درصد نمکی که باقی می ماند وارد درخت شده و با نور آفتاب از طریق برگ ها مانند حباب های بلورین نمک بر روی برگ ها ظاهر می شود. این روزها می توان بلورهای نمک را روی این برگ ها دید.
درختان مانگرو اوایل تابستان گل معطری دارند و اواخر تابستان میوه می دهند. عادل می گوید که بومی های قدیمی به میوه آن خرک یا کنگ می گویند.
گل این درخت خشک شده و میوه آن سبز، زرد و سپس سیاه می شود. داخل میوه همان روی درخت جوانه می زند. آن وقت که از درخت جدا شد با جذب آب در هر جایی از جنگل که متوقف شود، رشد می کند و به عنوان یک درخت مانگرو قد می کشد.
سالها پیش وقتی هنوز تردمیل و خیلی از وسایل لاغری دیگر اختراع نشده بود، مردم از آب و گل این منطقه برای لاغر شدن استفاده می کردند.
آب و گل جنگل حرا نمک و آهک دارد. مردم گل را به تن خود می مالیدند و نیم ساعت در آب شنا می کردند.
این روش را عرب ها خوب یاد گرفته بودند و می دانستند که این کار خاصیت تناسب اندام و لاغری دارد.
اولین دهل قشم از تنه درختان مانگرو ساخته شد
در بین همه شگفتی های جنگل حرا باید عمر زیاد درختان را نیز به یاد داشت. درختان مانگرو آنقدر عمر می کنند که تنه هایشان محکم می شود.
به همین دلیل زمانی که تکنولوژی خالی کردن داخل چوب وجود نداشت، دو سر چوب تنه های این درخت را برش زده و می بستند و از آن دهل می ساختند.
عادل می گوید که اولین دهل در جزیره قشم با همین چوب های جنگل حرا ساخته شد. از طرف دیگر چوب این درختان دود سیاه ندارد و آب نمک و مواد چربی را نیز جذب می کند و برای ذغال بسیار مناسب است.
برخی از مردم این چوب ها را به قطر می فرستادند. اما برخی دیگر که وجود این گنج را در حرا درک کرده بودند، جلوی کار متخلفان را گرفتند و با قدرت جلویشان ایستادند تا چوب حرا را برای ذغال به یغما نبرند.
عسل کیلویی ۷۰۰ هزار تومان برای ماسک صورت!
احتمالا باید جزو اعیان نشین ها باشی تا بتوانی عسلی که در امارات آن را کیلویی ۷۰۰ هزار تومان می خرند و در جنگل های حرا آن هم در حد فاصل بندر لافت تا گوران به دست می آید را به عنوان ماسک روی صورت بمالی.
برخی از زنان قشم از این عسل به عنوان ماسک صورت استفاده می کنند. این عسل گران قیمت در قشم کیلویی ۳۵۰ هزار تومان فروخته می شود اگر پیدا شود!
خیلی از مردم دنبال چنین عسلی می گردند اما برای بسیاری از قشمی ها به خصوص آنها که نزدیک به جنگل حرا هستند، این عسل یکی از خوراکی های همیشگی صبحانه شان است.
مجموعه :آشنایی با شهرها و کشورها
با استفاده از عمیقترین عکسهای فروسرخی که تاکنون تصویربرداری شدهاند، هفت کهکشان دوردست (آن قدر دور که نوری که اکنون از آنها به زمین رسیده است، تنها 600 میلیون سال پس از مهبانگ تولید شده بود) آشکار شدهاند. و اکنون مشخص شده که یکی از این کهکشانها، که پیش از این تصور میشد بسیار دورافتاده باشد، 13.29 میلیارد سال نوری (4.1 میلیارد پارسک) از زمین فاصله دارد. به این ترتیب این کهکشان دورترین چیزی است که تاکنون کشف شده است.
به گزارش نیچر، این اولین نمونه قابل
اعتماد از چنین کهکشانهای دوردستی است که با استفاده از تصاویر تهیه شده
از دوربین میدان گسترده 3 تلسکوپ فضایی هابل کشف شدهاند. این عکسها توسط
گروهی به رهبری ریچارد الیس، اخترشناس کالتک (انستیتو صنعتی کالیفرنیا در
پاسادنا) تهیه شدهاند و دربردارنده اولین نمونههای بسیار عظیم از
کهکشانهای اولیه هستند که بتوان با آن نظریه استانداردی را اثبات کرد که
به موجب آن هر چه در جستجوی زمان ظهور کهکشانها عقبتر برویم و به زمانی
برسیم که جهان تنها 450 میلیون سال عمر داشته (یعنی کمتر از 4٪ از عمر
کنونی آن)، اخترشناسها باید شاهد کاهش ملایمی در تعداد کهکشانها باشند.
علاوه بر این از وفور کهکشانها چنین برمیآید که تعداد ستارگان یک
کهکشان اولیه آنقدر بوده که پس از خنک شدن عالم در اثر انبساط سریع اولیه،
اتمهای هیدروژن جهان را یونیزه کند (تنها الکترونشان را از آنها بگیرد)؛
که معیاری کلیدی در تکامل جهان محسوب میشود.
الیس و همکارانش یافتههای خود را در یک جلسه توجیهی تلفنی ناسا در روز
چهارشنبه ارائه کردند. به گفته آوی لوئب، دانشمند نظری اخترفیزیک در
دانشگاه هاروارد (کمبریج ماساچوست) «این پژوهش عمیقترین حفاری
باستانشناسی در جهان است که تاکنون انجام شده است». وی میافزاید که علاوه
بر آن جامعترین آنها نیز به شمار میرود.
الیس و همکارانش دوربین تلسکوپ هابل را در بخش بسیار کوچکی از آسمان که
به نام میدان بسیار عمیق هابل نامیده میشود، تنظیم کردند. به دلیل این که
کهکشانهای دوردست نور بسیار ضعیفی دارند، پژوهشگران نمیتوانند با اندازه
گیری انتقال به سرخ اشیاء (جابجایی نور گسیل شده از ستارگان، از سمت
فرابفنش طیف نور به انتهای فروسرخ آن در اثر سرعت انبساط عالم)، به طور
مستقیم فاصله آنها را از زمین محاسبه کنند. در عوض، اخترشناسان این فاصله
را با مشاهده کهکشانها از طریق چندین فیلتر فروسرخ ارزیابی میکنند.
رصدهای اخیر که در ماههای مرداد و شهریور انجام شدهاند، در ترکیب با
بررسیهای پیشین میدان عمیق هابل، تصاویری را تولید کردهاند که عمق میدانی
دو برابر (با نوردهی دو برابر) بهترین عکسی دارند که یک تلسکوپ تا پیش از
این قادر به تهیه آن بود. آنها همچنین دربردارنده تصاویر گرفته شده با یک
فیلتر اضافی بودند که به گروه اجازه میداد تا با قطعیت بیشتری، این احتمال
را رد کند که برخی از این کهکشانها در واقع کهکشانهای نزدیکتری هستند
که در اثر پدیدههایی مانند سرخشدگی بر اثر غبار میان کهکشانی کمنور
شدهاند.
گارت ایلینگورث، اخترفیزیکدان در دانشگاه سانتاکروز کالیفرنیا و عضو
گروه دیگری که آنها هم از دوربین فروسرخ هابل برای یافتن کهکشانهای دوردست
استفاده کردهاند، میگوید: «هیچ شکی وجود ندارد که این دادههای جدید به
ما کمک میکنند تا بهترین نمونههای کهکشانهایی با انتقال به سرخ بین 8 تا
10 را داشته باشیم، از 450 میلیون تا 600 میلیون سال پس از مهبانگ».
ایلینگورق و ریچارد بوئنز، که اخترشناس دیگری از دانشگاه سانتاکروز است،
به همراه گروه همکارانشان، پیش از این مشخص کردند که یکی از کهکشانهای
آزمایش شده توسط گروه الیس، دارای انتقال به سرخ 10 است، که معادل زمانی
است که جهان تقریبا 482 میلیون سال عمر داشت. ولی از تازهترین دادهها
چنین برمیآید که شاید انتقال به سرخ این کهکشان در واقع 11.9 باشد، که به
این معنی خواهد بود که این کهکشان در فاصله رکورد شکن 13.29 میلیارد سال از
زمین (4.1 گیگاپارسک) قرار دارد و این فاصله یعنی مرز نهایی چیزی که
دوربین هابل بتواند ببیند.
اما پژوهشگران هر دو گروه هشدار میدهند که، کماکان این احتمال وجود دارد
که این کهکشان در فاصله بسیار کمتری از زمین قرار داشته باشد، کما اینکه
خود این کشف برای خود آنها هم غیر منتظره بود. بوئنز میگوید:«باید انتظار
هر چیزی را داشته باشیم».
آذر ماه 1391
دگر سینهام چون خم آمد بجوش
بر آمد از این قلزم غم خروش
خراباتیان، راه میخانه کو
حریفان بگوئید، پیمانه کو
مرا سوی میخانه راهی دهید
سرم را به آن در پناهی دهید
بهار است و بلبل، بساط نشاط
بطرف چمن میکشد ز انبساط
تو هم زاهد از خویش دستی برآر
مکن اینقدر خشکی اندر بهار
به درک فنون ریا کاملی
در این فن چرا اینقدر جاهلی
مرادی نشد حاصلت در مرید
در این آرزو گشت، مویت سفید
بیا بگذر از قید ناموس و ننگ
بزن شیشهٔ خودپرستی به سنگ
بینداز از دست مسواک را
بدست آر، نوباوهٔ تاک را
ز من بشنو، از زهد اندیشه کن
بهار است، دیوانگی پیشه کن
بزن دست و صد چاک زن جامه را
بیفکن ز سر بار عمامه را
بیا با حریفان هم آهنگ باش
بکن صلح و با خویش در جنگ باش
ازین زهد یکباره بیگانه شو
به رند خرابات، همخانه شو
چو من ترک سودای تزویر کن
توان تا بمیخانه، شبگیر کن
که بختت مگر سر بر آرد ز خواب
نظرها بیابی ز خم شراب
ز فیض صبوحی بفیضی رسی
شوی با همه ناکسیها، کسی
چه بر سبحه چسبیدهای اینقدر
بس این خاک بازی که خاکت بسر
چرا اینقدر خشک و افسردهای
نه دستی نه پائی مگر مردهای
بکن ترک تزویر و زهد و ریا
به میخانه رفتن ز سر ساز پا
ز ما اختلاط مجازی مجو
زمستان بجز صاف بازی مجو
بگو با حکیم ز خود بیخبر
که ای مانده در گل درین ره چو خر
بمستی ز حکمت کن اندیشهای
چه صغری، چه کبری، بکش شیشهای
کتاب اشارات ابرو بخوان
شفا در لب جام پُر باده دان
ببین شرح تجرید ساق و بدن
بگو حکمت العین چشم و دهن
بجز حرف باده مکن گفتگو
سخنتر مقولات و از کیف گو
بیا ساقی ای قبلهٔ من بیا
سرت گردم، ای شوخ پر فن بیا
دماغم ز سودای صحبت بسوخت
به داغم زبان شعلهها برفروخت
علاجی کن از می دماغ مرا
بنه مرهم از باده داغ مرا
شد از آتش دهر جانم کباب
برافشان بدین شعله مشتی شراب
بپا شو زمستی چه افتادهای
بیفکن مرا در شط بادهای
بکن شستشوی من از لای می
مرا غرق میکن بدریای می
بده ساقی آن مایهٔ زندگی
دمی وارهانم ز دل مردگی
دل و جان من شد بفرمان تو
چه جان و چه دل جمله قربان تو
بمن جان من می بده می بده
پیاپی پیاپی پیاپی بده
بده باده وز روی مستی بده
فدای تو گردم دو دستی بده
به یکدست ما را سبک بر مدار
چه مینا چه پیمانه خمها بیار
مکن سرکشی از من ای بینظیر
بده جامی و در عوض جان بگیر
بیا ای تو درمان دردم بیا
بیا گرد بالات گردم بیا
بیا ای فدای رخ سادهات
بده می بگرد سر بادهات
کجایم، چه میگویم ای دوستان
مگر مست گشتم درین بوستان
ملولیم ساقی می ناب ده
یکی جرعه ز آن قرمزین آب ده
سخنها بمستانه گفتم بسی
الهی نرنجیده باشد کسی
ز هستی ندارم من از خود خبر
خمار شبم میدهد دردسر
به یک جرعه رفع ملالم کنید
بدی گفته باشم حلالم کنید
چه من تازه ز اهل طرب گشتهام
ببخشید گر بیآدب گشتهام
غم هیچکس بر دلم بار نیست
بجز زاهدم با کسی کار نیست
عصا وار استادهام در برش
چه دستار پیچیدهام در سرش
دلم سوخت بر حال زاهد بسی
که بیچارهتر زو ندیدم کسی
ز کوی خرابات آوارهای
زبان بسته حیوان بیچارهای
ندانم چه دیده است از زندگی
نمیرد چرا خود ز شرمندگی
که از بزم رندان نماید نفور
ز راه مسلمانی افتاده دور
من از دید زاهد بسی منکرم
مسلمانی ار این بود کافرم
الهی به پاکان و رندان مست
به دلگرمی ساقی میپرست
به جوش درون خم صاف دل
که شد در بر او فلاطون خجل
به رندی کز آلودگی پاک خفت
به مستی که با دختر تاک خفت
به آهی که بر دل شبیخون زند
به اشکی که پهلو به جیحون زند
به داغی که بر سینه محکم بود
به زخمی کش الماس مرهم بود
به صبری که در ناشکیبا بود
به شرمی که در روی زیبا بود
به عزلت نشینان صحرای درد
به ناخن کبودان شبهای سرد
به چشمی کزو چون بر آید نگاه
کند روز بیچارگان را سیاه
به رویی که روشن کند بزم جمع
به عشقی که پروانه دارد به شمع
به بی دست و پایان کوی وصال
به عاجز نگاهان حسرت مآل
به هجری که پیوسته در وصل یار
بره باشدش دیدهٔ انتظار
به شام فراق دل آشفتگان
به صبح وصال بغم خفتگان
به معشوق از رحم و انصاف دور
به دلدادهٔ در بلاها صبور
به دردی که بیحاجتش از طبیب
به یأسی کز امید شد بینصیب
به زلفی که دل را ز کس بیخبر
نهان میرباید ز پیش نظر
به دزدی که پروا ندارد ز کس
نمیترسد از شحنه و از عسس
به عهدی که پیمانه با باده بست
که دور است از شیشهٔ او شکست
به ذکر صراحی به وقت فرح
به اوراد جام و دعای قدح
به سرهنگی خشت بالای خم
به افتادن جام در پای خم
به پیچ و خم ساقی لاله رنگ
به اندام مطرب به آواز چنگ
به روزی که بیگفتگو در می است
بشوری که در کوچه بند نی است
به صنعان فریبان ترسا لقب
به کافردلان فرنگی نصب
به مرغوله مویان گیسو کمند
به خورشید رویان زنار بند
به آهو نگاهان رعنا خرام
به خسرو سپاهان شیرین کلام
به شمشاد قدان بالا بلا
که کردند عشاق را مبتلا
به آن وعدهٔ سست پیمان یار
به دلسوزی عاشق از انتظار
که گر یکزمان بی تو آرم به سر
خیالت نباشد مرا در نظر
چنان گردم از مرگ خود شادمان
که کس شاد از مردن دشمنان
بمیرم گر ز حسرت کام تو
شوم زنده گر بشنوم نام تو
دمی بی تو ای دین و ایمان من
بر آید ز تن جان من، جان من
به تنهائیم یار دیرین توئی
مرا یاری جان شیرین تویی
به دل آرزوی جمالت بس است
اگر خود نیائی خیالت بس است
بیا ساقی همدم بیکسان
حکیم مسیحا دم خستگان
بیا حکمت دختر زر ببین
که همچون فلاطون شده خمنشین
ز دست تو مٰیاید افسونگری
برون آرش از شیشه همچون پری
علاج مرا کن که دیوانهام
مقیم خرابات و میخانهام
ازین بیکسی کن دل آسا مرا
مجرد کن از قید دنیا مرا
دلم را بیک جرعه می شاد کن
مرا از غم دهر آزاد کن
از آن می که خورشید شد ذرهاش
بود قل هو اللّه هر قطرهاش
از آن می که در دل چو منزل کند
سراپای اجسام را دل کند
از آن می که روح روانست و بس
از آن می که اکسیر جانست و بس
رضی را بده جامی از لطف عام
ماهاتما گاندی از رهبران بزرگ هند میباشد که جنبش ملی هند را برپا کرد با زندگی نامهی این مرد بزرگ آشنا شوید.
ماهاتما گاندی یک رهبر برجستهی سیاسی در هند بود که برای استقلال هند مبارزه کرد. او اصول غیر خشونتآمیز و نافرمانیهای صلحآمیز را استفاده می کرد. او در سال 1948 توسط یک متعصب کشته شد. در هند، لقب "پدر ملت" به وی داده شده است.
زمانی که ناامید می شوم به یاد میآورم که در تمام طول تاریخ، روش های راستی و عشق پیروز بودهاند. افراد قدرتمند و قاتلی بودهاند و ممکن بود برای زمانی شکستناپذیر به نظر برسند، اما در انتها همیشه شکست خوردهاند. همیشه به این فکر کنید.
ماهاتما گاندی در سال 1869 در پوربندر هند متولد شد. ماهاتما جزء جامعهی پیشهوران بود. مادر او زنی بیسواد بود اما اخلاص و عقاید پاکش اثری قوی روی ماهاتما داشت. در جوانی او یک دانشآموز خوب بود اما این جوان خجالتی هیچ نشانی از رهبریت نداشت. با مرگ پدرش، ماهاتما به انگلستان سفر کرد تا در زمینهی قانون مدرک کسب کند. او با جامعهی گیاهخواران آشنا شد و از او درخواست کردند تا کتاب هندو باگاواد گیتا را برایشان ترجمه کند. این کتاب ادبیات حماسی، حسی از افتخار به نوشته های هندی که گیتا همانند مروارید آن بود را در گاندی ایجاد کرد.
در حدود این زمان، او همچنین کتاب مقدس انجیل را نیز مطالعه کرد و آموزه های عیسی مسیح در وی اثرات ژرفی گذاشت، خصوصاً تاکید بر فروتنی و بخشش . او در سراسر عمرش طرفدار انجیل و باگاواد گیتا بود، اگرچه نسبت به جنبه هایی از هر دو این مذاهب دیدی انتقادی داشت.
گاندی پس از تکمیل مطالعاتش در زمینهی حقوق به هند بازگشت و به زودی برای تمرین قانون به آفریقای جنوبی فرستاده شد. در آفریقا او از تبعیض نژادی و بیعدالتیهایی که اغلب هندیان تجربه میکردند ناراحت بود. آفریقای جنوبی اولین تجربهی گاندی برای اعتصاب و مخالفتهای مدنی بود. او نام این قیام غیر خشونتآمیز را ساتیاگراها گذاشت. علیرغم زندانی شدن برای مدتی کم، او همچنان از انگلیسیان تحت شرایط خاصی حمایت میکرد. به دلیل تلاشهایش در طول جنگ بور و شورش زولو، انگلیسیها به او یک نشان افتخار دادند.
پس از 21 سال در آفریقای جنوبی، گاندی در سال 1915 به هند بازگشت. او رهبر مبارزات جنبش ملی هند برای حکومت داخلی یا سواراج را بر عهده گرفت.
گاندی با موفقیت کار تحریک برای چند قیام غیر خشونتآمیز را انجام داد. این شامل اعتصاب های ملی یک یا دو روزه نیز بود. انگلیسها سعی کردند تا این اعتراضات را سرکوب کنند اما طبیعت غیر خشونتآمیز قیامها و اعتصابات، مخالفت با آن را دشوار میکرد.
گاندی همچنین پیروانش را تشویق میکرد تا انضباط درونی را نیز تمرین کنند تا برای استقلال آماده شوند. گاندی میگفت هندیان باید ثابت کنند که شایستگی استقلال را دارند. این عقیده بر خلاف رهبرانی مانند آوربیندو بود که میگفتند استقلال هند دربارهی داشتن یک حکومت بهتر یا بدتر نیست بلکه این حق هند است که دولتی مستقل داشته باشد.
در طول جنبش استقلال خواهانه ی هند گاندی با افراد دیگری مانند سوبهاس چاندرا نیز درگیر شد، فردی که طرفدار مبارزه مستقیم برای سرنگونی انگلیسها بود.
گاندی اگر در طول اعتراضات متوجه خشونت یا هرگونه شورش میشد، بلافاصله اعتصاب را لغو میکرد.
در سال 1930 ،برای مخالفت با قوانین نمک، گاندی یک راهپیمایی مشهور به سمت دریا را هدایت کرد. آنها در دریا نمک خود را ساختند که تخلف از قوانین انگلیس بود. صدها نفر دستگیر شدند و زندانهای هند پر از افرادی بود که طرفدار استقلال هند بودند.
زمانی که اعتراضات به اوج خود رسید تظاهرکنندگان هندی بعضی از شهروندان انگلیسی را کشتند، در نتیجه گاندی جنبش استقلالطلبانه را لغو کرده و گفت که هند هنوز آماده نیست. این کار قلب بسیاری از طرفداران این جنبشها در هند را شکست. این کار باعث شد تا تندروهایی مانند باگات سینک که در بنگال بسیار قوی بودند رهبری مبارزات را به دستگیرند.
پس از جنگ، انگلیس پذیرفت تا به هند استقلال بدهد. اگرچه با پشتیبانی مسلمانان به رهبری جیناه، انگلیس تصمیم گرفت هند را به دو بخش تقسیم کند _ هند و پاکستان. گاندی با این تقسیم مخالف بود. او تلاش بسیاری کرد تا نشان دهد که مسلمانان و هندیان میتوانند در کنار هم با صلح زندگی کنند. در نمازها، نمازگزاران مسلمان در کنار هندیان و مسیحیان میایستادند. با این حال، گاندی با این تقسیمات موافقت کرد و روز استقلال را در سوگواری از این تقسیمات به عبادت پرداخت. با این حال، تلاشها و روزه های گاندی برای جلوگیری از موج خشونتهای فرقهای و کشتارهای پس از تقسیم بیفایده بود.
جدا از سیاست های استقلال هند، گاندی شدیداً منتقد سیستم طبقهای منفصل هند بود. به طور خاص، او در سخنرانیهایش برای حمایت از طبقه "نجس ها" سخن میگفت که توسط جامعه بسیار پست تلقی می شدند. او کارهای بسیاری انجام داد تا این لقب "نجس" آنها را از بین ببرد. اگرچه این تلاش ها با مقاومت زیادی مواجه بودند اما کمک زیادی به تغییر تعصبات قدیمی انجام دادند.
در سن 78 سالگی، گاندی روزه دیگری را شروع کرد تا از کشتارهای قبیلهای جلوگیری کند. بعد از 5 روز رهبران برای اتمام کشتارها به توافق رسیدند، اما ده روز بعد گاندی بر اثر شلیک گلوله توسط یک براهمین هندی که مخالف پشتیبانی از مسلمانان و طبقهی نجس ها از سمت گاندی بود کشته شد.
گاندی همواره جویای حقیقت بود.
در گرایش به آرامش، روح مسیر را در یک نور روشن تر مییابد و چیزی که گریزان و فریبنده است، خود را به صورتی کاملاً شفاف نشان می دهد. زندگی ما جستجویی طولانی و دشوار به دنبال حقیقت است.
گاندی گفته است هدف اصلی او در زندگی، داشتن بصیرت الهی است. او به دنبال عبادت خدا و ارتقای درک مذهبی خود بود. او از مذاهب متفاوتی الهام گرفت - برهمابودا، اسلام، مسیحیت، هندوئیسم، بودیسم و همهی آنها را در فلسفهی خود به کار گرفت.
شخصیت امام حسین (ع) و نوع قیام وی در کربلا، همواره مورد تحسین گاندی بود و وی سخنرانی هایی در این مورد انجام داده است که برخی از آنها به شرح ذیل می باشد:
این بنای بینظیر که زیباییاش چشم هر بینندهای را خیره میکند، حاصل بازسازیهای مکرر در قرنهای متمادی است، از قرن هفتم گرفته تا قرن بیستم! بنابر شواهد تاریخی، مسجدجامع اصفهان روی ویرانههای مسجد قدیمیتری ساخته شده که اعراب ساکن قریه طهران در اصفهان، قرن دوم هجری قمری در یهودیه بنا کرده بودند. مسجد اولی بر خرابههای بنایی مربوط به اواخر دوره ساسانی برپا شده بود.
مسجدجامع اصفهان
مسجدجامع اصفهان را شاهکاری در هنر معماری ایران میدانند. سبک معماری این
مسجد شیوه «رازی» است. مسجدجامع اصفهان نمونه بارزی از هنر بیزانس و کلاسیک
در قالب یک بنای سنتی و اسلامی بهشمار میآید.
مسجد «حسن ثانی» - کازابلانکا مراکش
مسجد
«حسن ثانی» یکی از مهمترین بناهای تاریخی مراکش است. این مکان در چند
حوزه رکوددار است؛ بزرگترین مسجد آفریقا بهشمار میآید و بلندترین
منارههای جهان (210 متر) را دارد. این بنای اسلامی که با کمکهای مردمی
ساخته شده، در سال 1993 افتتاح شد.
مسجد حسن ثانی کازابلانکا در مراکش
این مسجد به مناسبت شصتمین سال تولد «حسن دوم» پادشاه مراکش بنا شد. مسجد
مرمرین «حسن ثانی» در ساحل اقیانوس اطلس واقع است و کف بخشی از آن شیشهای
است. دیوارهای مسجد «حسن ثانی» از بتون و مرمر است و محوطه داخل آن
ستونهای مرمری دارد و گنبد آن با چوب، حکاکی شده است. دیوارهای داخلی آن
نیز گچبریهای بسیار زیبا دارد. این مسجد از جاذبههای اصلی گردشگری مراکش
است و بیشتر جنبه نمادین دارد.
مسجد «نصیرالملک» - شیراز ایران
صبح
زود که فرشته خورشید، انوار طلایی رنگش را به مناظر نفسگیر مسجد
«نصیرالملک» میتاباند، باید به دیدن این شاهکار تاریخی و مذهبی بروید.
مسجد «نصیرالملک» شیراز که از بناهای سنتی این شهر است، در محله گودعربان و
خیابان لطفعلیخان زند و در نزدیکی مسجد شاهچراغ واقع است. این بنا در
سال 1888 میلادی ساخته شد. شیشههای الوان و پنجرههای ارسی این بنا، نور
خورشید را به داخل راه میدهند و مناظری پدید میآورند که به جرأت میتوان
گفت همتایی در جهان ندارد.
مسجد نصیرالملک شیراز
مسجد «نصیرالملک» از نظر کاشیکاری و مقرنسکاری از زیباترین مساجد ایران
محسوب میشود. این مسجد صحن وسیعی در سمت شمال دارد. در ورودی نیز دارای
طاقنمایی بزرگ است٬ که سقف آن با کاشیهای رنگارنگ مزین شده است.
«نصیرالملک» دو شبستان شرقی و غربی دارد؛ شبستان غربی که پوشش آجری دارد و
بیشتر روی آن کار شده و زیباتر است٬ طاق این شبستان روی ستونها سنگی و با
طرح مارپیچ روی آن در دو ردیف ششتایی و به تعداد ۱۲ عدد به نیت ۱۲ امام
قرار گرفته است.
مسجد «سلیمیه» - ادیرنه ترکیه
مسجد
«سلیمیه» نمونه عالی از معماری اسلامی و یکی از جاذبههای گردشگری ترکیه
است. این بنا در قرن شانزدهم ساخته شد و یکی از مساجد معروف دوره عثمانی به
مساحت ۲۲ هزار و ۲۰۲ مترمربع است. طراحی ساده، المانهای اسلامی و سبک
معماری کمنظیرش موجب شده پس از قرنها هنوز مورد ستایش بینندگان قرار
گیرد.
مسجد سلیمیه ادیرنه در ترکیه
بخشی از کاشیهای این مسجد در زمان جنگهای عثمانی با روسیه در سالهای ۱۸۸۷-۱۸۸۸ از طرف «میخائیل اسکوبلف» ژنرال روس به مسکو منتقل شد. نام مسجد «سلیمیه» در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت رسیده است. «سنان» معمار رسمی دربار پادشاههای عثمانی، ساخت این بنا را برعهده داشت و «سلیمیه» را مهمترین کار معماری خود نامید.
مسجد سلیمیه ادیرنه در ترکیه
مسجد بزرگ «شیخ زاید» - ابوظبی امارات
مسجد
«شیخ زاید» همانطور که از نامش پیداست، به دستور حاکم ابوظبی و
بنیانگذار امارات متحده عربی بنا شد و از نمونههای معماری جدید اسلامی
است. «شیخ زاید» در سال 2004 درگذشت و در بخش شمالی این مسجد دفن شد.
فاکتورهای سنتی و مدرن در طراحی و معماری این مسجد درهم آمیختهاند.
مسجد بزرگ شیخ زاید ابوظبی در امارات
مصالح ساخت این بنا از مکانهای مختلف از جمله کشورهای غیراسلامی تهیه شده است. هزینه ساخت این بنا، دو میلیارد و ۱۶۷ میلیون درهم اماراتی بوده است. مسجد «شیخ زاید» روی تپهای به ارتفاع ۹ متر از سطح زمین ساخته شده است. طبق بررسیهای صورتگرفته از سوی سازمان کنفرانس اسلامی، قبه اصلی این مسجد، بزرگترین قبه در جهان است که ارتفاعی 83 متری دارد و قطر داخلی آن 32.8 متر است.
مسجد بزرگ شیخ زاید ابوظبی در امارات
مسجد «ملک فیصل» - اسلامآباد پاکستان
«ملک
فیصل» بزرگترین مسجد در جنوب شرق و جنوب آسیا و همچنین چهارمین مسجد
بزرگ جهان است. پیش از ساخته شدن مسجد «حسن ثانی» مراکش، توسعه مسجدالحرام
و مسجد نبوی در مدینه، «فیصل» عنوان بزرگترین مسجد جهان را داشت. یکی از
نکات جالب توجه درباره مسجد «فیصل»، بدون گنبد بودن آن است.
مسجد ملک فیصل در اسلامآباد پاکستان
این مسجد چهار مناره چادرشکل دارد و گنجایش آن حدود 75 هزار نفر است. ساخت
این مسجد حدود ۴۰ میلیون دلار آمریکا هزینه داشته است و از مهمترین
دستاوردهای اسلامی بهشمار میرود.
مسجد «کریستالی» - ترنگانو مالزی
مسجد
«کریستالی» یکی از زیباترین مساجد جهان است که همه قسمتهای آن از شیشه
ساخته شده است. این مسجد مجهز به فناوری روز از جمله اینترنت است که به
زائران امکان میدهد با روشهای نوین به قرائت قرآن کریم بپردازند. بخش
اعظم محلی که مسجد «کریستالی» در آن واقع شده را آب فرا گرفته است. بازتاب
نور و تصویر مسجد در آب در شب، منظره فوقالعادهای بهوجود میآورد و
همین باعث معروف شدن این مسجد در میان گردشگران شده است.
مسجد کریستالی ترنگانو در مالزی
این بنا دومین مسجد بزرگ در جنوب شرق آسیاست که بیش از ۱۵ هزار نمازگزار
میتوانند در آن عبادت کنند. مسجد «کریستالی» مالزی بر پایههای فولادین و
به دستور «میزان زینالعابدین» که در سال ۲۰۰۶ پادشاه ایالت ترنگانو بود،
بنا شد.
مسجد «ایاصوفیه» - استانبول ترکیه
«ایاصوفیه»
معروفترین مسجد ترکیه است که در شهر استانبول واقع شده و سالانه حدود
سهمیلیون گردشگر را جذب میکند. «ایاصوفیه» در اصل، کلیسای مسیحیت شرق بود
که در دوره امپراطوری بیزانس در سال ۵۳۲ میلادی به دستور «کنستانتین اول»
ساخته شد و سپس در قرن ششم توسط «جاستنیانوس» مورد بازسازی و مرمت قرار
گرفت. این کلیسا نخست، کلیسای بزرگ نام گرفت. پس از فتح استانبول، «سلطان
محمد دوم» دستور داد کلیسای ایاصوفیه را به مسجد تبدیل کنند.
مسجد ایاصوفیه استانبول در ترکیه
بعدها آیاتی از قرآن به خط «مصطفی چلبی» در دیوارها و سقف ایاصوفیه نگاشته
شد. علاوه بر این، لوحههایی دور تا دور سقف «ایاصوفیه» نصب شد که در آن
نامهای الله، محمد، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، حسن و حسین نوشته شده بود.
پس از اعلام حکومت جمهوری در ترکیه و به قدرت رسیدن «آتاترک» ایاصوفیه به
موزه تبدیل شد و تا امروز به همین شکل باقی مانده است.
این مسجد
که از سبک خاص معماری برخوردار است، در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو به
ثبت رسیده است. جالب است بدانید که معماری بینظیر این بنا را هم معمار
«سنان» انجام داده است.
مسجد «سلطان» - سنگاپور
مسجد
«سلطان» یکی از مهمترین مساجد سنگاپور است و تقریبا از زمان ساخت در
منطقه عرب و مسلماننشین، تغییری نکرده است. طراحی باشکوه این مسجد در
کنار گنبدی که از جنس طلا دارد، آن را به یکی از مهمترین نمادهای تاریخی،
مذهبی و هنری سنگاپور بدل کرده و هنر و معماری جالب توجه به کار رفته در
ساخت دیوارها، بر محبوبیت آن افزوده است.
مسجد سلطان در سنگاپور
این بنا بین سالهای 1824 تا 1826 در نزدیکی کاخ «سلطان حسینشاه» ساخته
شد. مسجد «سلطان» با سالنهای بزرگ و زیبای برگزاری نماز و مراسم مذهبی از
محبوبیت خاصی در نزد مسلمانان برخوردار است. در طول ماه مبارک رمضان، مراسم
افطاری و نماز جماعت باشکوه هرچه تمامتر در این مکان برگزار میشود. مسجد
«سلطان» در سال 1975 در فهرست آثار تاریخی سنگاپور قرار گرفت.
مسجد «پادشاهی» - لاهور پاکستان
دستور
ساخت مسجد «پادشاهی» یا «عالمگیری» بین سال 1671 توسط «اورنگزیب عالمگیر»
ششمین امپراطور مغول صادر و در سال 1673 کامل شد. «پادشاهی» پنجمین مسجد
بزرگ جهان لقب دارد و بهعنوان یکی از آثار تاریخی ماندگار در شبهقاره هند
شناخته میشود. با زیبایی و شکوه بینظیری که این بنا دارد، بهعنوان یکی
از مهمترین جاذبههای گردشگری پاکستان شناخته میشود.
مسجد پادشاهی لاهور در پاکستان
در داخل و خارج این بنا منبتکاریها و گچبریهای زیبایی قرار دارد و دیوارهای آن با سنگ مرمر قرمزی که از معادن سنگ جیپور هند آورده شده، ساخته شده است. در بخش اصلی آن 55 هزار نمازگزار میتوانند عبادت کنند و صحنهای آن به اندازه 95 هزار نفر گنجایش دارد. این مسجد بین سالهای 1673 تا 1986 عنوان بزرگترین مسجد جهان را در دست داشت.
منبع: isna.ir
مجموعه :مکانهای زیارتی ایران و جهان