پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر
پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر

سیری در صحیفه نور(3)


مکتوب عرفانی به آقای میرزا جواد همدانی "حجت "

نامه عرفانی
زمان : 7 تیر 1314 / 27 ربیع الاول 1354
مکان : قم
موضوع : وصایای عرفانی - اخلاقی و تایید صلاحیت فلسفی - عرفانی یکی از شاگردان
مخاطب : همدانی "حجت "، میرزا جواد
صفحه : 4


بسم الله الرحمن الرحیم
سبحانک اللهم و بحمدک یا من لا یرتقی الی ذروه کمال احدیته آمال العارفین ، ویقصر دون بلوغ قدس کبریائه افکار الخائضین . جلت عظمتک من ان تکون شریعه للواردین ، وتقدست اسماوک من ان تصیر طعمه لاوهام المتفکرین . لک الاحدیه الذاتیه فی الحضره الجمعیه والغیبیه ، والواحدیه الفردیه فی التجلیات الاسمائیه والاعیانیه ، فانت المعبود فی عین العابدیه والمحمود فی حال الحامدیه . ونحمدک اللهم بالسنتک الذاتیه فی عین الجمع والوجودعلی آلائک المتجلیه فی مرائی الغیب والشهود، یا ظاهرا فی بطونه وباطنا فی ظهوره .
و نستعینک و نعوذ بک من شر الوسواس الخناس ، القاطع طریق الانسانیه ، السالک باولیائه فی مهوی جهنام الطبیعه الظلمانیه ، اهدنا الصراط المستقیم الذی هو البرزخیه الکبری و مقام احدیه جمع الاسما الحسنی .
1- افراده باعتبار اللفظ بل المعنی .
2- بالقاف والبا الموحده .
صفحه : 5
بالعبودیه ، فان العبودیه جوهره کنهها الربوبیه ، خلیفه الله فی الملک والملکوت و امام ائمه قطان الجبروت ، جامع احدیه الاسما الالهیه و مظهر تجلیات الاولیه والاخریه ، الحجه الغائب المنتظر، ونتیجه من سلف و غبر - ارواحنا له الفدا و جعلنا الله من انصاره - والعن اللهم اعدائهم ، قطاع طریق الهدایه ، السالکین بالامم مسلک الضلاله والغوایه .
و بعد، فان الانسان ممتاز عن سایر الموجودات باللطیفه الربانیه والفطره الالهیه - فطره الله التی فطر الناس علیها - و هذه بوجه هی الامانه المشار الیها فی الکتاب العزیز الالهی "انا عرضناالامانه علی السموات والارض والجبال فابین ان یحملنها واشفقن منها و حملها الانسان " و هذه الفطره هی فطره توحید الله فی المقامات الثلاثه بل رفض التعینات و ارجاع الکل الیه واسقاطالاضافات حتی الاسمائیه وافنا الجل لدیه . و من لم یصل الی هذا المقام فهو خارج عن فطره الله وخائن فی امانه الله ، و جاهل بمقام الانسانیه والربوبیه ، و ظالم بنفسه والحضره الالهیه .
و معلوم عند اصحاب القلوب من اهل السابقه الحسنی ان حصول هذه المنزله الرفیعه والدرجه العلیه ؛ لایمکن الا بالریاضات الروحیه والعقلیه والخواطر القدسیه القلبیه بعد طهاره النفس عن ارجاس عالم الطبیعه و تزکیتها، فان هذا مقام لا یمسه الا المطهرون ، و صرف الهم الی المعارف الالهیه و قصر الطرف الی الایات والاسما الربوبیه عقیب صیرورته انسانا شرعیا بعدماکان انسانا بشریا بل طبیعیا. فاخرجی ایتها النفس الخالده الی الارض لاتباع هواک من بین الطبیعه المظلمه المدهشه الهیولانیه ، و هاجری الی الله مقام الجمع و الی رسوله مظهر احدیه الجمع حتی یدرکک الموت بتایید الله تعالی فوقع اجرک علیه ، وهذا هو الفوز العظیم والجنه الذاتیه اللقائیه التی لا عین رات و لا اذن سمعت و لا خطر علی قلب بشر.
واعلمی انک ظهرت من مقام جامعیه الاسما والبرزخیه الکبری ، و انت غریب فی هذه الدارولابد لک من الرجوع الی الوطن ؛ فاحببی وطنک فانه من الایمان - کما اخبر به سید الانس والجان .
ایاک ثم ایاک - والله تعالی معینک فی اولاک واخراک - و ان تصرف همک الی حصول الملاذ الحیوانیه الشهویه فان هذا شان البهائم ، او الغلبه علی اقرانک و اشباهک حتی فی العلوم والمعارف فان هذا شان السباع ، او الریاسات الدنیویه الظاهریه وصرف الفکر والتدبیر الیهافان
صفحه : 6
هذا مقام الشیاطین ، بل ولاتجعلی نصب عینک صوره النسک و قشورها، ولا اعتدال الخلق وجودتها، ولا الفلسفه الکل یه والمفاهیم المبهمه ، ولا تنسیق کلمات ارباب التصوف والعرفان القشریه وتنظیمها، و ارعاد اهل الخرقه و ابراقها، فان کل ذلک حجاب فی حجاب وظلمات بعضها فوق بعض ، و صرف الهم الیها اخترام و هلاک ، و ذلک خسران مبین وحرمان ابدی وظلمات لا نهایه لها؛ بل یکون همک التوجه الی الله تعالی و الی ملکوته فی کل حرکاتک وسکناتک و انظارک و افکارک ؛ فانک مسافر الی الله تعالی ولایمکن لک هذه المسافره بقدم النفس بل لابد و ان یکون بقدم الله و رسوله ؛ فان المهاجره من بیت النفس لایمکن بقدمها. فکلماکان قدمک قدم النفس ، ما خرجت بعد من بیتک ، فلست مسافرا؛ وقد عرفت انک غریب مسافر.
وهذه وصیتی الی نفسی القاسیه المظلمه البطاله و الی صاحبی الموفق ذی الفکر الثاقب فی العلوم الظاهره والباطنه والنظر الدقیق فی المعارف الالهیه ، العالم الفاضل النقاد والروحانی الاقا میرزا جواد الهمدانی - بلغه الله غایه الامانی - فانی ولعمر الحبیب مع انه لست من اهل العلم وطلابه قد القیت الیه ما عندی من مهمات اصول الفلسفه الالهیه المتعالیه ، و شطرا مما استفدت من المشایخ العظام - ادام الله ظلهم - و کتب ارباب المعرفه و اصحاب القلوب - رضوان الله علیهم - وقد بلغ بحمد الله تعالی مرتبه العلم والعرفان وسلک مسلک العقل والایمان ، وهو سلمه الله لطیف السر والقریحه ، نقی القلب ، سلیم الفطره ، جید الرویه ، متردی بردا العلم والسداد وعلی الله التوکل فی المبداء والمعاد.
ولقد اوصیه بما وصانا اساطین الحکمه والمشایخ العظام من ارباب المعرفه ان یضن باسرارالمعارف کل الضن علی غیر اهله من ذوی الجحد والاعتساف ، والضالین عن طریق الحق والانصاف ؛ فان هو لا السفها قرائحهم مظلمه ، وعقولهم مکدره ، ولا یزیدهم العلم والحکمه الاجهاله وضلاله ، ولا المعارف الحقه الا خسرانا و حیره ، وقد قال تعالی شانه : و ننزل من القرآن ماهو شفا و رحمه . . . ولا یزید الظالمین الا خسارا.
صفحه : 7
استغرب التمدن ، وان استغربوا استشرق ، فر منهم فرارک من الاسد فانهم اضر علی الانسان من الاکله للابدان .
واکرر التماسی و وصیتی ان تذکرنی عند ربک - تعالی شانه - ذکرا جمیلا ربنا آتنا فی الدنیاحسنه و فی الاخره حسنه وقنا عذاب النار و جنبنا عن مخالطه السفله الاشرار بحق محمد و آله الاطهار - صلوات الله علیهم .
حرره العبد العاصی المذنب السید روح الله بن السید مصطفی الخمینی ، غفر الله تعالی لهما وجزاهما واخوان المومنین جزا حسنا فی صبیحه یوم السبت لثلاث بقین من ربیع المولود سنه الاربع والخمسین وثلثماه بعد الالف من الهجره القدسیه النبویه - صلی الله علیه وآله .
[ترجمه :
بسم الله الرحمن الرحیم
خداوندا؛ پاک تویی و سپاس می گویمت ، ای که آرزوی عارفین به قله کمال احدیتش نرسد، و اندیشه پویندگان از وصول به کبریای مقدسش کوتاه . عظمتت والاتراز آنکه برای ورود به آن راهی یابد، و اسمائت مبرا از آنکه به دام پندار متفکرین آید.
توراست احدیت ذاتی در مقام حضرت جمعی و غیبی ، و از آن توست واحدیت فردی در تجلیات اسمائی و اعیانی . (3)
پرستیده تویی در حالی که خود می پرستی ، و پسندیده تویی به هنگامی که می پسندی . خداوندا؛ تو را سپاس می گوییم با زبانهای ذاتی ات که در عین جمع و وجوداست (4) برای نعمتهایت که جلوه گر در آینه های غیب و شهود است ؛ ای که پیدایی
3- مقام ذات الهی مقامی است که در هیچ آینه ای تجلی ندارد، و مقام احدیت ذات تجلی وجود است در مقامی که همه اسما و صفات در آن مستهلک است ، و مقام واحدیت مقامی است که وجود مشروط به جمیع اسما و صفات در آن تجلی می کند.
4- خداوند خود را در مقامات مختلف - با زبان و فعل و حال - حمد می کند یعنی هم با زبان ذات و هم با زبان اسماالهی و هم با زبان اعیان ثابته در علم ربوبی حمد می کند.
صفحه : 8
هنگامی که پنهانی و نهانی چون هویدا.
یاری مان کن و پناهمان ده از شر وسوسه شیطان ، آن راهزن طریق انسانی و راهبردوستان خویش به دره های ژرف طبیعت ظلمانی ، ما را به راه راست هدایت فرما که برزخیت کبرا و مقام جمع اسمای حسناست . (5)
خدایا؛ درود بی پایان فرست بر مبداء و غایت ظهور و صورت و ماده اصل نور "که هیولای اولی است " و هم او برزخ کبراست چنانچه [دنی ] نزدیک شد پس تعینات را رهاکرد [فتدلی ] و خرامید [فکان قاب قوسین ] پس در جایگاه یک کمان کامل با دو قوس وجود و تکمیل دایره غیب وشهود قرار گرفت [او ادنی ] یا نزدیکتر از آنکه همان مقام عما است ، بلکه در آن جایگاه هیچ مقامی نیست - بنابر اصح نظریات - "عنقا شکار کس نشود دام باز گیر". (6)
و خدایا؛ درود فرست بر آل او که ظهور الهی را گشایشگر و نور الهی را نمایانگرندبلکه نور علی نور هم ایشانند، ریشه و شاخه درخت مبارکه زیتون و سدره المنتهی [درختی در بالاترین مکان بهشت ] هم اوست (7) و هم او جنس و فصل کون جامع و حقیقت کلیه است . (8)
5- مقام برزخیت کبرا که مقامی بین احدیت صرف و کثرت امکانی است ، مقامی است که در آن ولایت کلی حاصل می شود. این مقام با قرب فرایض حاصل شده و عبد سمع و بصر حق می شود، چنین مقامی نهایت معراج رسول اکرم "ص " بوده و برای دیگران به تبع آن حضرت حاصل می شود.
6- در حدیثی از رسول اکرم "ص " آمده است که خداوند قبل از آنکه مخلوقات را بیافریند در عما بود، و درباره معنای آن احتمالات زیادی آمده است که یکی از آنها این است که در حجاب اسما ذاتی بود.
7- اینکه صفت مفرد برای ائمه اطهار آمده است با توجه به تعبیرات لفظی است نه معنی .
8- کون جامع عالمی است که مقام احدیت جمع اسما غیبی و شهودی است ، و تعبیر دیگری از انسان کامل است که همه حضرات را در خود جمع کرده است .
صفحه : 9
جامع و تجلیات اول و آخر را مظهر است ، حجت غائب منتظر نتیجه پیشینیان و گذشتگان - ارواح ما به فدایش و خداوندمان از یارانش قرار دهد - پروردگارا! دشمنان ایشان رالعنت کن که راهزن طریق هدایتند و راهبر امتها به گمراهی و حیرتند.
و بعد، آدمی را از دیگر موجودات به واسطه یک لطیفه ربانی و فطرت الهی متمایزکرده اند، فطرتی خدایی که آدمیان را بر آن طینت آفرید. و این فطرت - به وجهی - همان امانتی است که در کتاب عزیز الهی مورد اشاره شده انا عرضنا الامانه علی السموات و الارض و الجبال فابین ان یحملنها و اشفقن منها و حملها الانسان (9) ما امانت را بر آسمانها و زمین وکوهها عرضه داشتیم ، از تحمل آن سرباز زدند و از آن ترسیدند و انسان آن را بر دوش گرفت . و این فطرت همان فطرت توحید خدا در مقامات سه گانه [ذات و صفات و افعال ]بلکه فطرت رها کردن همه تعینات و ارجاع همه چیز به او و اسقاط همه اضافات حتی اضافات اسمائی است و فانی کردن همه چیز است نزد او، و هر که به این منزلت نرسد ازفطرت خدا خارج شده و در امانت پروردگار خیانت کرده و نسبت به مقام انسانیت وربوبیت جاهل و به نفس خویش و حضرت حق ستم کرده است .
و نزد اهل دل از سابقین نیک سرشت آشکار است که نیل به چنین جایگاه والا و مرتبه بلندی ممکن نیست مگر با ریاضتهای روحی و عقلی و با اندیشه های مقدس قلبی پس ازآنکه جان آدمی از پلیدیهای عالم طبیعت پاک و پاکیزه شود - چرا که این مقامی است که لا یمسه الا المطهرون (10) جز پاکان را به آن دسترسی نیست - و نیل به این مقصود حاصل نشود جز آنکه آدمی همت در کسب معارف الهی بگمارد و نظر در آیات و اسما ربوبی منحصر کند به دنبال آنکه انسان شرعی شد بعد از آنکه انسان بشری بلکه طبیعی بود.
9- بخشی از آیه 72 سوره احزاب .
10- سوره واقعه ، آیه 79.
صفحه : 10
احدیت جمع است (11) هجرت کن تا مرگ به تایید خدای متعال تو را دریابد و پاداش توبر خدا واقع شود که این همانا رستگاری عظیم و بهشت لقا ذاتی است که نه چشمی را برآن نظر افتاده و نه گوشی از آن خبر شنیده و نه بر قلب بشری خطور کرده است [فوق ادراک بشری است ].
ای نفس ؛ بدان که تو از مقام جامعیت اسما و برزخیت کبرا ظهور کرده ای و در این دیار غریبه ای و چاره ای جز بازگشت به وطن نداری ، پس وطن خویش محبوب دار که این دوستی از ایمان است چنانکه سید انس و جن فرموده .
بپرهیز و بر حذر باش - خداوند متعال در اولی و اخری یارت باد - از اینکه همت خویش صرف به دست آوردن لذات شهوات حیوانی کنی که این شان چهارپایان است ،یا به چیرگی بر نزدیکان و همانندان بپردازی - اگر چه غلبه در علوم و معارف باشد - که این منزلت درندگان است ، یا هم خویش به ریاستهای ظاهری دنیا صرف کرده تدبیر واندیشه را بر آن بگماری که مقام شیاطین است ؛ بلکه حتی پوسته و ظاهر عبادات را نیزمنظر نظر قرار نده ، و نه اخلاق معتدل یا نیکو را، و نه فلسفه کلیه یا مفاهیم مبهم را، و نه شیوایی گفتار ارباب تصوف و عرفان ظاهری و نظم کلام ایشان را، و نه غرش رعد اهل خرقه و آذرخش ایشان [که ادعای رگبار معارف دارد] هیچ کدام را در برابر چشمانت قرار نده ، که همه آنها حجابی است اندر حجاب و ظلماتی است انباشته بر هم و صرف کوشش در آنها مرگ و هلاکت است و چنین کاری زیان آشکار و محرومیت ابدی وظلمتی است بی پایان .
بلکه همت تو باید در همه حرکات و سکنات و اندیشه و فکرت در توجه به خداوندمتعال و ملکوت او باشد، چرا که به سوی خدای متعال مسافری و ممکن نیست در این سفر با قدم نفس راه پیمودن ، پس چاره ای نیست جز آنکه با قدم خدا و رسول سفر کنی که مهاجرت از سرای نفس با گامهای آن نتوان . پس تا هنگامی که با قدم نفس ره
11- چون وجود با احدیت جمع جمیع اسما و صفات تجلی کند، مقام اسم اعظم الهی "الله " است که رب انسان کامل یعنی رسول اکرم "ص " می باشد، پس او مظهر احدیت جمع است .
صفحه : 11
می سپاری ، هنوز از دیار نفس خارج نشده و به سفر نپرداخته ای ، در حالی که می دانی که مسافری غریبی .
و این وصیتی است به نفس سنگدل تاریک بیکاره خویش و وصیتی است به دوست موفقم صاحب خردی با بینشی درخشان در علوم ظاهری و باطنی و نظری دقیق درمعارف الهی ، دانشمند خردمند نکته سنج روحانی "آقا میرزا جواد همدانی " که خداوندش به نهایت آمال برساند.
من ، به جان دوست قسم با آنکه از اهل علم و طلاب آن نیستم ، از مهمات اصول فلسفه متعالیه الهی هر آنچه نزد خویش داشتم و بعضی از آنچه از اساتید بزرگوار- خداوند سایه ایشان را مستدام گرداند - و کتب ارباب معرفت و صاحبدلان - رضوان الله علیهم - فرا گرفته بودم بر وی عرضه کردم ، و او به حمد خداوند متعال به مرتبه علم وعرفان رسیده ، مسلک عقل و ایمان را پیمود، در حالی که خود نیز - سلمه الله - دارای قریحه و سری لطیف و قلبی پاک و طینت سلیم و فکری نیکوست که لباس علم و راستی بر تن کرده ، و توکل همه بر خداست در مبداء و معاد.
و اکیدا وصیت می کنم او را به آنچه اعاظم حکمت و اساتید بزرگوار اهل معرفت ، مارا به آن وصیت کرده اند که نسبت به عرضه اسرار این معارف بر غیر اهلش - منکران وبی تدبیران و آنان که از راه حق و انصاف گم گشته اند - کاملا بخل بورزد، که آن کوته نظران ، ذوقی تار و عقلی کدر دارند و علم و حکمت جز جهالت و گمراهی بر ایشان نیفزاید و معارف حقه جز زیان و حیرت نیاندوزد که خداوند عالی مرتبه فرموده : و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمه . . . و لا یزید الظالمین الا خسارا(12) ما از قرآن آنچه را رحمت وشفای مومنین است فرو فرستادیم و بر ستمگران جز زیان نیفزاید.
12- سوره اسرا، آیه 82.
صفحه : 12
گمراهتر و از شیطان پست ترند، و قسم به جان حقیقت که میان آنان و تمدن آنچنان فاصله دوری است که اگر به شرق روند تمدن به غرب گریزد و چون به غرب روی آورند تمدن به شرق برود، و همانند تو که از شیر می گریزی تمدن از ایشان در فرار است ، که ضررایشان بر بنی آدم از آدمخوارگان بیش است .
و درخواست و وصیتم را تکرار می کنم که مرا نزد خدای بلند مرتبه خویش به نیکی یاد کنی ربنا آتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره حسنه و قنا عذاب النار (13) پروردگارا در دنیا به ما حسنه و در آخرت حسنه عطایمان کن و از عذاب آتش نگاهمان دار، و ما را ازآمد و شد با فرومایگان شرور برکناردار به حق محمد و آله الاطهار - صلوات الله علیهم .
این وصیت را بنده نافرمان گنهکار، سید روح الله فرزند سید مصطفی خمینی - خداوند متعال هر دو را بیامرزد و به آنان و برادران مومن پاداش خیر دهد - در صبح روزشنبه ، سه روز به آخر ربیع المولود سال یک هزار و سیصد و پنجاه و چهار بعد از هجرت مقدس نبوی - صلی الله علیه و آله - تحریر کرد.
13- بخشی از آیه 201 سوره بقره .
ادامه دارد
صحیفه امام خمینی(ره9
"تبیان"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.