پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر
پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر

کلیسایی شیشه ای شبیه به کفش سیندرلا+عکس

کلیسایی شیشه ای شبیه به کفش سیندرلا

 

در نظر اول این سازه بزرگ داستان زیبای سیندرلا را در ذهن ها یادآوری میکند ! انگار که یک سیندرلای غول پیکر وقتی در حال دویدن در سواحل استان چی‌یی بوده است ، آن را جا گذاشته است. به گزارش پارس ناز این مکان زیبا و دیدنی چیزی نیست به جز یک کلیسا که خالق خوش ذوقش آن را به شکل یک کفش پاشنه بلند زنانه طراحی نموده است .

 

این بنا که در تایوان قرار دارد یک کلیسای شیشه‌ای عظیم است که به شکل یک کفش پاشنه بلند آبی ساخته شده و گویا پشت آن یک داستان تراژیک قرار دارد

 

عرض این کلیسای کفشی زیبا و عجیب بیش از 10 متر است هزینه ساخت این کلیسای منحصر به فرد حدود ۶۸۶ هزار دلار است.این کلیسا از ۳۲۰ قطعه شیشه رنگی ساخته شده و عکس‌های هوایی که از آن گرفته شده نشان می‌دهد که دارای یک صحن روباز مجهز به نورافکن است.قرار است درهای آن روز ۸ فوریه، مصادف با سال نوی چینی به روی مردم گشوده شود.


کفاش کیست؟

 

بد نیست بدانیم سازنده ی این ساختمان زیبا و جذاب کیست.این کفش پاشنه‌بلند توسط مقامات محلی در سواحل جنوب شرقی این کشور، یکی از مراکز مهم گردشگری در تایوان طراحی شده است.اما پن تسویی-پینگ مدیر بخش تفریحی و سرگرمی این منطقه به بی‌بی‌سی گفت که این کلیسا برای گردهمایی‌های عادی استفاده نمی‌شود بلکه مکانی است که مردم می‌توانند قبل از مراسم عروسی خود برای عکاسی از آن استفاده کنند.

 

او گفت: ما در طرح‌های خود در نظر داشتیم که از آن یک مکان رومانتیک و روحانی بسازیم.اما این مقامات گفتند که یک داستان قدیمی انگیزه ساخت این کلیسا شده است. به گفته آن‌ها در دهه ۶۰ میلادی یک دختر ۲۴ ساله از مناطق فقیرنشین این سواحل به علت ابتلا به نوعی بیماری پاهایش سیاه شد و هر دو پایش را مجبور شدند قطع کنند.به همین دلیل عروسی او به هم خورد و او دیگر هیچ‌وقت ازدواج نکرد. این دختر بقیه عمر خود را در یک کلیسا گذراند.

 

مقامات می‌گویند «کفش پاشنه بلند» به احترام و یاد او ساخته شده است.همچنین سخنگوی دولت محلی به رسانه‌های این منطقه گفته است این کلیسا به منظور جذب بیشتر زنان، به ویژه گردشگران زن که به منطقه می‌آیند به شکل کفش پاشنه بلند طراحی شده است.


مجموعه : آشنایی با شهرها و کشورها


"پارس ناز"

مشروح مذاکرات دوره اول مجلس شورای ملی (3)


مشروح مذاکرات مجلس ملى، دوره‏۱

جلسه: ۳

مذاکرات مجلس یکشنبه هشتم شوال ۱۳۲۴ پس از حضور وکلاء

صدیق حضرت- در باب کمیسیون ترتیب دفتر مجلس مذاکره و یادآورى کرد پس از مقاولات مقرر شد که اجزاء کمیسیون از روز سه شنبه حاضر شوند.

رئیس- از حاج سید محمد از حضور حضرات تجار استفسار کردند. ایشان جواب دادند که حضرات فعلاً در تلگرافخانه با اصفهان و شیراز و تبریز در تشکیل بانک ملى مشغول مخابره و مذاکرات هستند و فقط جواب مساعد صحیحى که رسیده از تبریز است و خوب است از طرف آقایان علما به تمام ولایات مخابره شود که در خصوص تأسیس بانک ملى همراهى و مساعدت لازمه بکنند اعلان تشکیل بانک هم امروز به چاپخانه داده شده.

آقا میرزا محمود کتابفروش- لزوم روزنامه مجلس و طبع آن را عنوان کرد.

رئیس- امتیاز روزنامه به اسم مجلس به آقامیرزا محسن داده شده امروز هم چاپخانه فرستاده می‌شود.

(در خصوص چند نفر باقیمانده وکلاى مرکزى طهران مذاکرات به میان آمد).

رئیس- مشغول هستیم که به طورى شروع به انتخاب و تعیین آنها بکنیم که دیگر مورد ایراد مردم نباشند.

مدتى در خصوص مطالبه نظام‌نامه اساسى مذاکرات در میان بود در این باب بعضى از وکلا خاصه حاج محمدتقى و حاج سید ابراهیم و آقا سید حسین خیلى سختى کردند از جواب بعضى از وکلا استفاده می‌شد که از جانب دولت در این خصوص مماطله و مداهنه می‌شود بالاخره مقرر شد که از طرف آقایان علما در این خصوص شرحى نوشته و مطالبه شود چنانچه سابقه درباره نظام‌نامه انتخابات نوشته و نظام‌نامه را گرفتند (کاغذ مزبور نوشته و فرستاده شد).

در باب اجتماع و تظلم صیادان و تحصن آنها در تلگرافخانه انزلى و ترتیب و قرارنامه لیانازوف مقاولات در میان آمد.

رئیس- هنوز جواب از وزارت خارجه نرسیده لیکن خودم شخصاً چندى مباشر و متصدى این عمل بودم، سابقاً قرارنامه آن در آخر پنج سال تجدید می‌شد حالا می‌گویند ۲۴ و ۲۰ و ۶۱ و ۱۰ سال مدت اجازه و قرارنامه آن تعیین شده است در این خصوص مقرر شد منتظر وصول جواب از وزارت خارجه باشند.

(امروز سعدالدوله و حاجى سید نصرالله و وکیل‌‌الرعایاى همدانى حاضر نبودند و وکلا هم قدرى دیر به مجلس حاضر شدند.)

ادامه دارد


"کتابخانه،موزه و مرکزاسناد مجلس شورای اسلامی"

تصاویر/ آخرین «مدافعان حرم» که جاودانه شدند

هم زمان با ماه «محرم» در جبهه های گسترده ای علیه تروریست های تکفیری و وهابی و حامیان آنان عملیات آغاز شده و کماکان این نبرد ادامه دارد.


ساجد_ این روزها خبر شهادت فرزندانِ «اسلام ناب محمدی» و پاسدارانِ حریم «آل الله» از گوشه و کنار کشور عزیزمان ایران به گوش می رسد. 

بسیجیان سلحشور در نبرد با «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی» سر از پای نمی شناسند و تعدادی از آنان خلعت شهادت پوشیدند:

شهید موسی جمشیدیان(اصفهان)

پاسدار شهید محمد حسین خانی(یزد)

پاسدار شهید «قدیر سرلک»

پاسدار شهید«محمدحسین عزیزآبادی» (نیشابور)

پاسدار شهید «اسماعیل زاهدپور»(استان گلستان)

پاسدار شهید «محسن فانوسی» (استان همدان)

پاسدار شهید «امیرحسین هیودی» (شهرستان دزفول)

پاسدار شهید «روح الله قربانی»  

پاسدار شهید «جبار عراقی» (استان خوزستان)

پاسدار شهید «محمدرضا عسکری فرد» (استان خوزستان - خرمشهر)

پاسدار شهید «ابوذر امجدیان» (استان کرمانشاه - سنقر)

پاسدار شهید «مسلم نصر» (استان فارس - جهرم)

پاسدار شهید «حجت اصغری شربیانی» (استات تهران، شهر ری)

پاسدار شهید «حسین جمالی»،(استان فارس- «یاسریه» از توابع شهرستان «فسا»)

پاسدار شهید "حمید فاطمی" (استان خوزستان)

پاسدار شهید «سید سجاد حسینی»

پاسدار شهید «عزت الله سلیمانی»

پاسدار شهید «حمیدرضا فاطمی اطهر»

 پاسدار شهید «هادی شجاع»

پاسدار شهید «مجتبی کرمی»

پاسدار شهید «نادر حمید»

پاسدار شهید «رضا دام‌ودی»

پاسدار شهید «مسلم خیزاب»

پاسدار شهید «مهدی علی‌دوست»

پاسدار شهید «حمید مختاربند»

پاسدار شهید «فرشاد حسونی زاده»

پاسدار شهید «سید میلاد مصطفوی»

پاسدار شهید «مجید صانعی»


شهید موسی جمشیدیان


شهید محمد حسین خانی


شهید قدیر سرلک


شهید«محمدحسین عزیزآبادی»


شهید «اسماعیل زاهدپور»


شهید «محسن فانوسی»


شهید «امیرحسین هیودی»


 شهید «روح الله قربانی» 


شهید «جبار عراقی»


شهید «محمدرضا عسکری فرد»


شهید «ابوذر امجدیان»


شهید «مسلم نصر»


شهید «حجت اصغری شربیانی»


شهید «حسین جمالی»


شهید «حمید فاطمی»


شهید «سید سجاد حسینی»


شهید«عزت الله سلیمانی»


شهید«عزت الله سلیمانی»


  شهید «هادی شجاع»


شهید مجتبی کرمی


شهید «نادر حمید»


شهید «رضا دام‌ودی»


شهید «مسلم خیزاب»


شهید «مهدی علی‌دوست»


شهید «حمید مختاربند»


شهید فرشاد حسونی زاده


شهید سید میلاد مصطفوی


شهیدمجید صانعی


"ساجد،سایت جامع دفاع مقدس"

مکتب خوب، ویژگیها-2

 1358/5/7

بسم الله الرّحمن الرّحیم
بحث ما این بود که چه مکتبی پهلوی ما مقدس است و ما می‌توانیم به آن عشق بورزیم هرگز قانونی که من وضع می‌کنم نمی‌تواند برای شما مقدس باشد چون من هم یک نفر هستم مثل شما ممکن است مطالعات بیشتری داشته باشم اما هرگز از شک و خطا و سهو مصونیت ندارم.
 می‌گویندآمریکا تا حالا بیست و پنج بار قانون اساسی‌اش عوض شده، بلژیک تقریباً صد و بیست مرتبه قانون اساسی‌اش عوض شده شما دوشنبه یک کاری می‌کنی سه شنبه می‌گویی اشتباه کردم قانونها و تبصره‌ها هی عوض می‌شود اگر از خود حقوقدانان بپرسید که آقا این قانونی را که شما وضع کرده‌اید آیا این آخرین قانون است می‌گوید نه من امروز این به ذهنم خطور کرده ممکن است فردا یک چیزی به ذهنم خطور کند و در برنامه‌ام تغییر بدهم بنابراین قانون مردم برای مردم نمی‌تواند مقدس باشد بله کسی که اعتقادی به خدا ندارد می‌گوید حکومت مردم بر مردم اما بعد از آنکه ما خدا را ثابت کردیم و در درون خودمان خدا را یافتیم دید ما این است که حکومت خدا بر مردم نه مردم بر مردم قانون خدا بر مردم، مردم همه با مشورت و همفکری مجری قانون هستند بنابراین قانون مردم بر مردم نمی‌تواند مقدس باشد تو آزاد آفریده شده‌ای برای چه بنده من باشی؟ و من آزاد آفریده شده‌ام به چه دلیل اسیر دیگران باشم.
چند نمونه از قانونهای مردم را برایتان بگویم که نمی‌تواند مقدس باشد سربازی خیلی جاها اجباری است یا اگر اجباری نباشد مزدوری است یا استخدامی است اما ارتش در بینش اسلامی مقدس است. حنظله اولین شب دامادیش پیام جهاد که آمد حرکت کرد و از حجله به قتلگاه، این عشق در سایه ایمان می‌تواند مطرح باشد در همین نظام جمهوری اسلامی یک جوان لیسانسه هفت روز دیگر مانده بود به پایان خدمتش فرمان امام آمد که سرباز فرار کن، با اینکه احتمال خطر را هم می‌داد فرار کرد و حال آنکه می‌دانست تا کارت پایان خدمت نداشته باشد او را استخدام نمی‌کنند این عشق است.
وقتی پیام الهی باشد مردم به آن عشق می‌ورزند اما وقتی پیام مردمی باشد ممکن است انسان یا از روی ترس یا از روی نیاز انجام بدهد اما هرگز به آن عشق نمی‌ورزد. وقتی امام دستور می‌دهد که راهپیمایی کنید یک پیر زنی می‌بیند که نمی‌تواند راه برود فکر می‌کند که چه کند مقداری پول خرد بر می‌دارد و می‌آید کنار باجه تلفن مردم فکر می‌کنند که این گدا است می‌خواهند به او پول بدهند می‌گوید من که گدا نیستم می‌گویند پس این کاسه چیه که دست تو است؟ می‌گوید وقتی فرمان امام را شنیدم و دیدم که نمی‌توانم راهپیمایی بروم گفتم یک مقداری دو هزاری بیاورم بغل باجه تلفن شاید این مردمی که می‌آیند راهپیمایی سکه نداشته باشند که زنگ بزنند من دوهزاری را برای آنها آورده‌ام و کنار این باجه ایستاده‌ام که شاید اینهایی که آمده‌اند راهپیمایی اگر نیاز به تلفن داشتند من به همین مقدار کمک کنم اینرا می‌گویند عشق، اهمیت انقلاب ما این بود که روی عشق بود، عقده نبود که یک گروهی. . .
 بنابراین یک مکتبی که می‌تواند مقدس باشد از ویژگی خاصی برخوردار است مکتب و قانون مردمی نمی‌تواند آنچنان مقدس باشد.
یکی دیگر از امتیازات یک مکتب امید آفرینی است اگر شما محصل مدرسه‌ای باشید و بدانید که در این مدرسه چه درس بخوانید و چه درس نخوانید آخر سال یک جور است چه امیدی دارید که درس بخوانید؟ اما اگر معتقد باشید که در این مدرسه یک صدم نمره هم حساب می‌شود با علاقه درس می‌خوانی امید داری، در جهان بینی الهی آدم امید دارد چون شعارش این است «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ» زلزال/7 یک ذره کار هدر نمی‌رود در جهان بینی الهی قانون این است که افکار را هم خدا می‌داند بنابراین وقتی من معتقد شدم در جهان بینی الهی که تمام کارهای من زیر نظر است امید دارم که ضایع نمی‌شوم قرآن در این زمینه آیات زیادی دارد «إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» کهف/30 ما اجری را ضایع نمی‌کنیم از مرد باشد یا از زن باشد در بینش مادی من چه کار خوب بکنم و چه کار بد بکنم همه داریم رو به نابودی می‌رویم به قول یکی از دانشمندان این قطار دارد رو به نابودی می‌رود حالا توی این کوپه بنشینم یا توی آن کوپه به راست بنشینم یا به چپ بنشینم وقتی اصل قطار دارد نابود می‌شود نشستن من ارزشی ندارد، اگر بناست که این سالن منفجر بشود چه ارزشی دارد که من لباس خوب بپوشم یا لباس بد، بنابراین در مکتب الهی چون آینده‌اش روشن است در انسان امید هست.
یک گرایشهایی هست ارزشمند و یک گرایشهایی هست که مضرند چون ما مسلمان زیاد داریم اصولاً قبل از این انقلاب گرایشهای زیادی در قرآن داریم که از آنها انتقاد شده است و گفته است که این گرایشها برای من ارزش ندارد.
گرایشهای مردود، گرایشهای کم ارزش:
1- گرایش موضعی 2- گرایش موسمی 3- گرایش سطحی 4- گرایش یک جانبه‌ای 5- گرایش تقلیدی 6- گرایش اکراهی، این گرایشها بی ارزش است اینها همه در قرآن مورد انتقاد قرار گرفته 7- گرایش خیالی 8- گرایش همراه با خرافات 9- گرایش منهای عمل.
گرایش موضعی: عده‌ای از مردم مسلمان هستند گرایشهایی دارند در یک مکانهای خاصی «إِذَا خَلَوْا إِلَى شَیَاطِینِهِمْ قَالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّمَا نَحْنُ مُسْتَهْزِئُونَ» بقرة/14 پهلوی باند و دارودسته خودشان که می‌روند برنامه‌ای دارند، مکه و مشهد می‌رود یک نمازی می‌خواند.
گرایش موسمی: «فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوْا اللَّهَ» عنکبوت/65 قرآن می‌فرماید عده‌ای از مردم وقتی گیر کردند یا الله می‌گویند وقتی می‌خواهند او را ببرند اتاق عمل نمی‌داند سالم بیرون می‌آید یا می‌میرد یا الله می‌گوید وقت کنکور یا الله می‌گوید وقتی که ماشین می‌خواهد تصادف کند یا الله می‌گوید یا الله می‌گویند اما در وقتی که احساس خطر کردند، این گرایشهایی که فقط در یک موسم خاصی است ارزش ندارد مثلاً می‌گویند که پیغمبر را قبول داریم در نزاعهایی که می‌شود اگر حکم خدا به نفع او بود می‌گوید بیا برویم ببینیم پیغمبر چه می‌گوید قرآن در این باره می‌فرماید «وَإِنْ یَکُنْ لَهُمْ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ» نور/49 اما اگر احتمال بدهند که قانون اسلام به مصلحت امروز اینها نیست هرگز زیر بار نمی‌روند.
 گرایش موسمی ارزش ندارد فرعون وقتی می‌خواهد غرق شود می‌گوید «تُبْتُ الْآنَ» نساء/18 خدا می‌فرماید الان دیگر ارزش ندارد.
 گرایش سطحی، قرآن می‌فرماید عده‌ای باید بروند درس بخوانند «لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» توبه/122 یعنی شناخت عمیق داشته باشند گرایشهای سطحی خیلی بی ارزش است.
رأی به جمهوری اسلامی می‌دهد می‌گوید ما خواهان نظام هستیم اما اگر سیگار گیرش نیاید چای گیرش نیاید می‌گوید این چه حکومتی است، این چه نظامی است، می‌بینی سر یک سیگار سرنوشت فطریش عوض می‌شود.
زمان طاغوت گاهی وقتها به بعضی افراد مراجعه می‌کردیم که آقا این کار را نکن خلاف است می‌گفت خلاف است؟ ! تو خیال می‌کنی من مسلمان نیستم؟ من مومن هستم، می‌گفتیم به چه دلیل می‌گفت مادر بزرگ من روز عاشورا حلوا می‌پزد مثلاً دلیل ایمان ایشان حلوای مادر بزرگش بود، اینها ایمان‌های سطحی است با یک سیگار پشیمان می‌شود که چرا به جمهوری اسلامی رأی داده است.
لازم نیست که همه ما تفقه داشته باشیم اما باید کارشناس در میان ما باشد. شخصی داشت برای عده‌ای دانش آموز صحبت می‌کرد که اسلام چنین است و چنان است می‌خواست اینها را منحرف کند یکی از این بچه‌ها بلند شد و گفت آقا شما قصدت تحقیق است یا بهانه گیری؟ طرف گفت من محقق هستم این بچه هم گفت شما نباید بیائی برای ما صحبت کنی چون ما هیچکدام محقق نیستیم.
 بسیاری از افراد در تاریکی می‌رفتند چون اگر روشن بشود زشتی‌شان روشن می‌شد خانمی نزد شوهرش که یک نابینا بود تعریف از زیبایی خودش می‌کرد این شوهر هم نابینا بود سرش پائین بود و گوش می‌داد آخرش گفت والله من چشم ندارم که زیبایی شما را ببینم اما اگر زیبا بودی چشم دارها تو را برده بودند، گاهی وقتها چهار تا پسر و دختر یک جایی جمع می‌شوند ممکن است کسی بیاید و اینها را منحرف کند آن پسر خوب جوابی داد گفت والله من جوابی ندارم که بدهم اما اگر حرف حساب داشتی پهلوی من نمی‌آمدی.
شناخت عمیق خطر دارد البته همه هم نمی‌توانند که راجع به همه مسائل شناخت عمیق داشته باشند ولی باید کارشناس باشد الان کباب پزی تخصص می‌خواهد من و شما چون بلد نیستیم اگر بلد نباشیم گوشت توی آتش می‌افتد یک خطی که وسط خیابان می‌کشند می‌گویند باید کارشناس باشد هر پلیسی این کار را نمی‌کند.
اجمالاً باید یک عده‌ای باشند که در میان نسل نو شناخت عمیق داشته باشند آگاهی سطحی عیب‌اش این است که شنیده دست دزد را قطع می‌کنند بعد همین را یک کسی سوژه قرار می‌دهد و اینها را از اسلام دور می‌کند بنابراین باید شناخت عمیق باشد و یک مقداری با بصیرت بیشتری باشد.
یکی از گرایش‌ها گرایش یک جانبه‌ای است یکسری کارها را قبول دارد و یکسری کارها را قبول ندارد این هم درست نیست چون اسلام مکتب توازن است باید همه‌اش باشد هم اشک هم شمشیر، عده‌ای اشک دارند شمشیر ندارند شمشیر دارند اشک ندارند نباید شعار داشته باشیم شعور نداشته باشیم هم ناله هم نعره.
حاجی‌هایی که می‌روند مکه شب عید قربان در صحرای عرفات همه لخت می‌شوند کفن می‌پوشند و دعا می‌خوانند صبح که شد وارد سرزمین دیگری می‌شوند بنام منی چاقو دست می‌گیری و خون می‌ریزی و اگر هم بلد نیستی سر حیوان را ببری باید دستت را بگذاری روی دست قصاب که همینطور که قصاب دارد سر می‌برد تو هم دستت به خونریزی عادت کند همین دستی که دیشب مفاتیح دست گرفته و دعا می‌خواند به همین دست می‌گوید فردا به خونریزی هم آشنا بشود دین اسلام یعنی هم دعا هم خونریزی.
امام حسین(علیه السلام) شب عاشورا شمشیرش را تیز می‌کرد مناجات هم می‌کرد. به امام صادق(علیه السلام) می‌گویند فلانی نمازش خوب است می‌گوید نمازش خوب است اما «کَیْفَ عَقْلُهُ»(کافى، ج‏1، ص‏24) عقلش چه جوری است؟ گاهی وقتها نمازش را خوب می‌خواند و طول هم می‌دهد اما شعور اجتماعی‌اش کم است.
در قرآن وقتی تعریف یکی از انبیاء را می‌کند می‌فرماید «کانَ رَسُولاً نَبِیًّا» مریم/51 رسول بود و برای همه کار می‌کرد «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ» مریم/55 به زن و بچه‌اش هم می‌رسید اینطور نیست که به ملت برسد به داخل نرسد یا وقتش را صرف داخل کند به جامعه نرسد هم به جامعه برسد هم به خانواده برسد باید مکتب همه جانبه‌ای باشد.
برنامه و مکتب اکراهی، ارزش ندارد گرایش تقلیدی هم ارزش ندارد به بت پرستها می‌گفتند چرا بت می‌پرستید؟ می‌گفتند پدران ما هم بت می‌پرستیدند، اینکه می‌گویند آثار نیاکان، نیاکان ما هر کاری که داشتند درست که نبود رژیم قبل خیلی تمایل داشت که به اسم آثار نیاکان آتش پرستی را رواج بدهد.
گرایش تقلیدی ارزش ندارد فلذا در اسلام داریم که در اصول دین نباید تقلید بکنیم در اصول عقائد انسان باید با فکر و بصیرت و عقل گرایش پیدا کند.
 گرایش خیالی که روی خیال یک عقیده‌ای پیدا کرده است، هیچ برهان علمی هم ندارد گرایش همراه با خرافات، یکی از چیزهایی که باعث شده اسلام رشد نکند خرافاتی است که از طرف بعضی از مسلمانها به اسلام ملحق شده است.
یکی از فضلا کتابی نوشته اسم قشنگی روی آن گذاشته(الاسلام شیئ و المسلمون شیئ آخر) یعنی اسلام یک چیز است مسلمان یک چیز دیگر، شهید مظلوم دکتر بهشتی که از خارج آمده بود خدمتش رسیدم گفتم برای پیشرفت اسلام چه کاری می‌توانیم بکنیم؟ گفت برای پیشرفت اسلام دو تا کار بکنید 1- خرافات را از دین جدا کنید 2- عمل مسلمانها را از اسلام جدا کنید(یعنی اگر مسلمانی کار خلافی انجام داد آنرا از اسلام جدا کنیم) عمل ما مسلمانها جدای از اسلام باشد.
گاهی وقتها شما می‌خواهی یک لیوان آب بخوری اما اگر یک مگس در ظرف آب باشد آب را به بخاطر مگس نمی‌خوری گاهی انسان اسلام ومسجد را رد می‌کند بخاطر دیدن دو تا خرافات همینطور که بخاطر یک مگس آب را نمی‌خوری افرادی هم ممکن است بخاطر دو تا خرافات اسلام را نپذیرند.
ما وقتی می‌گوئیم خدا هست باید کارمان هم خدایی باشد وقتی گفتم ایمان به خدا دارم تمام کارهایم رنگ خدایی باید پیدا بکند نمی‌خواهیم خدا را ثابت کنیم بعد او را توی ویترین بگذاریم بگوئیم خدا هست اما خودمان چه کنیم اگر گفتیم خدا هست باید جزئیات و کلیات کارمان زیر نظر باشد ایمان منهای عمل مردود، ایمان همراه با خرافات مردود، ایمانی که استدلال دنبال آن نباشد مردود، ایمانی که از پدران باشد مردود، ایمانی که روی جبر باشد مردود، ایمانی که به بعضی از دستورات عمل کنیم و بعضی دیگر را نه مردود.
ایمانی که خدا می‌پسندد این است که براساس فکر باشد «وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» آل عمران/191 اینها تفکر می‌کنند در آفرینش زمین و آسمان بعد ایمان خودشان را اعلام می‌کنند «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ» آل عمران/191 این آفرینش باطل نیست پس بحث این شد که ایمان باید براساس فکر باشد
غیر از این ایمانهای دیگر مردود است.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته


"پایگاه درسهایی از قرآن"

تاریخ مشاهیر ایران را اینجا بخوانید

«مجموعه تاریخ و ادبیات ایران» عنوان مجموعه تازه ای است که از سوی نشر نی روانه بازار نشر کشور شده است. مجموعه ای به قلم محمد دهقانی که اکنون چهار جلد آن در دسترس علاقه مندان به این حوزه قرار گرفته است.


۲۴ دی ۱۳۹۴


هفته نامه صدا - سجاد صداقت: «مجموعه تاریخ و ادبیات ایران» عنوان مجموعه تازه ای است که از سوی نشر نی روانه بازار نشر کشور شده است. مجموعه ای به قلم محمد دهقانی که اکنون چهار جلد آن در دسترس علاقه مندان به این حوزه قرار گرفته است. مجموعه تاریخ و ادبیات ایران برای کسانی نوشته شده که به تاریخ فرهنگی و ادبی ایران علاقه مندند و می خواهند برگزیده ای از بهترین شاهکارهای ادبی ایران را همراه با شرح و تفسیر لازم به زبانی ساده و روشن بخوانند و بدانند که این شاهکارها در کدام فضای تاریخی پدید آمده و متقابلا چگونه بر آن تاثیر نهاده اند.

این مجموعه صرفا تاریخ و ادبیات ایران پس از اسلام را در بر می گیرد و می کوشد تاریخ ادبی ایران را در پیوند با تاریخ عمومی جهان ببیند و به تحولات فکری و فرهنگی کشورها و اقلیم هایی هم که به نحوی با ایران در ارتباط بوده اند، اشاره کند و به این ترتیب گستره ای روشن تر برای مقایسه تاریخ و ادبیات ایران و جهان پدید آورد.

این مجموعه تاریخ ادبیات، تاریخ فرهنگ و اندیشه و تاریخ عمومی ایران است. نخستین سلسله این مجموعه شامل بررسی زندگی و آثار 50 شاعر و نویسنده متفکر تا پایان قرن هفتم هجری (سیزدهم میلادی) است که اکنون چهار جلد ابتدایی آن منتشر شده است.

فیلسوف ایرانیاولین جلد از مجموعه تاریخ و ادبیات ایران، محمد بن زکریای رازی نام دارد. شاید به عنوان اولین ویژگی این جلد بتوان به مقدمه مفصلی که نویسنده بحث را با آن شروع می کند، اشاره کرد. دهقانی با تاکید بر این مطلب که تاریخ ایران در نخستین سال های انتقال از عصر ساسانی به دوره اسلامی، سخت تیره و مبهم است، به بیان وضع آن روز ایران و چرایی باقی نماندن کتاب تاریخی قابل اعتنایی به زبانی از زبان های ایرانی اشاره می کند. او با آوردن مدارکی نشان می دهد اکثر مطلق منابع دست اولی که در آنها از سرنوشت قوم ایرانی در قرن های اول تا پنجم هجری (هفتم تا یازدهم میلادی) خبری دیده می شود به زبان عربی نوشته شده اند.


نویسنده به این نکته باور دارد که بسیاری از دانشمندان ایران روح فرهنگ ایرانی را در قالب زبان عربی دمیده و در عرصه های گوناگون علمی و هنری ادبیاتی غنی پدید آورده اند که سرشار از نشانه های فرهنگ ایرانی است. کتاب محمد بن زکریای رازی را یکی از بزرگ ترین دانشمندان ایرانی می داند که زبان عربی را برای بیان مقاصد علمی خود به کار گرفته است، هر چند بسیاری او را «فیلسوف عرب» بنامند.

کثرت آرا و آثار رازی و تاثیری که پس از خود در جهان اسلام و اروپای مسیحی بر جای نهاد، او را به مهم ترین چهره علمی و فلسفی ایران در عصری تبدیل می کند که حکومت های نوپای ایرانی به تدریج تکلیف خود را از امارت و خلافت عربی جدا می کردند و به شیوه های گوناگون از آن مستقل می شدند و گاه حتی توفق پیدا می کردند.

نویسنده در ادامه مقدمه به بیان زندگی نامه و شرح کوتاهی از آثار رازی می پردازد. نویسنده در ادامه بخش اول کتاب- که حکم زیادی را در بر می گیرد- سخنان رازی را به نقل از ناصرخسرو و ابوحاتم رازی بیان می کند. این سخنان گفتار رازی درباره چهار گوهر در کتاب است.

شاعر پررمز و رازجلد دوم از مجموعه تاریخ و ادبیات ایران، «رودکی، پدر شعر فارسی» نام دارد. همان گونه که از نام این جلد بر می آید، در این کتاب به ابوعبدالله جعفر بن محمد بن حکیم بن عبدالرحمن بن آدم الرودکی الشاعر سمرقندی یا همان رودکی پرداخته شده است. کتاب در بخش اول خود زندگی و افکار رودکی را بررسی کرده و در تفسیر آنچه بر زندگی او گذشته است، روزگاری که رودکی در آن می زیسته را یکی از بهترین دوره های تاریخ ایران و به عبارتی درخشان ترین عصر تمدن ایران پس از پیدایش اسلام معرفی می کند.


نویسنده کتاب «رودکی، پدر شعر فارسی» بیان می دارد که آگاهی از زندگی و شرح احوال رودکی بسیار اندک و آمیخته به داستان هایی است که معمولا مردمان هر روزگاری درباره انسان های مهم و مشهور می سازند و رواج می دهند. اما شاید آنچه رودکی را به عنوان شاعری مهم در تاریخ ایران زمین مطرح می کند، منظومه های داستانی او است که بخش مهمی از اشعارش را تشکیل می دهند.

نخستین و مهم ترین این مثنوی ها ترجمه کلیله و دمنه عربی ابن مقفع بود که ابوالفضل بلعمی آن را به فرمان امیر نصر سامانی به فارسی ترجمه کرد و سپس رودکی ترجمه او را به نظم درآورد. کتاب در این بخش تلاش خود را به کار می گیرد تا با استفاده از اشعار به جا مانده از رودکی و منابع مهمی که درباره او مطلب نوشته اند، شرح مختصری از زندگی آغشته به راز رودکی را به خواننده دهد. به همین دلیل با استفاده از اشعار و قصیده های او به نقل مسائل رایج درباره رودکی می پردازد و آنها را تایید یا رد می کند. کتاب در بخش بعدی خود گزیده ای از اشعار رودکی را با توضیحات در اختیار خواننده قرار داده است. 10 قصیده از اشعار رودکی در این مجموعه قرار دارد.

نسب نامه ابومنصور
«شاهنامه ابومنصوری» عنوان سومین جلد از مجموعه تاریخ و ادبیات ایران است که توسط نشر نی منتشر شده است. این جلد که در میان چهار جلد منتشر شده، حجم کمتری دارد و تنها در 48 صفحه منتشر شده، درباره کتابی است که به همت ابومنصور عبدالرزاق طوسی فراهم آمده و به شاهنامه ابومنصوری شهرت یافته است. کتاب در سطور ابتدایی خود به شاهنامه ابومنصوری اشاره می کند و می گوید که از این شاهنامه آنچه بر جای مانده فقط مقدمه ای چندصفحه ای است  که اینک کهن ترین نمونه نثر فارسی به شمار می رود.


بانی آن، ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، یکی از سپهسالاران سامانی بود. ابومنصور در سال 246ق/ 336 ش که حاکم طوس بوده است، به وزیر خود ابومنصور معمری فرمان می دهد تا به یاری چهار تن از زرتشتیان خراسان و سیستان شاهنامه را که پیش از آن به زبان پهلوی تدوین شده بود به فارسی برگرداند. دهقانی اشاره می کند انگیزه اصلی محمد بن عبدالرزاق، برای صدور چنین فرمانی به احتمال زیاد افزودن بر مشروعیت سیاسی خود بوده تا «جای پای خود را در خراسان محکم کند.» مطالب شاهنامه محمد بن عبدالرزاق عمدتا شامل همان داستان هایی می شده است که گزارش کامل شان را در شاهنامه فردوسی می خوانیم.

دهقانی در ادامه با بیان این سوال که چرا کتابی با این اهمیت بر جای نمانده، دو دلیل اهتمام نه چندان زیاد ایران رای نثر و کلام منثور و حریف قدرقدرتی چون شاهنامه منظم فردوسی را ذکر می کند. اکنون آنچه از شاهنامه ابومنصوری در دسترس ما قرار دارد، مقدمه آن است که آن نیز دو نسب نامه را شامل می شود: نسب نامه ابومنصور عبدالرزاق و نسب نامه ابومنصور المعمری. کتاب پس از مقدمه به طور کامل مقدمه شاهنامه ابومنصوری را توضیح داده و شرح آن را بر می شمارد.

آمیزه ای از افسانه و واقعیت
«تاریخ بلعمی» عنوان چهارمین جلد از مجموعه تاریخ و ادبیات ایران است که توسط نشر نی منتشر شده است. دهقانی در این کتاب نیز همچون کتاب های پیشین با مقدمه ای تاریخ «تاریخ بلعمی» را توضیح می دهد و در ادامه در بخش دوم، گزیده ای از تاریخ بلعمی را به همراه شرح متن آن می آورد. کیومرث یا گیومرث، کیکاووس و سیاوش، گشتاسب و بخت النصر، هرمز و بهرام چوبین، بهرام چوبین و خسروپرویز، فتح المدائن، فرجام یزدگرد و قتل ابومسلم بخشی هایی است که در این کتاب از تاریخ بلعمی انتخاب و شرح داده شده است.


نویسنده در این کتاب به تاریخ خراسان پس از ساسانی می پردازد و با اشاره به دوره سامانیان و حضور آنان در خراسان به تلاش آنان برای رسیدن به دو تمدن چین و هند اشاره می کند. نویسنده در ادامه به فرمان منصور بن نوح پادشاه سامانی برای ترجمه مهم ترین کتاب جهان اسلام یعنی تاریخ الامم و الملوک معروف به تاریخ طبری اشاره می کند. کتابی که پس از ترجمه و با اضافه کردن تاریخی که سامانیان به آن مدعی بودند، تاریخ بلعمی نامیده شد.

کوشش برای درآمیختن دلبستگی های قومی و نژادی ایرانیان از قضا در ترجمه تاریخ طبری یا همان تاریخ بلعمی نمایان است. تلفیق افسانه ها و اسطوره های کهن ایرانی و قهرمانان آنها با داستان ها و پیامبران قرآنی و توراتی ترکیب جذابی را پدید آورده است که تاریخ بلعمی را از حد ترجمه تاریخ طبری بسیار فراتر برده و به کتابی تازه تبدیل کرده است.

برخی از رویدادهای مهم دوره اسلامی که طبری به آنها توجهی نکرده است در تاریخ بلعمی به تفصیل ذکر شده اند. اما انتقادی که دهقانی به این تاریخ وارد می کند آمیزه شگرفی است که بلعمی از تاریخ افسانه ای ایران و داستان های قرآنی پدید آورده و نشانه بی اطلاعی سامانیان از ایران پیش از اسلام بوده است.


"مجله اینترنتی برترینها"