پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر
پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر

چهار زاویه از فیلم «محمد رسول الله (ص)»

تهران-ایرنا- پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، در یادداشتی فیلم محمد رسول الله (ص) را بررسی کرد.


1394/06/30

به گزارش ایرنا از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، علی محمدی در این یادداشت، فیلم محمد رسول الله (ص) را یک محصول «هنری، فرهنگی،تبلیغی و معرفتی» عنوان کرده است.

متن کامل این یادداشت به شرح به زیر است:
آشنایی با اهداف و انگیزه های تولید فیلم «محمد رسول الله (ص)»، آخرین اثر مجید مجیدی و همین طور چگونگی ساخته شدن آن و اتفاقات و حوادث پیرامونی هنگام تولید و البته پیش بینی ها از استقبال چشمگیر مخاطبان داخلی و خارجی از این فیلم که با آغاز روزهای اکران، مسیر تحقق را می پیماید، ما را برآن می دارد که قدری پا را از محدوده ی شناخت سطحی و شتاب زده ی این فیلم فراتر بگذاریم.
حرکت سنجیده ای که با ساخت این فیلم آغاز شد و امروز با سرعتی معقول و منطقی به مرحله ارائه اثر رسیده است (همان طور که آقای مجیدی نیز به آن اشاره کرده است) خبر از «آغاز یک نهضت فرهنگی» می دهد و همین امر، ضرورت وجود یک نگاه راهبردی نسبت به فیلمی درباره ی کودکی پیامبر اکرم (ص) را بیش از پیش می نمایاند.
از همین رو لازم است زوایای دید خود را نسبت به این اثر، که به زبان اسلام با دنیا سخن می گوید، مورد بررسی قرار دهیم و با قرار دادن آن در چارچوب هایی مشخص، به کارکردهایی بپردازیم که برای اسلام عزیز خواهد داشت.
آخرین ساخته کارگردان فیلم تحسین شده «بچه های آسمان» را می توان در چند سرفصل مورد التفات قرار داد. گرچه نمی توان منکر این نکته بود که در نهایت با یک خروجی و یک محصول مشخص و معین مواجه هستیم که باید آن را مورد قضاوت قرار دهیم، اما توجه به این مساله نیز ضروری است که حجم عظیم تولید این فیلم و اهداف والایی که از ساخت آن مورد نظر بوده است و امواجی که آگاهانه و ناخودآگاه در جریان های اجتماعی و بین المللی ایجاد خواهد کرد، باید ما را برای ارائه ی یک نگاه منسجم تر و جامع تر مصمم بدارد.
1. فیلم «محمد رسول الله (ص)» به مثابه یک محصول هنری و یک فیلم
توجه به این فیلم به عنوان یک محصول هنری، ایجاب می کند که با رعایت اخلاق نقد و به کارگیری دقت دلسوزانه، به بیان محسنات و کاستی های این اثر بپردازیم. طبیعتاً لازمه پیشرفت هر اثر هنری، گذاردن آن در ترازوی نقد و نگاه سنجیده و موشکافانه به آن است. «محمد رسول الله(ص)» نیز از این قاعده مستثنا نیست و باید با دقت تمام از این زاویه مورد کنکاش قرار بگیرد تا با قدرت، آغازگر راه شناساندن اسلام و سربلندی این دین عزیز باشد.
با بررسی منصفانه تکنیکی فیلم به این نتیجه خواهیم رسید که نوع فیلمبرداری ویژه و جلوه های بصری آن مانند آن چه در صحنه های دفاع ابابیل از خانه ی خدا می بینیم یا سکانس دلنشین دریا فراتر از سطح سینمای ایران است. همچنین التفات به نوع روایت آن که خرده داستان های متنوع کودکی پیامبر (ص) در آن رنگ دیگری به فیلم بخشیده نیز قابل تأمل است. در کنار این موضوعات، توجه به ظرافت هایی که در ساخت این اثر به کار گرفته شده همانند دیالوگ های به جا و درست و روان باید پاسخ این سوال را روشن کند که «آخرین ساخته مجیدی در چه جایگاهی در سینمای امروز جهان و ایران قرار دارد؟» البته عیار هر فیلم در محک زمان مشخص خواهد شد و در کنار نقدهای روز، باید به این نکته هم توجه داشت که «محمد رسول الله (ص)» با گذشت زمان، عیارش بیش از پیش برای همه مشخص خواهد شد. لحاظ کردن این نکته در نقد فیلم به عنوان یک اثر هنری که چقدر در برقرار کردن ارتباط عاطفی با مخاطب موفق بوده و توانسته است احساساتش را به سمتی هدایت کند که او را برای شناخت شخصیت پیامبر اعظم (ص) ترغیب نماید، نکته بسیار بااهمیتی است. سکانس های حسی از این دست در فیلم به وفور یافت می شود و به عنوان نمونه می توان از سکانس فرار کردن شتر یا آشنایی حلیمه با آمنه و نوزادش و شیردادن حلیمه به او، یا سکانس آب دادن حضرت محمد (ص) به اسیران نام برد.
2. فیلم «محمد رسول الله (ص)» به مثابه یک محصول فرهنگی
ساخت شهرک عظیم سینمایی، به کارگیری امکانات روز و استفاده از توانایی برجستگان هنر هفتم در دنیا برای این فیلم و همین طور تامین خوراک محتوایی و معنوی فیلم با بهره مندی از نظرات علما و برجستگان جهان اسلام در ایران و کشورهای اسلامی، نشان از آن دارد که مجیدی از ابتدا نسبت به ظرفیت بالای موضوعی که روی آن دست گذاشته، آگاه بوده است. ساخت فیلمی درباره ی بهترین و شایسته ترین مخلوق خداوند، ناخودآگاه این ضرورت را برای عوامل ایجاد کرده است تا به دنبال ساخت یک اثر با کیفیت بالا از نظر تکنیکی باشند و بدین وسیله ضریب تاثیرگذاری فیلم را بالا ببرند. همچنین باید مدنظر داشت که فیلم «محمد رسول الله (ص)» به واسطه راهی که آغاز می کند، به فیلم «معیار» تبدیل خواهد شد و دست کم در لایه های فرهنگی و هنری و همین طور در سطح اجتماع جریان سازی می کند و پیرو آن، با گشایش گسترده ای در زمینه اقبال مخاطب به سینما و رو آوردن هنرمندان و فیلم سازان به مضمون ها و محتواهای ارزشی و دینی مواجه خواهیم شد. از همین رو، توجه به فیلمی که قرار است دوران کودکی پیامبر اکرم (ص) را روایت کند، از منظر فرهنگی و بازتاب های اجتماعی آن و التفات به دورنمای آثار محیطی و اجتماعی اش در کشورمان، امری است که شاید فیلم «محمد رسول الله (ص)» را بیش از هر چیزی متمایز می کند. سکانس های ابتدایی و پایانی فیلم که وضعیت مسلمانان را در سال دهم بعثت و در دوران تحریم اقتصادی (شعب ابی طالب) به تصویر می کشد جزو قسمت هایی از فیلم است که مابه ازای اجتماعی و ملی آن در شرایط امروز جامعه ی ایران به وضوح نمایان است.
3. فیلم «محمد رسول الله (ص)» به مثابه ی یک محصول تبلیغی
دست گذاشتن روی آخرین ساخته ی مجید مجیدی از منظر تبلیغی، شعاع اثرگذاری فیلم «محمد رسول الله (ص)» را گسترده کرده و مرزهای جغرافیایی، فرهنگی و اندیشه ای را پشت سر می گذارد. شاکله ی اصلی فیلم با هدف گذاری های خاص و به نیت زدودن آثار غبارآلود ناشی از حملات رسانه ای غرب علیه پیامبر نور و رحمت بنا شده است. مخصوصا در دورانی که افکار عمومی جهان، اسلام را با پرچم دروغین داعش و جنایت های گروهک های تروریستی تکفیری می شناسند، این فیلم می تواند باطل السحر پروژه های سیاسی و رسانه ای غرب علیه دنیای اسلام باشد.
دقت در نوع تعامل مناسب با مخاطب جهانی، چیزی است که در جنس روایت فیلم به دقت مورد توجه بوده است. بحیرا کشیش مسیحی و ساموئل خاخام یهودی، عناصر برجسته ای هستند که این مهم را در بستر روایت فیلم تأمین می کنند. که این خود عاملی است در جهت تقویت تعامل جهانی ادیان آسمانی. بنابراین حضور ادیان آسمانی به واسطه ی نمایندگان آن ها در دل روایت فیلم، همذات پنداری های انسانی و دینی و برقراری ارتباط عاطفی مناسب با مخاطب را می توان برگ برنده ی این فیلم در اکران جهانی دانست.
4. فیلم «محمد رسول الله (ص)» به مثابه یک محصول معرفتی
نگاه بلندنظرانه و چشم دوختن به افقی که با ساخت فیلم «محمد رسول الله (ص)» به روی چشم های سر و چشم های جان گشوده خواهد شد، ما را برآن می دارد تا با ژرف نگری، راهبردی ترین سطح از رویکردهای فیلم را مورد بررسی قرار بدهیم. عوامل فیلم در دیداری با آیت الله جوادی آملی، از راهنمایی ها و هدایت های ایشان بهره مند شده بودند: «هنرمند واقعی هنرمندی است که توانایی داشته باشد سخن وحی را درک کند و به عالم حس بیاورد. قالب سینما از خیال به حس می آید. یک هنرمند سینمایی باید وحی را خوب بشناسد، مشهود را از دالانی صحیح به معقول تبدیل کند، بعد معقول را مخیل کند و متخیل را محسوس کند تا قابل عرضه باشد، وگرنه علمی نیست و این معنا چون نبوده، کسی هم درکش نکرده است.»
بدین وسیله باید اعتراف کرد شناختن و شناساندن «رحمه للعالمین» اگر از سرچشمه ی وحی و با زبان هنر و انتقال حس صورت بگیرد، معرفتی عمیق در جان مخاطب ریشه خواهد دواند؛ چه اینکه فیلم «محمد رسول الله (ص)» با توسل به زیبایی هایی که به مدد تکنیک برجسته ی این فیلم به دست آمده است، چشم را می نوازد و همین طور به مدد روایت ساده اما دلنشین و لطیفش، به مخاطب این فرصت را می دهد که بر مخمل خیال سرشار این فیلم دستی بکشد و از احساس همنشینی با پیامبر مهر و مرحمت لذت ببرد. راز موفقیت فیلم در این است که با تلاش و کاوش در درک کلام الهی و درک وجود نورانی خاتم انبیا (ص)، شناختی دست یافته را در قالب احساسات و عواطف انسانی به مخاطب عرضه می کند. و به همین علت است که می تواند «قلب ها» را با خود همراه کند.

"ایرنا"

سومین دوره جام جهانی - 1938 ( فرانسه )


هنگام برگزاری رقابت های جام جهانی فوتبال 1938، اروپا در آستانه جنگ قرار داشت و دو سال از بازی های المپیک برلین که عرصه تبلیغات حزب نازی برای هیتلر بود، می گذشت.
در این شرایط ، جنگ داخلی در اسپانیا جریان داشت، آلمان کشور اتریش را ضمیمه خاک خود کرده بود و اروپای بحران زده برای مقابله به مثل آماده می شد.
بعد از اعطای امتیاز میزبانی رقابت های سومین دوره جام جهانی به فرانسه، ورزشگاه کلمبس توسعه یافت و ورزشگاه های مارسی و بوردو بازسازی شدند، اما سیاست مانع از حضور برخی از تیم های بزرگ و مدعی در این مسابقات شد.
تیم اتریش به مرحله اصلی راه یافت، اما انصراف داد(گرچه برخی از بازیکنان این تیم با پیراهن آلمان به میدان رفتند)، اسپانیا در آتش جنگ های داخلی می سوخت و آرژانتین و اروگوئه نیز در این مسابقات شرکت نکردند.
در همین دوره برزیل و لهستان یکی از زیباترین مسابقات تاریخ فوتبال را به نمایش گذاشتند.
در دیداری که در شهر استراسبورگ انجام شد، برزیل به لطف چهار گل لئونیداس که پا برهنه بازی می کرد، مسابقه را در وقت اضافه 6 - 5 برد، اما در نیمه نهایی مغلوب ایتالیا شد. ایتالیا نیز 4 - 2 مجارستان را در پاریس شکست داد و جام قهرمانی را بالای سر برد.
سومین دوره رقابت های جام جهانی به میزبانی فرانسه، در ورزشگاههای مدرن و با استقبال بی نظیر تماشاگران به صورتی موفقیت آمیز برگزار شد، اما یک سال بعد با شروع جنگ جهانی دوم این مسابقات دچار وقفه ای 12 ساله شد.
در این دوره، برای نخستین بار تیم میزبان و مدافع قهرمانی به صورت مستقیم(بدون حضور در رقابت های انتخابی) به مرحله اصلی مسابقات جام جهانی راه یافتند.
یک بار دیگر جام جهانی از سوی کشورهای آمریکای جنوبی تحریم شد، چون معتقد بودند نوبت آرژانتین است که میزبان این پیکارها باشد.
برزیل راهی اروپا شد و نشان داد که بزرگترین مدعی این رقابت هاست، این تیم شروع بسیار خوبی داشت و قدرتمندی خود را با غلبه بر لهستان در استراسبورگ، با چهار گل لئونیداس که به الماس سیاه شهرت داشت، به رخ کشید.
دیدار یک چهارم نهایی میان برزیل و چکسلواکی با جنجال تمام شد. سه بازیکن اخراج و پنج نفر مجروح شدند. دو تن از آنان با شکستگی استخوان به بیمارستان منتقل شدند.
تیم فرانسه، میزبان رقابت ها، بلژیک را 3 - 1 برد که باید بخش اعظم آن را مدیون فرد استون بازیکن جناح راست این تیم و فرارهای ویرانگر وی در کناره های زمین دانست.
تیم فرانسه در حضور 58455 تماشاگر بدشانسی که به ورزشگاه کلمبس در نزدیکی پاریس رفته بودند، 3 - 1 به ایتالیا باخت. تیم میزبان برخلاف ایتالیا و اروگوئه در دو دوره قبل، نتوانست جام قهرمانی را در خانه خود بالای سر ببرد.
دیدار نیمه نهایی میان برزیل و ایتالیا به خودی خود یک فینال تمام عیار بود، اما آدنایر پیمنتا سرمربی طلایی پوشان برزیل یک اشتباه بزرگ مرتکب شد و آن بیرون گذاشتن دو بازیکن کلیدی از ترکیب تیمش بود.
پیمنتا در مورد لئونیداس گفت: به او استراحت دادم تا برای فینال آماده باشد. اما با برتری 2 - 1 ایتالیا، پای برزیل به فینال نرسید و آتزوری ها مقابل مجارستان قرار گرفتند تا از قهرمانی خود دفاع کنند.
در فینال، مئاتزا و فراری، دو بازیکن خلاق آتزوری ها، نبض مسابقه را در دست داشتند. ایتالیا با کسب پیروزی 4 - 2 و دومین قهرمانی پیاپی در جام جهانی، وارد جرگه بهترین تیم های تاریخ فوتبال جهان شد.
وقوع جنگ جهانی دوم وقفه 12 ساله ای در رقابت های جام جهانی ایجاد کرد که شاید اگر چنین نمی شد، نسل طلایی فوتبال ایتالیا به افتخارات درخشان تر و بیشتری دست می یافت.
** برترین های جام جهانی
قهرمان: ایتالیا
دوم: مجارستان
سوم: برزیل
چهارم: سوئد
برنده کفش طلایی (بهترین بازیکن): لئونیداس از برزیل با 8 گل
** اسطوره های جام سوم
* جیووانی فراری (ایتالیا، متولد 1907 ، مرگ 1982)
فراری و مئاتزا تنها بازیکنان ایتالیایی بودند که در هر دو قهرمانی این تیم در سال 1934 و 38 حضور داشتند.
فراری خلاق ترین بازیکن خط میانی تیم ایتالیا بود که 44 بازی ملی انجام داد و 14 گل به ثمر رساند.
وی پنج بار با تیم یوونتوس قهرمان لیگ ایتالیا شد و یک بار نیز اینتر این عنوان را به او داد.
* لئونیداس داسیلوا (برزیل، تولد 1913)
بعد از جام جهانی 1938 که با به ثمر رساندن هشت گل بهترین گلزن این مسابقات شد، اروپا به نام "الماس سیاه" شهرت یافت، اما در برزیل به خاطر چابکی فوق العاده اش "هومن بوراچا" یعنی دزد نامیده می شد.
ضربات چرخشی لئونیداس بسیار مشهور و منحصر به فرد بود. او 23 بازی ملی انجام داد و در کنار په له از محبوبیتی فوق العاده در میان مردم برزیل برخوردار است.
وقتی اولین بار پیراهن تیم برزیل را بر تن کرد 18 ساله بود و دو بار مقابل اروگوئه در سال 1932 گلزنی کرد.
لئونیداس در سومین دوره جام جهانی چهار گل به دروازه لهستان زد.
** جوزپه مئاتزا (ایتالیا، تولد 1910 ، مرگ 1979)
یکی از کاملترین مهاجمان تاریخ فوتبال ایتالیا بود. در سن 17 سالگی در فصل 28 - 1927 اولین بازی را برای "اینترناسیوناله" انجام داد و دو گل زد. در دو فصل بعد به ترتیب 33 و 31 گل به ثمر رساند.
با این که قامت بلندی نداشت، در بازی هوایی فوق العاده بود.
"پپینو" اولین بازی ملی را در سال 1930 برابر سوییس در شهر رم انجام داد و دو گل زد، اما نامش با زدن 3 گل به دروازه مجارستان در چهارمین بازی ملی اش پر آوازه شد و با 33 گلی که در رده ملی به ثمر رساند، صاحب رکورد شد.
همکاری او و چیاویو به قهرمانی آنان کمک کرد. مئاتزا در تمام مسابقات تیم ایتالیا حضور داشت. در سال 1938 کنار پیولا بازی کرد و بازوبند کاپیتانی تیم را بر بازو بست. تنها گلی که در این جام زد، گل پیروزی بخش مرحله نیمه نهایی (2 -1) مقابل برزیل بود.
** برترین گلزنان جام سوم:
لئونیداس داسیلوا، برزیل 8 گل
گیولا سنگلر، مجارستان 7 گل
** آیا میدانید؟
- دیدار برزیل برابر ایتالیا در ورزشگاه والدرومه شهر مارسی در روز 16 ژوئن 1938 با برتری 1 - 0 ایتالیا در جریان بود که یک پنالتی به این تیم داده شد. طبیعتا بهترین گزینه برای زدن این ضربه جوزپه مئاتزا بود که ناگهان با مشکل مهمی مواجه شد. کش لباس مئاتزا پاره شده و لباسش شروع به لغزیدن به پایین کرد، اما این مساله مانع از زدن پنالتی نشد.
مئاتزا در حالی که با دست چپ لباسش را چسبیده بود، با دست راست محل توپ را تنظیم کرد و سپس شوتی زد که هیچ راهی جز تسلیم شدن برای دروازه بان برزیل باقی نماند. ایتالیا مسابقه را برد و به فینال رفت تا از قهرمانی خود دفاع کند.
- اندونزی اولین تیم آسیایی بود که در این دوره وارد پیکارهای جام جهانی شد، اما خیلی زود یعنی بعد از شکست 6 - 0 مقابل مجارستان، چمدان هایش را بست و به خانه برگشت.
- هواداران خشمگین تیم آرژانتین به خاطر انصراف از حضور در جام جهانی به مقر فدراسیون فوتبال این کشور حمله کردند.
- برای اولین بار تیم میزبان (فرانسه) و مدافع قهرمانی (ایتالیا) از حضور در مرحله مقدماتی معاف شدند.
- فرانسه اولین تیم میزبان جام جهانی بود که در خانه شکست خورد. این تیم دیدار یک چهارم نهایی را 3 - 1 به ایتالیا واگذار کرد.
- "بنیتو موسولینی" دیکتاتور فاشیست ایتالیا قبل از دیدار فینال پیام کوتاهی برای ویتوریو پوزو سرمربی تیم فرستاد با این مضمون که "ببرید یا بمیرید."
- جام "ژول ریمه" از همین زمان در جعبه کفش "اوتورینو باراسی" نایب رییس فیفا که ایتالیایی بود، زیر تختخواب وی پنهان شد تا از دست اشغالگران در امان بماند.

* اسامی بازیکنان تیم قهرمان/ ایتالیا
دروازه بان: کارلو کرسولی، گویدو ماسه تی، آلدو اولیویه را
مدافعان: آلفردو فونی، ارالدو مونزگلیو، پی یترو راوا
هافبک ها: میشله آندریولو، آلدو دوناتی، ماریو گنتا، اوگو لوکاتلی، رناتو اولمی، ماریو پراتزولو، پی یترو سرآنتونی
مهاجمان: سرجیو برتونی، آمدیو، برونو چیتزو، گینو کولاسی، جیووانی فراری، پی یترو فراریز ، جوزپه مئاتزا، پی یترو پاسیناتی، سیلویو پیولا.
سرمربی: ویتوریو پوزو


یکشنبه 16 خرداد 1389


"worldcupiran"

بزرگترین مهاجرت‌های تاریخ؛ فراریان از آلمان تا پناهجویان به آن

روایت تصویری بحران آوارگان در ۱۰۰ سال اخیر

نیک کرکپتریک/ ترجمه: شیدا قماشچی


تاریخ ایرانی: هزاران نفر از درگیری‌های خونین فرار کرده و به اروپا مهاجرت می‌کنند. این مهاجرت از زمان جنگ جهانی دوم به اینسو بی‌سابقه است؛ تصاویر این مهاجرت یادآور گذشته‌هایی است که چندان هم دور نیستند ولی به دست فراموشی سپرده شده‌اند. این جابجایی‌های گسترده - از جنگ جهانی اول و تجزیهٔ شبه‌قارهٔ هند گرفته تا پیامدهای نسل‌کشی رواندا و درگیری‌های بالکان - جهان را غافلگیر کرده و همان پرسش همیشگی را بر می‌انگیزند: آن‌ها به کجا پناه خواهند برد؟ چه کسی به آن‌ها پناه خواهد داد؟ تصاویر مانند همیشه دلخراش هستند، سفرهای فاجعه‌باری که مقصدشان معلوم نیست و پایان مشخصی ندارند. در اینجا چندین نمونه از این تصاویر گردآوری شده‌اند.


- جنگ جهانی اول: زمانی که آلمان، بلژیک را اشغال کرد و هزاران نفر را به قتل رساند، میلیون‌ها نفر مهاجرت کردند. این عکس در آنتورپ گرفته شده است. هزاران نفر در تلاش هستند تا به هر وسیله‌ای که آن‌ها را از کشور بیرون ببرد دست بیاویزند. (عکس: AP)


- جنگ جهانی اول: سال ۱۹۱۴، غیرنظامیان بلژیکی و یک گروه سواره نظام از مسیر پیشروی آلمانی‌ها در آنتورپ خارج می‌شوند. (عکس: AP)


- جنگ‌های داخلی اسپانیا: ماه می سال ۱۹۳۷، کودکان پناهجوی باسک بیلبائو سوار بر کشتی هابانا از بارسلونا وارد بندر ساتهمپتون انگلیس می‌شوند. مسافران این کشتی ۳۸۲۶ کودک و ۲۳۰ بزرگسال بودند که به طور موقت به بریتانیا فرستاده شدند تا از حکومت فاشیستی ژنرال فرانکو و بمباران متفقین در جنگ‌های داخلی اسپانیا در امان بمانند. (عکس: AP)


- جنگ جهانی دوم: سال ۱۹۴۴، غیرنظامیان ایتالیا به دنبال نیروهای پنجم متفقین که در لیتتوریا در حال پیشروی هستند. (عکس: AP)


- جنگ جهانی دوم: سال ۱۹۵۳، سالن یک کارخانهٔ عظیم در برلین غربی اقامتگاه موقت پناهجویانی است که از بخش روسی برلین آمده‌اند. زنان و کودکان بر روی تشک‌های حصیری و لحاف دراز کشیده‌اند. صدها نفر از پناهجویان، منطقهٔ تحت حمایت شوروی را ترک کردند و دلیل آن را عملیات خشنی عنوان کردند که به قصد تصرف مغازه‌های خصوصی و کارخانه‌ها آغاز شده بود. (عکس: AP)


- جنگ جهانی دوم: پناهجویان یهودی مشغول صحبت با یک سرباز آمریکایی در اردوگاه افراد بی‌خانمان پس از جنگ. (موزهٔ آمریکایی یادمان هولوکاست)



- تجزیهٔ هند: سال ۱۹۴۷، پناهجویان مسلمان سوار بر سقف قطار در نزدیکی دهلی‌نو که سعی در ترک هندوستان دارند. مهاجرت میلیون‌ها مسلمان از هند به پاکستان تحولات عظیمی را در شبه‌قاره پدید آورد. هندوهایی که برای نسل‌ها در پاکستان مستقر بودند یک‌شبه خانه‌هایشان را ترک کردند. (عکس: AP)


- مجارستان: در سال ۱۹۵۶، گروهی از پناهجویان مجار در حالیکه کودکانشان را در آغوش داشتند و یا آن‌ها را به دوش می‌کشیدند مرزهای مجارستان را درنوردیدند تا وارد خاک اتریش شوند. (عکس: AP)



- ویتنام: ۵ ماه می سال ۱۹۷۰، پناهجویان ویتنامی و کامبوجی سوار بر هلیکوپتری که آن‌ها را از محل نبرد ویتنام - آمریکا به کامبوج منتقل می‌کند. آن‌ها به مرکز پذیرش پناهندگان در اردوگاه نیروهای ویژه کاتوم، شش مایلی مرز کامبوج منتقل شدند. (عکس: رایان، AP)


- ویتنام: سال ۱۹۷۵، نظامیان ویتنام جنوبی وحشت‌زده به سمت یک کشتی در بندر دانانگ هجوم می‌برند. اندکی پیش از آنکه شهر سقوط کند و به دست ویت‌کنگ‌ها و ویتنام شمالی بیفتد، شهر را تخلیه کردند. کشتی‌ها آن‌ها را به سمت خلیج کمران در جنوب منتقل کردند. (عکس: AP)


- ویتنام: سال ۱۹۷۵، تورهای مخصوص حمل بار پناهجویان را از یک کرجی به یک کشتی حمل بار منتقل می‌کند تا دانانگ را ترک کنند. هشت ساعت طول کشید تا ۶۰۰۰ پناهجو به بارکش منتقل شوند. (عکس: پیتر او لفلین، AP)


- ویتنام: سال ۱۹۷۵، پس از سقوط شهر بندری دانانگ به دست نیروهای ویتنام شمالی، یک کشتی بارکش، کرجی حامل پناهجویان را یدک می‌کشد. (عکس: AP)


- افغانستان: ماه می سال ۱۹۸۰، پناهجویان افغانی در اردوگاهی در نزدیکی پیشاور، پاکستان. (عکس: AP)


- افغانستان: سال ۱۹۸۹، هزاران پناهجوی افغان در دشت میرم شاه در نزدیکی پاکستان چادر زده‌اند. در آن زمان نزدیک به ۴ میلیون پناهجو در پاکستان اردو زده و منتظر بودند تا به کشورشان بازگشته و زندگی خود را از نو بسازند. (عکس: AP)


- آلبانی: سال ۱۹۹۱، هزاران نفر از مردم آلبانی به دلیل قحطی، کشور فقیر خود را ترک کردند و در اسکله‌ای در شهر باری، ایتالیا تجمع کرده و منتظر مجوز پناهندگی باقی ماندند. (عکس: AP)


- بوسنی: سال ۱۹۹۳، پناهجویان مسلمان سوار بر کامیون کاروان سازمان ملل متحد سربرنیکای تحت محاصره را به مقصد توزلا ترک می‌کنند. (پاسکال گایوت، AFP / Getty Images)


- بوسنی: سال ۱۹۹۵، حدود ۱۰ هزار پناهجوی سربرنیکایی در اردوگاه سازمان ملل واقع در فرودگاه توزلا در تلاشند تا سوار بر اتوبوس شوند. (رویترز)


- رواندا: سال ۱۹۹۴، پناهجویان اردوگاه بناکو در تانزانیا سطل‌های آب را به سمت کلبه‌هایشان حمل می‌کنند. در آن زمان جمعیت این اردوگاه از ۳۰۰ هزار نفر فراتر می‌رفت که آن را به پرجمعیت‌ترین اردوگاه جهان بدل می‌کرد. کمک‌رسانی برای تهیهٔ آذوقه، نیازهای پزشکی و ایجاد سرپناه برای پناهجویانی که از خونریزی‌های قومی رواندا فرار کرده بودند، بسیار مشکل بود. (عکس: کارستن تیلکر، AP)


- رواندا: سال ۱۹۹۶، مردم رواندا پس از سپری کردن دو سال در اردوگاه به خانه‌هایشان باز می‌گردند. هزاران نفر منتظر وسایل نقلیه باقی ماندند در حالیکه برخی دیگر مسیر طولانی را از تبعید به سمت خانه‌هایشان پیاده پیمودند. (عکس: کرول گزی، واشنگتن‌پست)


- رواندا: سال ۱۹۹۶، زنی از خستگی اشک می‌ریزد؛ خیل عظیم پناهجویان به زور تنه زده و فریاد می‌کشیدند و عاجزانه تلاش می‌کردند تا سوار کامیون‌هایی شوند که آن‌ها را به کیگالی رواندا برساند. (عکس: کرول گزی، واشنگتن‌پست)


- رواندا: سال ۱۹۹۶، صدها هزار پناهجو پس از عبور از اردوگاه مرزی موگانگا در جمهوری دموکراتیک کنگو (زئیر سابق) وارد جادهٔ گیزنی در رواندا شدند. (عکس: کرول گزی، واشنگتن‌پست)


- کوزوو: در روز ۵ آوریل سال ۱۹۹۹، حدود ۷۰ هزار پناهجو در سرزمینی به نام بلیس میان کوزوو و مقدونیه گرفتار شدند. برخی از آن‌ها با اندکی آب و غذا و روکش‌های پلاستیکی به مدت یک هفته در آنجا گرفتار ماندند. دولت مقدونیه به پناهجویان اجازهٔ ورود نمی‌داد ولی به دلیل فشارهای بین‌المللی و شایعاتی مبنی بر بروز بیماری مجبور شد تا به سرعت دست به ساخت اردوگاه‌های مرزی بزند. در این عکس خانواده‌ای به تصویر کشیده شده‌اند که سعی دارند از بلیس خارج شده و از سد نگهبانان مرزی مقدونیه - که فقط به اندکی انگشت‌شمار اجازهٔ ورود می‌دادند - عبور کنند. (لوسین پرکینز، واشنگتن‌پست)


- کوزوو: سال ۱۹۹۸، ولینا در نزدیکی شهر پک، کوزوو حیران نشسته است. هزاران کولی رومانیایی مجبور به فرار شدند زیرا آلبانیایی‌ها آن‌ها را همدست صرب‌ها می‌دانستند. ولینا گفت که هیچ‌کس آن‌ها را نمی‌خواهد و هیچ خانه‌ای ندارد زیرا خانه‌هایشان به دست پناهجویانی که بازگشته‌اند به آتش کشیده شدند. (مایکل ویلیامسون، واشنگتن‌پست)


- کوزوو: سال ۱۹۹۹، خواهر روحانی برنادت ابنهاک از آلمان سه ساعت رانندگی کرد تا به پناهجویان کوزوو در کوکس آلبانی کمک‌رسانی کند. (کرول گزی، واشنگتن‌پست)


- کوزوو: سال ۱۹۹۹، آگیم شالا ۲ ساله از لابه‌لای سیم خاردارهای اردوگاه به دست خانواده‌اش سپرده می‌شود، جایی که خانوادهٔ شالا پس از فرار از کوزوو در آن مستقر شدند. بستگانی که از پریزرن رسیدند مجبور شدند تا بیرون اردوگاه منتظر بمانند تا سرپناهی برایشان فراهم شود. (کرول گزی، واشنگتن‌پست)



- عراق: سال ۲۰۰۳، مردم محلی بصره را از مسیر نیروهای ائتلاف ترک می‌کنند. در پس‌زمینه شعله‌های آتش به چشم می‌خورند. (دن چانگ، AFP/ Getty Images)


- عراق: سال ۲۰۰۳، جیهان حسن ۷ ساله، نجات حسن ۴ ساله و علی حسن ۲ ساله در چادرشان مشغول خواب بعدازظهر هستند. آن‌ها با مادرشان فدوا عبدالغنی ۳۴ ساله زندگی می‌کنند. (آندره آ بروس وودال، واشنگتن‌پست)


دارفور: سال ۲۰۰۴، طوفان شن اردوگاه پناهندگان اوری کاسسونی خارج از «بهایی» چاد را در برگرفته است. (جاهی چیکوندو، واشنگتن‌پست)


- دارفور: سال ۲۰۰۴، اردوگاه پناهندگان اوری کاسسونی خارج از بهایی چاد. در آن زمان حدود ۱۶ هزار از ۱۸۷ هزار سودانی ساکن چاد در اردوگاه زندگی می‌کردند. (جاهی چیکوندو، واشنگتن‌پست)


- دارفور: سال ۲۰۰۴، خدیجه حامد برای دختر ۲۵ ساله‌اش فدنا عبدالله رحامان که هنگام زایمان در اردوگاه افراد بی‌خانمان کالما در دارفور جنوبی، سودان جان خود را از دست داد، سوگواری می‌کند. (جاهی چیکوندو، واشنگتن‌پست)


- سوریه: سال ۲۰۱۴، اردوگاه پناهجویان یرموک در دمشق، سوریه. ساکنین در انتظار دریافت کمک‌های غذایی صف کشیده‌اند. (سازمان ملل، Getty Images)


منبع: واشنگتن‌پست

"تاریخ ایرانی"

دین، نیاز به دین

 1358/5/4

بسم الله الرّحمن الرّحیم

می خواهیم انشاءالله یک دوره اصول عقائد را خیلی ساده بگوئیم به طوری که یک پسر دوازده سیزده ساله بفهمد قبل از اینکه وارد بحث بشویم باید ببینیم آیا نیازی هست به این آگاهیها و شناختها یا نه، ما بعنوان یک انسان فعالیتهایی داریم یک انسان وقتی وارد منزلی میشود اولین کاری که میکند اینست که توی این خانه کسی هست یا نه، صاحب دارد یا ندارد و اگر صاحب دارد صاحبش خواب است یا بیدار است، وضع خانه جوری است که آیا میشود چیزهایی را برداشت و از خانه بیرون برد٬ حالا یا خدایی ناخواسته بعنوان دزدی یا بعنوان غیر دزدی، این خانه صاحب و حساب دارد یا صاحب و حساب ندارد هر کسی وارد منزل بشود آگاهانه یا ناآگانه این کار را میکند٬ چرا؟ چون اگر خانه صاحب و حساب داشت فرم کار فرق میکند اگر صاحب و حساب نداشت فرم کارش جور دیگر میشود اگر خانه صاحب و حساب دارد پس باید رفتار و گفتار و کردار من یک جور باشد اما اگر خانه نه صاحبی دارد و نه حسابی هر چی نچاپیم از جیب مان رفته.

1- جهان‌بینی مادی و جهان‌بینی الهی

این خانهای را که من گفتم چهارگوش شما آنرا گرد کنید بگوئید کره زمین آیا این دستگاه آفرینش صاحب دارد؟ یعنی شعور و تدبیری بالای سر او هست یا نه، آیا این دستگاه آفرینش آینده و حساب و معادی دارد یا نه، آیا رفتار و کردار ما زیر نظر هست یا نه، به آن دید میگویند جهان بینی، جهان بینی یعنی چه دیدی راجع به هستی و آفرینش و خودمان داریم اگر این هستی صاحب و حساب داشت یک دید است میگویند دید الهی، اما اگر این دستگاه آفرینش بی صاحب و حساب و معاد بود به این دید میگویند جهان بینی مادی.

هواپیما قبل از آنکه روی زمین بنشیند مهماندار آن اعلام میکند که چند دقیقه دیگر به فرودگاه مینشینیم دمای هوای آنجا چقدر است٬ قبلاً به ما میگوید که دمای هوای آنجا چقدر است تا ما بفهمیم چه لباسی بپوشیم اگر هوا سرد است توی هواپیما بلوز و چیزی داریم بپوشیم.

کسی به ما میگوید بلند شو برویم جلسه، باید ببینیم چه جلسه ای٬ اگر جلسه عروسی است باید ببینیم چه لباسی بپوشیم و اگر عزا است چه لباسی بپوشیم پس باید دید ما نسبت به جلسه و دید ما نسبت به هستی و دید ما نسبت به فرودگاه اول روشن بشود تا دید روشن نشود دادن ایدئولوژی و مکتب کار حساب شدهای نیست.

2- نیازهای شخصی و مادی انسان

انسان چند تا نیاز دارد اول نیاز شخصی و مادی اینکه میگوئیم شخصی به فرض اینکه روی کره زمین فقط شما باشی و هیچ کسی دیگری نباشد یک نفر هم باشی خواستههایی داری یعنی شما تنها هم باشی خوراک و پوشاک و مسکن میخواهی در یک سنینی مسئله همسر مطرح است و در یک سن و شرایطی مسئله مرکب مطرح است یکسری از این نیازها را ما داریم حیوانها هم دارند.

3- نیازهای اجتماعی انسان

یک نیازی هم داریم نیاز اجتماعی٬ یعنی اگر یک نفر بودیم نیاز نبود اما اگر با هم بودیم نیاز داریم شما اگر خواسته باشی تنها مطالعه کنی آزاد هستی اما اگر پانصد نفر خواستند توی یک مدرسه زندگی کنند مقررات میخواهد در زندگی جمعی نیازهای نوی هست مثلاً نیاز به رهبر، قانون و مقررات، و یکسری نیازهای دیگر.

آیا ما غیر از نیازهای اجتماعی و شخصی نیاز دیگری هم داریم یا نه؟ بله، ما میتوانیم به همین نیاز شخصی و اجتماعی قانع باشیم یا بایستی یک نیاز دیگر هم داشته باشیم؟ اگر حساب کنیم که فقط نیاز شخصی میخواهیم خیلی باخته ایم، یکسری حیوانات از ما جلوتر هستند اگر هدف انسان این باشد که به نیازهای شخصی برسد مثلا بگوید امروز روز خوشی بود بگوئیم چرا؟ بگوید امروز غذای خوبی خوردیم هر روزی که به خوراکش رسیدگی بشود اسم آنرا روز خوش میگذارد بعد میگوید امروز روز خوبی نبود نه صبحانه درستی خوردیم و نه ناهار خوبی، اگر دید انسان این باشد که خوراکش خوب باشد حیوان خیلی خوراکش از ما بهتر است شما خوراک گاو را حساب کنید بیشتر میخورد راحتتر میخورد سرخ کردن و پوست کندن و ظرف شویی ندارد پوشاکش شستشو نمیخواهد مسکن او دردسرهایی را که ما داریم نمیخواهد.

شرافت انسان به نیاز اجتماعی هم نیست چون زنبور و مورچه هم که دستجمعی زندگی میکنند ملکه و رهبری دارند پس انسانیت ما نه با وجود نیازهای شخصی است و نه با وجود نیازهای اجتماعی انسان بودن ما بخاطر امتیازی هست که در ما میباشد. من یک مثل بزنم کسی را میبرند که خانه را به او نشان بدهند که بخرد وقتی وارد شد میبیند که توی این اتاق چراغ و یخچال هست میفهمد که آشپزخانه است اگر دید که کتاب و میز بود میگوید اینجا کتابخانه اگر هم مبلمان و پشتی بود میگوید اینجا اتاق پذیرایی است هر چی توی اتاق بود میفهمد که این اتاق مال چیه، همینطور که شما هر چی توی اتاق بود میفهمید که این اتاق مال چیه هر چی در وجود ما بود میفهمیم که ما برای چی هستیم ما غیر از چیزهایی که در جامعه داریم یکسری چیزهای دیگر هم داریم ما فقط شکم نداریم که بگوئیم اصول دین سه تا است خوراک، پوشاک، مسکن، هدف ما فقط رفاه نیست آنهایی که خوراک و پوشاک را در پله آخر قرار دادهاند اسلام اینها را در پله اول قرار داده است در انسان استعدادهایی هست که از این استعدادها میفهمیم که انسان فقط برای زندگی مادی نیست پس یک نیاز دیگری داریم و بهتر این است که اسمش را نیاز عالی بگذاریم.

4- نیازهای عالی انسان

نیاز عالی عبارتست از شناخت و آگاهی، هر انسانی دلش میخواهد آگاه بشود و شناختی پیدا کند نسبت به سرچشمه هستی، هر انسانی دلش میخواهد شناخت پیدا کند نسبت به آخر کار بالاخره آخر چی میشود؟ ما یک عمری کار میکنیم برای چی؟ برای خوردن، بخور برای اینکه جان داشته باشی و کار کنی هفتاد سال همینطوری بعد چی؟ هیچی، شناخت هدف، من آمدم برای چی، شما آمدی برای چی، شناخت مکتب، راه ما چیه، چه باید کرد؟ شناخت حق و باطل، انسان بخاطر وجود استعدادها غیر از نیاز شخصی که همه حیوانات دارند و غیر از نیاز اجتماعی که یکسری حیوانات دارند انسان یک شناخت عالی هم دارد حالا این شناخت لازم است؟ بله، اگر فهمیدیم که این خانه صاحب و حسابی دارد یک جور زندگی میکنیم اما اگر بدانیم که این خانه صاحب و حساب ندارد یک جور دیگری زندگی میکنیم باید بدانیم که این ساختمان هستی و آفرینش بند به یک سرچشمه باشعوری است یا بند نیست؟ آخر کار حسابی توی کار است یا رو به نابودی میرویم؟ هدفی هست یا نیست؟ مکتبی هست یا نیست؟ حقی هست یا نیست و اگر حق هست نشانه حق کدام است اگر این شناختها بود فرم خوراک و پوشاک ما هم فرق میکند دیگر حواسمان هست که چی میخوریم آیا ما که میخوریم دیگران هم دارند بخورند یا خیر؟ پس این شناختها در زندگی ما اثر میکند.

5- معنی دین

دین چیست؟ دین یعنی آگاهیهایی که نسبت به این سری شناختها و آگاهیهایی که نسبت به سرچشمه و حساب و کتابی که وجود دارد. دین یعنی شناخت صاحب حساب و دین یعنی شناخت رفتاری که باید در این خانه انجام داد انسان در زندگی چند تا راه را میتواند برود بالاخره چون انسان هستیم یک فرم لباسی باید بپوشیم، قهری داریم، عشقی داریم، هوسی داریم، بالاخره خواستههایی داریم ما چند تا راه را میتوانیم برویم یکی اینکه بگوئیم آقا در اختیار غرائز باش هر راهی را که غرائز و میل ما گفت دنبالش برو دنبال همان را برویم، یا اینکه در اختیار گفته این و آن باشیم اگر بگوئیم در اختیار غرائز باشیم هر وقت غضب کردیم همچون گرگ، اگر انسان در اختیار غرائز باشد آنوقت با حیوان فرقی ندارد بعلاوه آنکه غرائز سرکش ما را با مشکلاتی گرفتار میکند. در اختیار غرائز به طور مطلق درست نیست.

به گفته این و آن توجه کنیم؟ به چه دلیل من باید در اختیار شما باشم چرا شما در اختیار من باشید امام علی (ع)  میفرماید بشر تو وقتی که آفریده شدی آزاد متولد شدی چرا بله قربان گوی این و آن شده ای؟ در اختیار این و آن هم دلیلی ندارد این دو راه را هم نمیتوانیم که قبول کنیم.

راهی را که انبیاء نشان دادهاند میگویند در اختیار خالق، راه خدا، نواب صفوی میفرمود شما یک کالایی را که میخری یک دفترچه هم توی آن هست این دفترچه اول شکل این کالا را کشیده بعد هم گفته که چه جوری از این کالا استفاده کنیم این دفترچه را هر صنفی بنویسد غلط است جز کارخانهای که سازنده این است مهندسی که سازنده این است سازنده کالا حق دارد که دفترچه راهنما بنویسد سازنده بیشتر از ساخته شده خبر دارد بعد هم میفرمود ما ساخته خدا هستیم دفترچه و راهنمای ما را باید سازنده ما که همان خدا باشد بدهد.

دین یعنی راهی که انبیاء از طرف خدا آوردهاند دین یعنی از خاک به خدا، ممکن است بحثی را که ما درباره دین میکنیم بگوئید خیلی خوب ما قبول داریم ولی این کی در تاریخ پیاده شده؟ گفتیم که کم پیاده شده میگویند کم پیاده شده کی قابل تبلیغ است؟ میگوئیم آقا شما محمد علی کلی بوکسور جهان را قبول دارید؟ بله، توی سینه کدامهایتان زده است هیچکس نمیگوید من، میگویی به من نزده اما بوکسور خوبی است علت اینکه به ما نزده چون ما راست او نایستاده ایم او سحر نمیآید در خانه من را بزند و دو سه مشت بزند و بگوید برو بخواب میگویند محمد علی کلی بوکسور خوبی است یعنی اگر رفتی راست او ایستادی او به تو میزند، اگر گفتند فلانی معمار خوبی است این نیست که به زور خانه من را معماری کند اگر از او خواستید...

اگر تا حالا اسلام برای ما پیاده نشده ما تا حالا سراغ اسلام نرفته ایم، کجای اسلام و کدام برنامه اش قابل پیاده شدن نیست؟ اسلام جلوی کدام مسئله فطری را گرفته است؟ راه خدا فقط نماز و روزه نیست شما نیاز به ورزش داری، بسم الله آرم ورزشی که انبیاء گفتهاند این است که امروز لذت، فردا خدمت، مثال هم زده، شنا، امروز ورزش است فردا هم میشود از همین راه به جامعه خدمت کرد اسب سواری یک لذت است فردا هم از راه همین لذت میتوان به جامعه خدمت کرد، تیراندازی و انواع تمرینات نظامی امروز یک لذت است فردا هم میشود از این راه به جامعه خدمت کرد آنوقت بازیهای غربیها را نگاه کنید یکسری بازیها هم به ضرر امروزمان است و هم به ضرر آینده مان بله یکسری بازیها یک لذت آنی دارد اما این بازی در آینده برای نجات جامعه نخواهد بود.

6- برنامه‌های دین اسلام برای انسان

اسلام برای هر چیزی برنامهای را مطرح کرده است. برای استفاده از معدن چند تا راه هست اول کشف معدن هست بعد معدن را استخراج میکنند بعد قطعات را میسازند بعد این قطعات را به هم پیوند میدهند بعد به این قطعات پیوند زده شده جهت میدهند بعد هم یک ناظر و متخصص برای آن درست میکنند، دین چه میکند؟ دین هم کشف انسان، استخراج انسان از ظلمات «یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ» (بقره/257) و قطعات فرد سازی کردن تزکیه کردن هیچ مکتبی به اندازه مکتب انبیاء انسان را معرفی نکرده بعد پیوند دادن جامعه سازی بعد هم جهت دادن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) بعد تعیین رهبری که یا معصوم باشد و یا در کنار معصوم.

7- معنای ایدئولوژی

دین یعنی در اختیار راه انبیاء بودن این خلاصه بحث ما بود. کوتاه سخن آنکه قبل از هر چیز باید دید ما نسبت به این خانه روشن باشد دید ما را نسبت به هستی و انسان را جهان بینی میگویند. کاری که در این خانه میکنیم مکتب و برنامه به آن ایدئولوژی میگویند انسان دارای سه نیاز است شخصی و اجتماعی و عالی انسان بودن ما بند به نیاز عالی است. اگر نیاز عالی را کنار بگذاریم در نیاز شخصی همه حیوانات از ما جلوتر هستند و در نیاز اجتماعی هم زنبور عسل و مورچه از ما جلوتر است انسان بودن ما بند به نیاز عالی است و این نیاز عالی در سایه دین تامین میشود.

چرا تا حالا این دین پیاده نشد؟ ما تا حالا خودمان را به دین عرضه نکرده ایم چند نفر از ما شماره تلفن دانشمندان اسلام شناس را داشته باشیم، کتابهایی داشته باشیم، همه رفیقی داریم خیابانی و بازاری یک رفیق دانشمند هم داشته باشیم.

ارتباط ما کم بوده چون ارتباط ما کم بوده آگاهی ما کم خواهد بود و ما در همین امسال دیدیم که یک مقدار مردم به گرایشهای دینی گرایش پیدا کردند طاغوت را کوبیدند و استخوان بندی جمهوری اسلامی را درست کردند هر چی بسوی برنامههای معنوی برویم آینده بهتری خواهیم داشت بنابراین خود عمل سازنده نیست برنامه را باید ما عمل کنیم تا سازنده بشویم من هستم که باید تلاش کنم دنباله بحث هم در جلسه بعد که حالا ما فهمیدم نیاز عالی داریم درباره این نیازها صحبت میکنیم.

«والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

"پایگاه درسهایی از قرآن"

معرفی و عکس از زیباترین معبد تایلند(چای واتانارام)

در صورت سفر به تایلند به این معبد تاریخی هم سری بزنید.

 

معرفی و عکس از زیباترین معبد تایلند

 

نام این معبد به زبان  بومی یعنی” معبد سلطنت طولانی و دوران با شکوه” می باشد و در آن از  سبک خمر که در آن زمان محبوب بوده طراحی شده است. برج مرکزی آن به ارتفاع 35 متر می باشد که چهار ستون به سبک خمری آن را احاطه کرده اند.

 

Wat Chai watthanaram  معبد بودایی  واقع شده در شهر  Ayutthaya کشور  تایلند، در غرب  رودخانه چائوفارایا می باشد و یکی از معابد معروف از  جاذبه های مهم توریستی است. این معبد، یک  معبد سلطنتی بوده که در آن شاه و جانشینانش به  انجام مراسم مذهبی می پرداختند و بسیاری از ملکه ها و شاهزادگان  پس از مرگ در اینجا سوزانیده می شدند.

ساختار این معبد  بازتابی است از  جهان بینی بودایی.معبد در سال 1630 توسط پادشاه پراست تانگ  به عنوان اولین  معبد سلطنت و به  یادبود از سکونت مادر خود در آن منطقه ساخته شد.

 

نام این معبد به زبان  بومی یعنی” معبد سلطنت طولانی و دوران با شکوه” می باشد و در آن از  سبک خمر که در آن زمان محبوب بوده طراحی شده است. برج مرکزی آن به ارتفاع 35 متر می باشد که چهار ستون به سبک خمری آن را احاطه کرده اند.

 

پس از نابودی کامل پایتخت توسط برمه در 1767 ، معبد رها شد  و آجر ویرانه  ها  مورد دستپرد و فروش  قرار گرفت و مجسمه های بودایی به یغما رفت.در سال 1987 یک گروه تایلندی  شروع به بازسازی مکان کردند و  در سال 1992 آن را برای بازدید عموم باز کردند.

معبد چای واتانارام در تایلند





مجموعه : مکانهای تاریخی جهان

"تالاب"