پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر
پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر

روستایی عجیب و رویایی بر فراز ابرها + تصاویر

1394/05/13

روستای فیلبند یکی از زیبا ترین روستا های مناطق جنوبی بابل و آمل است که مسیر دسترسی به آن از جاده هراز، 25 کیلومتری جنوب آمل به سمت شرق و به سمت سنگچال جدا می شود.

آب و هوای این روستا به گونه ای است که پیش بینی های هواشناسی در مورد آن اصلا قابل اعتماد نیست و در یک روز ممکن است شاهد چندین پدیده جوی باشید و تنها به فاصله چند ساعت هم برف هم باران و هم آفتاب را ببینید.

 عکاس : محمد عمران

عکسهای روستای فیلبند




فیلبند مرتفع ترین روستای ییلاقی حوزه مرکزی مازندران است که در جنوب بابل در بخش بندپی غربی واقع شده است .ارتفاع آن از سطح دریا حدود 2700 مـــتر است. این روستا بر فراز ابر ها قرار دارد به نحوی که اغلب روزها ابر ها همچون دریایی آبی و آرام تا بی کرانه ها چشم را می نوازد و خیره می کند اما زمانی هم که  ابر و مه وجود نداشته باشد و هوا به طور کامل صاف و آفتابی باشد، می توان از این روستا که در بلندترین نقطه منطقه است به تماشای مناظر اطراف پرداخت که در نوع خود بسیار لذتبخش است.




فیلبند به بام شرقی مازندران نیز معروف است چرا که این روستا در نزدیکی قله 3392 متری اندوار و حصین بن واقع شده و با نقاط همجوار خود بسیار تفاوت ارتفاع دارد. در خط الراس نزدیک به قله اندوار و در ارتفاعات جنوبی فیلبند، امامزاده ای بر تارک خط الراس دیده می شود که به امامزاده قاسم معروف است. بقعه سفیدرنگ امامزاده قاسم در ارتفاع 2500 متری دارای یک دالان است که توسط سایبانی فلزی و شیروانی حفاظت می شود.




زمستان در فیلبند زود آغاز می شود و دیر به پایان می رسد و می توان گفت نزدیک به هفت ماه سال همه جا پوشیده از برف است و سرمای طاقت فرسایی همه جا را فرا می گیرد. این روستا در فصل زمستان به دلیل بارش برف و قطع راه های ارتباطی تقریبا بدون سکنه می شود ولی با شروع فصل بهار و جاری شدن جویبار ها و رویش گیاهان خوراکی، بار دیگر زندگی و شور و شوق به منطقه بازمی گردد.




طبیعت روستای فیلبند

جاده فیلبند به سنگچال جاده ای بسیار پر پیچ و خم است که در فاصله 5 کیلومتری این دو روستا اختلاف ارتفاع به 700 متر می رسد. روستای سنگچال نیز زیبایی های منحصربه فرد و خاص خود را دارد. منظره سنگچال از جاده منتهی به فیلبند واقعا چشم نواز است.



فیلبند از چشمه های کوچک و بزرگ متعددی بهره مند است چشمه کوچک موسوم به لار دارای املاح معدنی فراوانی است که برای درمان درد کلیه مفید است. گفته می شود که وجود فلوئور کافی در آب چشمه های این منطقه در استخوان بندی مردمش تاثیر بسزایی گذاشته است.



مسیر دسترسی به روستای فیلبند
برای رسیدن به فیلبند، می توانید مسیر 25 کیلومتری آمل ـ هراز را انتخاب کنید که پس از گذشتن از روستای سنگچال به فیلبند می رسید.

ایرانگردی

" آک ایران "

سلیمانیه به آنکارا باج می‌دهد/ تلاش بارزانی برای جلب حمایت اردوغان در برابر ایران


مسعود بارزانی امیدوار است حمایت قاطع ترکیه و امریکا را در رویارویی با جلال طالبانی که مورد حمایت ایران و بغداد است به دست آورد.


دیپلماسی ایرانی: مواضع مسعود بارزانی، رئیس اقلیم کردستان عراق علیه کردهای ترکیه که از اعضای حزب کارگران کردستان خواست نیروهای مبارز خود را از خاک اقلیم خارج کنند، برای بسیاری شگفت آور بود. او در مصاحبه با مجله آلمانی فاکس نیز حزب کارگران کردستان را مسئول شکست آشتی با آنکارا دانست. این اظهارات نشان می دهد تا چه اندازه رئیس اقلیم کردستان عراق بر حمایت رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه از خود در غلبه بر مخالفان داخلی اش از یک سو و مناقشاتش با بغداد از سوی دیگر حساب کرده است.

به گزارش روزنامه العرب، چاپ لندن، مسعود بارزانی روز شنبه از نیروهای حزب کارگران کردستان ترکیه خواست که نیروهای خود را از خاک اقلیم کردستان خارج کنند.

اخیرا تنش در روابط آنکارا با پ.ک.ک تشدید یافته و جنگنده های ترکیه با حمله به خاک کردستان عراق مواضع آنها را بمباران کرده اند. هم زمان پ.ک.ک مذاکرات آشتی با آنکارا را شکست خورده اعلام کرد و گفت دیگر از نگاه آن این مذاکرات ارزشی ندارد و نباید ادامه یابد.

این در حالی است که مقامات اقلیم کردستان نیز درصدد توجیه اظهارات رئیس خود برآمده اند. کفاح محمود، مشاور رسانه ای ریاست اقلیم کردستان عراق در این باره گفت: «دلیل اصلی اظهارات مسعود بارزانی این است که اگر نیروهای پ.ک.ک خاک عراق را ترک کنند دیگر بهانه ای برای ترکیه باقی نمی ماند که بخواهد شهروندان عادی را به اسم مبارزه با پ.ک.ک بمباران کند.»

وی در ادامه افزود: «ریاست اقلیم کردستان از حزب کارگران خواست در استقرار نیروهای خود در عراق تجدید نظر کند برای این که توافقی میان دولت های عراق و ترکیه وجود دارد که به ترکیه اجازه ورود به داخل خاک عراق می دهد، این توافق همچنان به قوت خود باقی است. برای همین ما از حزب کارگران کردستان می خواهیم که نیروهای خود را از اقلیم خارج کند تا بهانه لازم به دولت ترکیه ندهد تا بخواهد خاک اقلیم را بمباران کند.»

توافقی که کفاح محمود به آن اشاره می کند، توافقی است که به دوران ریاست جمهوری صدام حسین بر عراق باز می گردد که به دو طرف اجازه می دهد شورشیان کرد را تا مسافت 15 کیلومتری داخل خاک یکدیگر تعقیب کنند.

ناظران می گویند مواضع بارزانی در روزهای اخیر در قبال فعالیت های حزب کارگران کردستان و خصومت ترکیه با آنها به طور ناگهانی تغییر کرد. او در ابتدا حمله ترکیه به حزب کارگران کردستان را رد کرد و حمله به پایگاه های آنها که سال ها است در کوه های قندیل و روستاهای پیرامون آن برپا شده است، محکوم کرد. این مناطق در 120 تا 150 کیلومتری شمال اربیل، مرکز اقلیم کردستان واقع شده اند. اما وقتی که فریدون سینیرلی اوغلو، مشاور وزارت امور خارجه ترکیه پنج شنبه گذشته از سلیمانیه دیدن کرد و وعده داد که ترکیه تلاش می کند جلال طالبانی و رهبران حزب اتحاد میهنی کردستان را با تجدید دوره ریاست بارزانی بر اقلیم راضی کند، مواضع بارزانی تغییر کرد و به محکومیت پ.ک.ک پرداخت. ادامه ریاست مسعود بارزانی بر اقلیم کردستان با واکنش جدی و انتقاد گسترده احزاب کرده مواجه شده است در حالی که بارزانی اصرار دارد به هر ترفندی بتواند به ریاست خود بر اقلیم همچنان ادامه دهد. احزاب کردستانی معتقدند تلاش های مسعود بارزانی در این زمینه خلاف قانون اساسی کردستان است و منجر به تثبیت دیکتاتوری در اقلیم می شود.

مسعود بارزانی که در حال حاضر 68 سال سن دارد از زمان تاسیس حکومت ریاستی در اقلیم در سال 2005 تا کنون ریاست اقلیم را بر عهده داشته است.

او برای حفظ ریاست اقلیم تلاش می کند حمایت ترکیه را از خود به دست آورد و آنکارا را در دفاع از خود در برابر جلال طالبانی قرار دهد. در عین حال تلاش دارد از ترکیه به عنوان ابزاری مطمئن در خصومت با بغداد بهره ببرد. برای همین قراردادهای کلان اقتصادی به ویژه در زمینه نفت با ترکیه منعقد کرده که با اعتراض گسترده بغداد مواجه شده است. در این رابطه اربیل خط لوله نفت به سمت ترکیه را احداث کرده و از طریق بندر جیهان روزانه یک میلیون بشکه نفت به فروش می رساند. اربیل همچنین پیشنهاد اکتشاف نفت در اقلیم کردستان به ترکیه داده است.

ناظران معتقدند بارزانی به این ترتیب امیدوار است حمایت قاطع ترکیه و امریکا را در رویارویی با طالبانی که مورد حمایت ایران و بغداد است به دست آورد.

در عین حال بارزانی خود را شریکی مهم برای امریکا در پیمان مبارزه با داعش می داند و به همین منظور توانسته حمایت تسلیحاتی و امنیتی امریکا را به دست آورد. بارزانی امیدوار است به این ترتیب حمایت قاطع امریکا را نیز پشت سر خود داشته باشد. وی به همین منظور در ماه می گذشته به امریکا سفر کرد و در دیدار با باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا از او خواست که از او در انتخاب مجددش به سمت ریاست اقلیم، علی رغم این که مخالفت گسترده ای چه از لحاظ قانونی و چه از لحاظ سیاسی با آن وجود دارد، حمایت کند.

بسیاری از تحلیلگران مسائل کردستان بعید نمی دانند که بارزانی برای جلب رضایت ترکیه از ایجاد منطقه هائل در شمال سوریه که ادعا می شود قرار است برای مبارزه با داعش ایجاد شود، حمایت کند. منطقه ای که در حقیقت ترکیه با هدف جلوگیری از گسترش نفوذ کردها در سوریه و ممانعت آنها از ایجاد منطقه ای شبیه اقلیم کردستان عراق در سوریه، چراغ سبز آن را از امریکا دریافت کرده است. بارزانی در گفت وگو با مجله خبری فاکس گفته است: «ایجاد منطقه هائل تاثیرات شگرفی بر منطقه خواهد گذاشت.»

بارزانی همچنین سه شنبه هفته گذشته با استوارت جونز، سفیر ایالات متحده امریکا در بغداد و ژنرال لوید استون، فرمانده نیروهای مرکزی امریکا در عراق دیدار و درباره حمله ترکیه به مواضع پ.ک.ک با آنها بحث و تبادل نظر کرده بود.

 

ترجمه: سید علی موسوی خلخالی

" دیپلماسی ایرانی "


حسن روحانی: دستاورد مذاکرات اتمی بیش از چیزی بود که تصور می‌کردم


من دلم می‌خواهد محضر مردم ایران از این نقطه شروع کنم که چرا ما مذاکره را انتخاب کردیم و چرا این مذاکره را جدی دانستیم؟ شما اشاره کردید به ایام و دوران رقابت‌های انتخاباتی و آن شبی که من مصاحبه کردم که شما گفتید 777 روز از آن روز و آن شب گذشته است.


گفت‌و‌گوی تلویزیونی حسن روحانی رئیس‌جمهور از شبکه یک سیما پخش شد.

حسن عابدینی در ابتدای گفت‌وگوی زنده تلویزیونی از رئیس‌جمهور سوال کرد که شما وعده‌هایی در حوزه هسته‌ای، رونق اقتصادی و گسترش روابط دیپلماتیک دادید. آنچه که امروز در پایان گفت‌وگوهاست و به توافق‌نامه یا برجام شهرت پیدا کرده، شما چقدر برجام را با آنچه وعده دادید منطبق می‌دانید؟

رئیس‌جمهور در ابتدای سخنان خود، گفت: من هم خوشحالم از این فرصتی که امشب پیش آمده تا میهمان مردم ایران، خانه‌های مردم عزیز این سرزمین، روستائیان، شهری‌ها، پیرمردها، پیرزن‌ها، جوان‌ها و ایرانیان خارج از کشور و همه ملت ایران باشم.

وی افزود: من می‌خواهم خدمت این ملت بزرگ سلام عرض کنم و به این ملت بزرگ خسته‌ نباشید بگویم، به خاطر ایستادگی‌شان، صبوری‌های‌شان، مقاومت‌شان و به آنها تبریک بگویم به خاطر موفقیت‌های بزرگ‌شان در طول تاریخ بعد از انقلاب اسلامی. پیروزی انقلاب اسلامی، پیروزی در دفاع مقدس و امروز موفقیت در موضوع مهم هسته‌ای است.

روحانی خاطرنشان کرد: من دلم می‌خواهد محضر مردم ایران از این نقطه شروع کنم که چرا ما مذاکره را انتخاب کردیم و چرا این مذاکره را جدی دانستیم؟ شما اشاره کردید به ایام و دوران رقابت‌های انتخاباتی و آن شبی که من مصاحبه کردم که شما گفتید 777 روز از آن روز و آن شب گذشته است.

وی با اشاره به اینکه آنچه من آن روز فکر می‌کردم این بود که ملت ایران در همه صحنه‌ها موفق بوده و امکان‌پذیر نیست که این ملت در صحنه‌ای شکست بخورد یا تسلیم شود، تصریح کرد: همان وقت گفتم که پیروزی در سایه حمایت مردم، رهبری معظم انقلاب اسلامی و تدبیر دولت امکان‌پذیر است.

رئیس شورای عالی امنیت ملی در ادامه اظهار داشت: در مقام عمل ما دیدیم که مذاکره می‌تواند موفق باشد، اما شرایط موفقیت آن مذاکره را یک ملت باید فراهم کند، یک رهبر باید فراهم کند و همه دست‌اندرکاران باید فراهم کنند. مقاومت ملت، یک سرمایه بزرگ بود. اگر مردم ایستادگی نمی‌کردند، ما حتما پیروز نبودیم.

رئیس‌جمهور با تاکید بر اینکه کار دانشمندان ما یک دستاورد بود، تاکید کرد: اگر ما در زمینه هسته‌ای نمی‌توانستیم پیشرفت کنیم، چون در همان زنجیره اول ناموفق بودیم، زنجیره دوم درست می‌کردیم و ناموفق بودیم. در تولید آب سنگین ناموفق بودیم، در ساخت راکتور نمی‌توانستیم، حرکت کنیم. معنا نداشت دنیا با ما حرف و مذاکره کند.

روحانی خاطرنشان کرد: اولین سرمایه ملت حضور 73 درصدی آنها در حماسه سیاسی و در انتخابات بود. اگر من تعبیر کنم که انتخابات دو سال پیش یک نوع رفراندومی هم بود که چگونه ما باید حرکت کنیم و چگونه باید موفق شویم. بحث تعامل سازنده با دنیا و اینکه چگونه با دنیا رفتا رکنیم، منطق ما، ادب ما.

وی در ادامه گفت: من در همان مصاحبه 777 روز پیش که داشتم، اعلام کردم که درشت‌گویی پیروز نمی‌شود و درست‌گویی پیروز می‌شود و ما منطق و راه درست‌گویی را انتخاب کردیم و به اعتقاد من یک ماه بعد از انتخابات من برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل به سفر نیویورک رفتم و آنجا به همه دولت‌های دنیا پیشنهاد کردم جهان عاری از خشونت و افراطی‌گری باشد و این پیشنهاد در نهایت بعد از چند ماه مورد تصویب دولت‌ها در مجمع عمومی سازمان ملل قرار گرفت

رئیس‌جمهور تصریح کرد: آن ملاقات‌هایی که آن ایام داشتیم و صحبت‌هایی که ما داشتیم تقریبا فضای تعامل را به اوج رساند و اولین مذاکره وزیر خارجه ایران با وزرای خارجه 1+5 در نیویورک محقق شد و این کلیدی بود که برای حرکت پرشتاب در زمینه مذاکره زده شد.

رئیس شورای عالی امنیت ملی تاکید کرد: اگر بخواهم یک کلمه در پاسخ به سوال شما بگویم که امروز من چگونه می‌بینم، بعد از 2 سال اغراق نمی‌کنم که در محضر ملت ایران که صاحب اختیار کشور هستند و کشور مال آنهاست و بنده هم به عنوان یک خادم کوچک از ناحیه ملت مسئولیت به من واگذار شده، دستاورد امروز بیش از تصور دیروز است، یعنی دیروز هم من امید داشتم به موفقیت، اما امروز آنچه به دست آوردیم بیش از آن مقداری است که من فکر می‌کردم و این موفقیت البته، موفقیت ملت بزرگ ایران با هدایت‌های رهبر معظم انقلاب و از همه مهمتر عنایات حق و پروردگار بزرگ و توجهات حضر ولیعصر(عج) است و فداکاری و ایثار و شهامت و منطق هنر و دانش لازم که مذاکره‌کنندگان ما داشتند و توانستند این بار مهم را در مقصد اول به خوبی به مقصد برسانند و من کاملا امیدوارم که این راه را ما ادامه می‌دهیم تا به پیرروزی نهایی برسیم.

خبرنگار از رئیس‌جمهور سوال کرد که یکی از دغدغه‌هایی که وجود دارد این است که غرب وفای به عهد نمی‌کند و حداقل در نشر اطلاعات در 4 تا 5 روز آخر شما یکی دو بار تهدید کردید که مذاکرات را ترک می‌کنید. این بحث را چگونه تا اینجا پیش بردید و چشم‌انداز آینده را چقدر روشن می‌بینید که غرب به تعهداتش پایبند باشد؟

رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد:  اگر ما با چند کشور و حتی یک کشور مذاکره می‌کنیم، بر مبنای اهداف و چارچوبی است و قدم به قدم مذاکرات قابل سنجش است بر آن کسی که فن مذاکره را بلد است، البته طرف مقابل ما مخصوصا برخی از کشورها کشورهایی هستند که مردم ایران به آنها اعتماد ندارند و به طور طبیعی با ملت ایران خصومت داشتند. هنوز هم این خصومت‌ها ادامه دارد.

روحانی تصریح کرد: شما می‌دانید که در ماجرای افغانستان، طالبان، صدام‌حسین و پایان حکومت صدام گرچه ما مستقیم مداخله نداشتیم، اما بسیاری از گروه‌ها که با ما بودند و کنار ما بودند یک نوع اهداف مشترکی با دیگران حس کردند و پیش رفتند، پس این منافات ندارد که یک کشوری دوست ما نباشد، اما در یک مسئله مهم و بین‌المللی ما بتوانیم مذاکره کنیم، اینکه چطور اعتماد کنیم، یا اعتماد ما صد در صد هست یا نیست، هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید من در برابر یک کشور ولو دوست و ولو همسایه و ولو هم مذهب من که مذاکره می‌کنم، اعتماد صد در صد دارم.

وی افزود: طبیعی است که 6 قدرت بزرگ با ما مذاکره می‌کردند، ما در آن توافق موقت ژنو که مربوط می‌شود به اوایل آذر 92 تا امروز که هنوز هم ادامه دارد، آن توافق موقت ما در مقام عمل آزمایش کردیم ما عمل کردیم آنها هم عمل کردند. آنها به ما قول دادند که برخی تحریم‌ها را بردارند و ما قول دادیم برخی محدودیت‌ها را بپذیریم که هر دو عمل کردیم معلوم ماست که می‌شود الان توافقی که با 1+5 کرد یک پایان چند ساله است یک توافق 10 ساله، توافق گذشته هم سه دیگر دو سال می‌شود بنابراین 5 برابر همان است.

رئیس‌جمهور با بیان اینکه اگر یک پنجم توافق امروز را انجام دادیم و دیدیدم عمل می‌شود، می‌تواند یک علامت باشد که ما می‌توانیم کار را پیش ببریم، گفت: این تفکر که ما در برابر دنیا دو راه بیشتر نداریم یا تسلیم هست در برابر دنیا یا شکست دنیا هست. این خیلی منطق پشت سر آن نیست. یک راه سوم هم وجود دارد و آن تعامل با دنیا، البته تعامل سازنده در چارچوب منافع ملی و توافق برد - برد است.

روحانی در ادامه اظهار داشت: من به جد معتقدم همیشه معتقد بودم توافق برد - باخت اولا شدنی نیست، ثانیا اگر هم بشود پایدار نمی‌ماند. توافق باید یک توافق برد - برد باشد که ما ببینیم به اهداف اصلی‌مان دست پیدا کردیم. طرف مقابل هم اگر یک هدف مهم دارد احساس کرده به آن هدف دست پیدا کرده است.

رئیس شورای عالی امنیت ملی با تاکید بر اینکه در این توافق ما 3 هدف مهم داشتیم که به آن دست پیدا کردیم، گفت: طرف مقابل ما هم یک هدف مهم داشت و می‌گوید که به آن دست یافته، خوب به این صورت است که یک توافق می‌شود برد - برد. آنها هم ادعا می‌کنند که یک موفقیت داشتند و ما هم می‌گوییم اهدافی داشتیم و موفق شدیم، بنابراین آنچه امروز به دست آمده، ما نمی‌توانیم بگوییم اعتماد صد در صد داریم.

رئیس جمهور تاکید کرد: شما در یک تجارتی که با یک فرد یا یک کشور انجام می‌دهید یک تجارتی مثلا جنسی می‌خرید و می‌فروشید برای دو یا سه سال صد در صد مطمئن نیستید که طرف مقابل شما عمل کند، اما شما یک مکانیزمی می‌گذارید که این وسط ضرر نکنید. اگر هم به هم زد، شما متضرر نشوید و او هم همین مکانیزم را در نظر می‌گیرد.

روحانی در ادامه افزود: ما می‌توانیم یک مکانیزم را در نظر بگیریم که در نهایت هیچ‌کدام ضرر نکنیم و در نهایت توافق صورت گیرد. در تجربه‌ای که در این دو سال داشتیم و اجرای توافق ژنو، امیدواریم این توافق به خوبی پیش برود. ما باید مراحلی را طی کنیم که یک مرحله  را گذراندیم و انشاءالله این توافق اجرایی می‌شود و مردم حاصل و ثمر این توافق که محصول کار خودشان است و محصول ایستادگی خودشان است، خواهند دید.

خبرنگار از رئیس‌جمهور پرسید که بسیاری می‌گویند ایران بمب اتم خود را فروخت و در عوض تلاش کرده که رونق اقتصادی و بحث مربوط به امنیت را بخرد. این تحلیلی است که دیگران در قبال مذاکرات انجام می‌دهند، اما یک تحلیل دیگر وجود دارد و‌ آن اینکه بعضی از نکات مثل اینکه زمینه برای بازرسی‌ها فراهم شود می‌تواند به عنوان یک خطر مطرح شود که پیش روی ملت ایران و سیستم دفاعی کشور باشد، جمهوری اسلامی ایران در این موضوع چه موضوعی دنبال می‌کند که دچار چالش نشود؟

رئیس‌جمهور خاطرنشان کرد: در بخش اول سوالتان که طرف مقابل ما احساس می‌کند که ما را از بمب اتم بازداشته، اصلا پیروزی که آنها اعلام می‌کنند و ادعا می‌کنند این است که ما کاری کردیم که بین ایران و بمب اتم یک سال فاصله بیاندازیم، چیزی است که صراحت می‌گویند. می‌گویند کاری کردیم که با اجرای این توافق اگر ایران بخواهد بمب اتم بسازد یک سال نیاز دارد تا به بمب برسد.

وی افزود: از نظر ما کاملا خیال‌پردازی و توهم است. اساسا مسئله هسته‌ای که به یک معضل تبدیل شد به خاطر این بود که طرف مقابل احساس کرد ما دنبال ساخت بمب هستیم، البته اولش شاید یک استدلالی داشت و آن اینکه در نمونه‌برداری اولیه که در ایران انجام دادند در سال 82 به این نتیجه رسیدند که در ایران آلودگی‌های بالای 70 درصد وجود دارد. آلودگی به این معنا که آثاری وجود دارد که ما غنی‌سازی بالای 70 درصد انجام می‌دهیم. این سر و صداها به خاطر این بود و ما هم نمی‌دانستیم که این آلودگی‌ها چیست که اینها می‌گویند. بعد روشن شد که سانتریفیوژی که ما خریده‌ایم برخی از آنها دست دوم بوده و در کشور دیگری غنی‌سازی شده بوده و آن سانتریفیوژ تا 75 و یا کمتر غنی‌سازی شده بود.

روحانی در ادامه اظهار داشت: بنابراین دلیل مختصری داشتند که این روشن شده و آن کشور هم معلوم شد و رفتند و بازرسی کردند و معلوم شد، اما در عین حال این مسیر توهم‌آمیز را ادامه دادند و گفتند ایران ساخت بمب است و در این توافق هم می‌گویند که ما ساخت بمب را تاخیر انداختیم.

رئیس‌جمهور تصریح کرد: ملت ما می‌دانند که ما دنبال ساخت کشتارجمعی نیستیم. اگر ما دنبال این مسئله بودیم، آن زمان که صدام به ما حمله کرد ساخت سلاح شیمیایی که آسان است، ما هم درست می‌کردیم و علیه ارتش عراق به کار می‌بردیم، پس این مردم، مردمی نیستند که اخلاق را زیر پا بگذارند، اگر هم بخواهند روزی برای منافع ملی دفاع کنند، شرافتمندانه دفاع می‌کنند.

"ما خلبانی اعزام کردیم که یک پل استراتژیک را بزند، کمی تاخیر کرد و نگرانش شدیم. وقتی رسید، سوال کردیم گفت دیدم یک ماشین سواری دارد از روی پل عبور می‌کند، بعد از اینکه دور زدم و دیدم که پل خالی است، بمب را زدم. جان خودش را به خطر انداخته بود، چون این کار از نظر نظامی نادرست است، اما از لحاظ انسانی درست است. جنگ ما جنگ شرافتمندانه بود ما دنبال سلاح شمیایی نرفتیم. آن زمان که ما جنگ داشتیم، دنبال بمب شیمایی نبودیم و در دکترین ما نیست. ضمن اینکه فتوای رهبر معظم انقلاب که ساخت و نگهداشت و استفاده سلاح‌های شیمیایی ایشان تحریم کردند، بنابراین اگر طرف مقابل ما ادعا می‌کند این موفقیت اوست، اشکال ندارد او موفقیتش باشد، ما هیچ گاه دنبال بمب نبوده و نیستیم."

روحانی ادامه داد: ما تحت فصل هفت منشور ملل متحد و ماده 41 بودیم. وقتی کسی ذیل فصل هفت می‌رود که سازمان ملل تشخیص می‌دهد طبق نظر خودشان می‌گویند که این کشور صلح و امنیت جهانی را تهدید می‌کند، پس ما قبل از قطعنامه 2231 ما به عنوان تهدید کننده صلح و امنیت دنیا بودیم از نظر آنها، اما امروز طبق همین قطعنامه به عنوان کشوری هستیم که دنبال فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای هستیم و این قطعنامه تاکید بر همکاری با ایران است. وی افزود: دیروز ما از نظر آنها تهدید کننده بودیم و امروز کشوری هستیم که باید با ما تعامل شود.

وی خاطر نشان کرد: مردم ما می‌دانند که هر کشوری که قطعنامه‌ای ذیل فصل 7 علیه او تصویب شد، سال‌ها طول کشیده که از آن خارج شود و معمولا به جنگ و سرنگونی آن نظام نیز منجر شده است؛ شما در عراق دیدید، عراق را بردند تحت فصل هفت و رژیم صدام سرنگون شد و ده سال بعد هم تحت فصل هفت ماند و خارج نشد.

رئیس جمهور با بیان اینکه ژاپن سالیان دراز تحت فصل هفت بود.اما ما بدون جنگ و خواهش، بدون تسلیم در برابر سازمان ملل متحد کاری کردیم که با منطق با مذاکره با دیپلماسی در مسیر حقوقی کاری کردیم که همین سازمان ملل خودش آمده عنوان را عوض کرده و خودش آمده قطعنامه‌های قبلی 6 قطعنامه قبلی را لغو کرده است، گفت: این بزرگترین دستاورد حقوقی و سیاسی ماست و من برایش نظیر نمی‌شناسم.

روحانی اضافه کرد: معمولا صدا و سیما از صبح تا شب در مورد برجام می‌گوید، اگر هست بگویید کدام کشور است که با منطق از فصل هفت خارج شده است؟ حقوق هسته‌ای را تثبیت کردیم، در همین قطعنامه حقوق ما تثبیت شد، غنی‌سازی تثبیت شد، اراک تثبیت شده است. در همین قطعنامه حقوق ملت ایران تثبیت شده و در این همین قطعنامه گفته تحریم‌ها برداشته شده است. تثبیت حقوق‌مان، خروج از فصل هفت سازمان ملل و همچنین تحریم خارج شده ‌ایم. طرف مقابل می‌گوید که پیروزی به دست آورده‌ام و ایران را برای رسیدن به بمب اتم یک سال به تاخیر انداخته‌ایم.

وی خاطر نشان کرد: اینکه شما می‌گویید شاید برخی‌ها نگران نظارت‌ها باشند، باید بگویم که ما چیز عجیبی را قبول نکردیم آنچه که ایران قبول کرده "ان پی تی" و "پادمان" بوده است. آنچه که امروز به بعد در اجرای این توافقنامه است، پروتکل الحاقی است ما فقط قبول نکردیم بیش از 140 کشور قبول کرده‌اند آنچه در کشورهای دیگر اجرا شده در اینجا هم اجرا می‌شود. هیچ کس در دنیا امنیت ملی خودش را معامله نمی‌کند اسرار نظامی خود را معامله نمی‌کند. ما نمی‌خواهیم که کوچک‌ترین اسرار و سر ملی و نظامی ما حتی اسرار اقتصادی و تجاری ما نه در این توافق بلکه در هر توافقی خدشه‌دار شود.

رئیس جمهور با بیان اینکه ما یک بار داوطلبانه این پروتکل الحاقی را برای یک سال در ایران اجرا کرده‌ایم، گفت: همان موقع هم بعضی از روزنامه‌ها داستانی می‌گفتند. می‌گفتند که زیر زمین ریاست جمهروی را می‌گردند. هیچ گونه نگرانی به هیچ عنوان وجود ندارد. قدرت دفاعی ما به هیچ عنوان کاسته نخواهد شد. من در اینجا می‌خواهم به مردم ایران عرض کنم، چون بعضی‌ها گوشه و کنار می‌گویند این دولت، دولت تدبیر و امید دنبال اقتصاد است. دنبال مهار تورم است، دنبال رفع رکود است، دنبال بهداشت و درمان است، دنبال سلامت است، دنبال سیاست خارجی است دنبال تقویت بنیه دفاعی نیست. برای اینکه مردم عزیز ما بدانند ما در سلاح‌های استراتژیک و در تقویت بنیه دفاعی ما کاری که دولت در این دو سال انجام داده به اندازه 80 درصد ده سال قبل است. یعنی آنچه در ده سال قبل انجام گرفته، این دولت ظرف دو سال 80 درصد آن ده سال سلاح لازم را آماده کرده، تجهیزات لازم را آماده کرده، انبار کرده است. شما می‌دانید اولین تست سانتریفیوژهای آی آر 8 که بزرگترین دستاورد ماست، اولین تستش در این دولت انجام شد.

روحانی ادامه داد: روی امنیت ملی بسیار حساس هستیم. یکی از دستاوردهای این توافق امنیت ملی ما است. یعنی کشور ما البته از تهدید نمی‌ترسد هیچ وقت. اما کشوری که در سال‌های گذشته یک شبهه تهدید یا شبه تهدید برای این مردم بود، امروز با این توافق نه شبه تهدید است و نه شبح تهدید و امنیت ملی ما به مراتب بهتر از گذشته است.

"این امنیت تنها جنگ نیست باید بک فضای امن باید تامین شود برای فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماغعی. امروز این فضا نسبت به سال‌های گذشته امن تر است و اجرای این توافق و این قطعنامه نه تنها مشکلی برای قدرت دفاعی و امنیت ملی ایجاد نمی‌کند، بلکه در همین قطعنامه تحریم تسلیحاتی تبدیل به محدودیت شده است، برای 5 سال موردی هم با توجه به قطعنامه می‌توانیم معامله کنیم، بنابراین هیچ گونه محدودیتی برای ما ایجاد نمی‌کند این قطعنامه. بیانیه جمهوری اسلامی به صراحت بود که ما به هیچ عنوان قدرت نظامی‌مان کم نمی‌شود."

وی با بیان اینکه این قطعنامه می‌گوید موشکی که دیزاین و طراحی شده باشد به عنوانی که کلاهک هسته‌ای را حمل کند و ما هیچ وقت این مدل را نداریم، چون دنبال سلاح هسته‌ای نیستیم، اظهار داشت: در قطعنامه 1929 گفته بود اگر موشکی توان این کار را داشته باشد، ممنوع است. امروز نمی‌گوید که موشکی که توانایی این کار را داشته، می‌گوید اگر توانایی این کار را داشته باشد بنابراین هیچ نگرانی وجود ندارد این یک موفقیت بسیار خوبی است که ملت ما با هدایت‌های مقام معظم رهبری کسب کرده و به دست آورده است.

سوال: فرمودید که ما اهداف اقتصادی در جریان مذاکرات داشتیم که رفع تحریم‌ها از یک طرف دولت شما تاکید داشت که برنامه‌ریزی‌های اقتصادی را فارغ از نتیجه مذاکرات انجام داده و آن جمله معروف شما را هم داریم که چرخ اقتصاد بچرخد و چرخ سانتریفیوژ هم بچرخد...

روحانی در این باره نیز گفت: من اول یک نکته‌ای می‌گویم که شما اشاره کردید و‌ اینکه این دولت در آغاز در شرایط تحریم دنبال حل و فصل مسائل اقتصادی بود. اتفاقا یکی از دلایل پیروزی ما در این مذاکرات همین بود. یعنی اگر ما در دوران مذاکرات نمی‌توانستیم تورم را پایین بیاوریم، تورم که 42 و 43 درصد بود، ما نمی‌توانستیم و همان 42 می‌ماند. ما در مذاکرات پیش نمی‌رفتیم و دشمن امیدوار می‌شد و می‌گفت به تحریم امید داشت. اگر برعکس بود 42، 45 درصد می‌شد اصلا پیروز نمی‌شدیم.

وی افزود: من خدا را شکر می‌کنم، البته همه آن عنایت حق و حمایت مردم است. قول‌هایی که این دولت به مردم داده از روز اول اول گفتیم که تا پایان 92 ما تورم را به 35 درصد می‌سانیم، بعد گفتیم تا پایان سال، تورم را به 25 درصد می‌رسانیم که عملا به 15 درصد رساندیم. ما در سال 93 گفتیم که از تورم خارج و رشد اقتصادی خواهیم داشتم و اوایل سال 94 گفتم که به رشد 3 درصد رسیدیم و گفتم تا پایان این دولت به توفیق الهی و حمایت ملت انشاءالله به تورم یک رقمی خواهیم رسید، تورم یک رقمی پایدار که آرزوی 40 ساله ملت است. در زمینه رشد اقتصادی هم البته امسال ما خیلی تحت فشار بودیم، به خاطر قیمت نفت و تحریم انشاءالله سال آینده شرایط‌مان کاملا عوض خواهد شد و ما می‌توانیم از مشکلات عبور کنیم.

رئیس جمهور در ادامه این گفت‌وگوی زنده تلویزیونی اظهار داشت: یک عامل موفقیت ما در مذاکرات همین حرکت درست ما در زمینه مسائل اقتصادی بود. البته تحریم به طور طبیعی این را یک بار در مصاحبه مطبوعاتی گفتم که تحریم هرگز موفق نخواهد بود، اما موثر خواهد بود.روحانی گفت: با تحریم اگر می‌خواهند ملتی را بشکنند، ناموفق هستند اما اگر می‌خواهند تاثیر بگذارند بله تحریم تاثیر می‌گذارد.

روحانی ادامه داد: اگر ما می‌خواستیم که جنسی را وارد کنیم باید بیمه واسط تعیین کنیم. کشتی نمی‌توانست در بنادر ما بیاید، باید به بندر کشور دیگری می‌رفت و بارگیری می‌کرد. باید یک پول اضافه می‌دادیم، تا بتوانیم پولی را پرداخت و جنسی را بخریم، چون مستقیم از طریق بانک نمی‌توانستیم حتی حق پرچم می‌دادیم چون با پرچم کشور دیگر می‌آمد و 10 درصد در حمل و نقل پول پرچم می‌آمد. در فرصت دیگری شاید الان زمان مناسبی نباشد که همه ابعاد تحریم را توضیح بدهم برای مردم. این تحریم ظالمانه و ضد حقوق بشر بود و من این را به سران کشورهای اروپایی البته آن 5 تایی و به آن یکی که تلفنی صحبت کردیم گفتم که شما جدی هستید یا خیر، گفت جدی هستیم.

"به بقیه گفته‌ام که این تحریم، تحریم ظالمانه و ضد انسانی است ما جنسی که وارد این کشور می‌کردیم گاهی 20 درصد، گاهی 25 درصد و گاهی حتی 30 درصد تا 40 درصد هم داشته‌ایم. گران‌تر در می‌آمد یعنی اگر 100 میلیارد فرض می‌گیریم جنس وارد این کشور می‌بایست بشود حالا کالا‌هایی که ضروری بود حداقل میزان 25 میلیارد آن تلف می‌شد این از جیب مردم است البته کاسبان تحریم خیلی برای‌شان سود داشت. کاسبان تحریم در دبی، اروپا، چین، تهران، همه جا این کاسبان تحریم بودند، آنها از توافق عصبانی هستند اما مردم ما هزینه پرداخت می‌کردند ما می‌بایست این تحریم ظالمانه را برداریم؛ دروازه ایران به سوی جهان به طور کامل گشوده شود."

وی خاطر نشان کرد: این مذاکره باعث شد که دروازه‌های دنیا به روی‌مان باز شد و کالاهایمان را به دنیا صادر کنیم و این دروازه‌ای است که تکنولوژی و سرمایه را وارد کشور کنیم. خیلی مهم بود ما در این توافق در این برجام بعد از این این توافق اجرایی شد، بلافاصله تمام تحریم‌های اقتصادی لغو می‌شود، یعنی تحریم مالی، بانکی، بیمه، حمل و نقل، تحریم پتروشیمی، همه تحریم‌ها تمام تحریم‌های اقتصادی و اتفاقا در همین برجام در بخش تحریم بسیار خوب  و دقیق من تشکر می‌کنم و لازم می‌دانم از تیم سیاسی ما کار بسیار جدی را انجام دادند. تیم اقتصادی که اینها را کمک کردند. تیم فنی که اینها را کمک کردند البته تیم خبری که اینها را کمک کردند، همه دست به دست هم دادند، و الا یک گروه نمی‌تواند موفق باشد.

رئیس جمهور با بیان اینکه یک چیزی شما در صحبت تان اشاره کردید و آن روزهای پر فراز و نشیبی بود که گذشت، در این روزها چه شب‌ها و چه ساعت‌هایی واقعا یک روزی همین آقای دکتر ظریف و عراقچی و تخت روانچی در یک شرایطی بود وقتی جلسه ما تمام شد به من گفتند تمام است دیگر ما نمی‌توانیم به توافق برسیم یعنی ما خط قرمزهای جدید به آنها ابلاغ کردیم گفتند که امکانپذیر نیست، اظهار داشت: لحظه خداحافظی بود که دست من در دست یکی از این عزیزان است گفتم که کار سختی است اما مطمئن باشید که موفق می‌شویم یادشان هست چه روزی بود.

روزهای سختی بود اما ما این روزها را به حول و قوه الهی گذراندیم هیچ وقت من نا امید نبودم. هیچ وقت تردید در موفقیت نکردم یک لحظه در طول این مدت حدود 23 ماه من لحظه‌ای تردید نکردم در موفقیت امروز هم هیچ تردید در موفقیت این ملت ندارم. تمام مشکلات اقتصادی را این ملت حل خواهند کرد البته ما خادم ملت هستیم. تمام مشکلات اقتصادی را با کمک این ملت حل می‌کنیم. ما رهبر بزرگ و با کفایتی داریم. ما ملت منسجم و بزرگی داریم.

" پایگاه خبری،تحلیلی پویش "

اولین دوره جام جهانی - 1930 ( اروگوئه )


اگرچه فوتبال در سال 1904 با تاسیس فدراسیون بین المللی فوتبال (فیفا) رسما موجودیت یافت، اما تا سال 1924 که بازی های المپیک در پاریس برگزار شد، این ورزش به جایگاه شایسته خود در مسابقات دست نیافته بود.
در آن بازی ها، برای نخستین بار تیم هایی از سایر قاره های جهان به مصاف حریفان اروپایی رفتند.
مسابقات فوتبال المپیک به موفقیت بی نظیری دست یافت و 50 هزار نفر مسابقه فینال بین دو تیم اروگوئه و سوییس را تماشا کردند.
شرکت نکردن بسیاری از کشورها در المپیک 1928 آمستردام، آغاز تولد یک مسابقه مستقل فوتبال بود.
البته پیش از آن فکر برپایی جام جهانی فوتبال از سال 1919 که "ژول ریمه" به ریاست فدراسیون فوتبال فرانسه برگزیده شد، به میان آمد. وی 11 سال تمام ایده خود را دنبال کرد تا سرانجام موفق به برگزاری آن گردید. در این راه دولت فرانسه کمک شایانی به وی کرد.
ژول ریمه در 24 اکتبر 1871 میلادی در خانه آسیابانی در ناحیه "توله‌اوت مون" فرانسه چشم به جهان گشود. دوران کودکی خود را مثل دیگر کودکان سپری کرد و در نوجوانی موفق شد مسابقات محلی فوتبال را برپا کند. چندین سال بعد او با همکاری سرپرستان تیم‌ها، اتحادیه‌ای برپا کرد که سنگ بنای اتحادیه فوتبال فرانسه شد. از طرفی تحصیلات خود را ادامه داد تا وکیل شود. ژول ریمه با تلاش و پشتکار فراوان در فعالیت‌هایش به ریاست فدراسیون فوتبال فرانسه رسید. سپس هانری دلونای را به همکاری دعوت و به معاونت خود برگزید. دلونای توانست مسابقات جام ملتهای اروپا را در سال 1960 بنیان گذارد.
ژول ریمه در دهه سوم قرن بیستم پس از گورین فرانسوی و برلی و ولفال انگلیسی، سومین فردی بود که ریاست فدراسیون بین‌المللی فوتبال را برعهده گرفت و در اندیشه خلق جام جهانی به نقاط مختلف جهان سفر کرد. او ایده برگزاری جام جهانی را همه جا مطرح کرد، اما در اروپا به ویژه در بریتانیا نتوانست طرفدارانی پیدا کند. در عوض در اروپای جنوبی (ایتالیا، اسپانیا، پرتقال و یوگسلاوی) و آمریکای جنوبی (برزیل، آرژانتین، اروگوئه و شیلی) هوادارانی پیدا کرد که در کنگره فوتبال در سال 1928 کمک فراوانی جهت به ثمر رساندن ایده‌اش به وی نمودند.
کنگره فوتبال در 26 مه 1928 به مناسبت برگزاری بازیهای المپیک آمستردام برگزار شد و ژول ریمه توانست با رأی‌های موافق کشورهای آمریکای جنوبی طرح برگزاری جام جهانی فوتبال را به تصویب برساند. در آن زمان انگلیسی‌ها خود را از فوتبال تازه پاگرفته جدا کرده بودند و کشورهای اروپای شمالی هم میانه خوبی با ژول ریمه و افکارش نداشتند. اما ژول ریمه توانست پس از گذشت هشت سال ایده‌ ای را که در کنفرانس آنتورپ در سال 1920،‌ مطرح کرده بود، به نتیجه و سرانجام برساند. در رأی‌گیری به عمل آمده در فدراسیون جهانی فوتبال 26 عضو رای موافق و 5 کشور دانمارک، فنلاند، نروژ، سوئد و استونی رأی مخالف دادند.
در 8 سپتامبر 1928 در کنفرانس زوریخ در کشور سوئیس موافقت شد که جام جهانی هر 4 سال یکبار برگزار شود و اعضای فیفا تصمیم گرفتند اولین دوره آن در سال 1930 انجام شود.
اعضای فیفا برای انتخاب اولین میزبان جام جهانی با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو شدند. اما ژول ریمه با درایت خود کشور اروگوئه را که قهرمان فوتبال دو المپیک 1924 و 1928 بود، برای میزبانی در نظر گرفت. ژول ریمه با پیش کشیدن بحث حرفه‌ ای و آماتوری بودن بازی های المپیک به این صورت که اگر بازیکنان حرفه‌ای از فوتبال المپیک حذف شوند، اروگوئه قدرت خود را در صحنه بین‌ المللی از دست خواهد داد و همچنین با مانور بر روی امکان برپایی جشن صدمین سال استقلال در سال 1930 برای اروگوئه‌ای‌ها، این کشور را مجاب به تقبل میزبانی اولین دوره جام جهانی کرد.
در نهایت در کنگره فیفا در شهر بارسلونای اسپانیا به تاریخ 18 ماه مه سال 1929 اروگوئه رسماً میزبانی جام جهانی را پذیرفت. اما مشکلات برپایی اولین دوره به همین جا ختم نشد، زد و بندهای سیاسی مانع رشد مسابقات نوپا گردید. تحریم چند عضو اروپایی، از جمله تمام 4 اتحادیه فوتبال بریتانیا، تعداد شرکت‌ کنندگان اولین دوره را به 13 تیم کاهش داد که این تعداد نه تنها کافی نبود، بلکه حتی برای شکل‌گیری چهار گروه 4 تیمی نیز کفایت نمی‌کرد.
اقدام فیفا برای برگزاری اولین دوره رقابتهای جام جهانی در اروگوئه با استقبال جهانی روبرو نشد چون در همین زمان اروپا در بحران اقتصادی عمیقی دست و پا می زد.
از طرفی شرکت در رقابت های جام جهانی مستلزم پیمودن مسیری طولانی از جمله سفرهای دریایی بود علاوه بر اینکه بازیکنان را به مدت حداقل دو ماه از تیم باشگاهی شان جدا می کرد که هنوز هم موضوع مورد مناقشه باشگاه هاست.
گرچه انتشار این خبر با استقبال و شادمانی زیادی در تمام کشورهای صاحب فوتبال روبرو شده بود اما بسیاری از اروپایی ها از انجام سفر دریایی طولانی مدتی که واضح بود بسیار خسته کننده و پرهزینه است، روگردان بودند به همین دلیل فدراسیون های این قاره عهد خود برای شرکت در اولین دوره جام را زیر پا گذاشتند. تا دو ماه قبل از جام جهانی، حتی یک تیم اروپایی نیز اعلام آمادگی نکرده بود اما با تلاش های شخصی ژول ریمه چهار تیم رومانی، بلژیک، فرانسه و یوگسلاوری روز 21 ژوئن 1930 سوار کشتی شده و هشت روز بعد در سواحل ریودوژانیرو تیم برزیل را نیز همراه خود کرده و 4 ژوئیه به مونته ویدئو رسیدند.
از این رو اولین جام جهانی فوتبال با حضور تنها 13 تیم شامل چهار تیم از اروپا، هشت تیم از آمریکای جنوبی و نماینده ایالات متحده آمریکا برگزار شد. فوتبالی که در زمین به نمایش گذاشته شد، در بالاترین سطح قرار داشت و برخلاف انتظار تماشاگران که تصور می کردند تیم های آمریکای جنوبی از همه برتر باشند، اروپایی ها خیلی خوب نشان دادند.
برگزاری اولین دوره مسابقات جام جهانی نسبت به امروز تفاوت های زیادی داشت و هیچ رقابت مقدماتی انجام نشد حتی قرعه کشی این مسابقات بعد از ورود 13 تیم دعوت شده به اروگوئه، انجام شد.
در این دوره مسافرت اروپایی‌ها به اروگوئه مشکلات فراوانی برای آنها به همراه داشت، به طوریکه تیم رومانی سه هفته طول کشید تا در رقابت‌ها حاضر شود. اما اساسی‌ترین مشکل اروگوئه نداشتن ورزشگاهی مناسب برای انجام دیدارها بود. مقامات اروگوئه فقط هشت ماه وقت داشتند تا ورزشگاهی عظیم در شهر مونته ویدئو پایتخت اروگوئه بنا کنند. با توجه به امکانات محدود، دولت از ملت تقاضای کمک کرد و مردم سراسر کشور با تمام توان در این امر خارق‌العاده از روی میل باطنی همیار شدند و هرکس به اندازه حداکثر توانایی خود خدمت کرد. در آن هنگام از وسایل حمل و نقل و ساختمانی امروز خبری نبود و فقط روحیه وطن‌پرستی مردم بود که این امر را ممکن ساخت.
به این ترتیب ورزشگاه شهر مونته ویدئو در زمان مقرر آماده برگزاری جام جهانی گردید. البته ساخت ورزشگاه تنها کار طاقت فرسایی نبود که ژول ریمه بر گردن مردم علاقمند این کشور نهاد، تقبل هزینه اقامت میهمانان جام جهانی، میزبانی ملت اروگوئه را در تاریخ برگزاری این جام جاودانه کرد.
پیش از شروع اولین دوره جام جهانی، کشورهای عضو فیفا به رهبری ژول ریمه تصمیم گرفتند که جامی به عنوان یادبود تهیه کنند و به قهرمان جام اهدا نمایند. از این رو "آبل لافلور" فرانسوی مجسمه‌ ای به ارتفاع 12 اینچ و وزن 8 پوند (480/3 کیلوگرم) از طلای جامد بدین منظور ساخت و طبق توافق اعضای فیفا تصمیم گرفته شد، هر تیمی که سه بار فاتح آن شود، مالک همیشگی جام گردد.
تا سال 1956 این جام طلایی عنوان خاصی نداشت، اما در این سال در مراسم تجلیل از ژول ریمه جام را به نام وی خواندند و از این تاریخ جام "ژول ریمه" نام گرفت. اروگوئه در سال‌ های 1930 و 1950، ایتالیا در سال‌ های 1934 و 1938 قهرمان جام جهانی شدند ولی برزیل که دو بار پیاپی در سال های 1958 و 1962 قهرمان جهان شده بود با قهرمانی در جام جهانی 1970 برای همیشه مالک جام ژول ریمه گردید.
با پایان گرفتن افسانه ژول ریمه، مقامات فدراسیون جهانی فوتبال تصمیم گرفتند که جام دیگری را جایگزین آن نمایند. از این رو در تاریخ 5 آوریل 1971، یک ایتالیایی به نام "سیلویو گازاینگا" یک طرح جدید به فیفا ارائه کرد که این طرح مورد تایید مقامات فیفا قرار گرفت و کارگاه طلاسازی به نام "برتونی" با دریافت یک میلیون فرانک سوئیس، مجسمه ای به ارتفاع 15 اینچ و وزن 11 پوند (785/4 کیلوگرم) از طلای جامد ساخت.
این جام برخلاف جام ژول ریمه نبود که کشوری پس از کسب سه عنوان قهرمانی مالک آن گردد. در نتیجه هیچ کشوری برای همیشه این جام را پیش خود نگاه نخواهد داشت، بلکه قهرمانان جام جهانی تنها یک کپی از این جام را برای یادبود خواهند داشت.
در بازی افتتاحیه اولین جام جهانی تیم فرانسه توانست مکزیک را 4 بر 1 ببرد و به سختی مقابل آرژانتین با یک گل تن به شکست داد که البته با جنجال هم همراه بود. داور مسابقه شش دقیقه زودتر سوت پایان را به صدا درآورد اما با شدت گرفتن اعتراضات و وخیم شدن اوضاع بازیکنان دو تیم را به زمین فراخواند درحالیکه برخی از آنها زیر دوش بودند!
اما چند روز بعد ورزشگاه یکصد هزار نفری سنتناریو در انتظار برای برگزاری فینال میان دو تیم از آمریکای جنوبی به نام اروگوئه و آرژانتین، فضای ملتهبی ایجاد کرده بود و نخستین فینال بین کشور میزبان و همسایه اش برگزار شد.
تیم اروگوئه بعد از اینکه 2 بر 1 از حریف عقب افتاد، در نیمه دوم با شجاعت تمام موفق شد نتیجه را 4 بر 2 به سود خود تغییر داده و جامی را که آبل لافلور سازنده آن امضا کرده بود، بدست آورد.
ژول ریمه رییس فیفا جام قهرمانی را به خوزه نازاسی کاپیتان تیم اروگوئه تقدیم کرد. جشن های شادمانی در مونته ویدئو تا چند شبانه روز بعد ادامه داشت و روز 31 ژوئیه به عنوان تعطیل رسمی اعلام شد.
توپ مسابقات جام جهانی از اینجا شروع به چرخش کرد و شهرت و محبوبیت فوتبال، جهانی شد.


یکشنبه 16 خرداد 1389


http://www.worldcupiran.com/10/

روایت هاشمی از دیدار خصوصی با عبدالکریم سروش

یش از دو دهه پس از بالا گرفتن محدودیت‌ها، انتقادات و حملات رسانه‌ای به نظریه‌پرداز «قبض و بسط شریعت» که بعدها به ترک کشور از سوی او انجامید، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور پیشین در کتاب خاطرات سال ۱۳۷۱ خود از بررسی این موضوع در سطح عالی نظام در همان زمان و دیدار خصوصی‌اش با عبدالکریم سروش پرده برداشته است. دیداری که کمتر دربارۀ آن سخنی گفته شده است.

امید ایران‌مهر

تاریخ ایرانی: بیش از دو دهه پس از بالا گرفتن محدودیت‌ها، انتقادات و حملات رسانه‌ای به نظریه‌پرداز «قبض و بسط شریعت» که بعدها به ترک کشور از سوی او انجامید، اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهور پیشین در کتاب خاطرات سال ۱۳۷۱ خود از بررسی این موضوع در سطح عالی نظام در همان زمان و دیدار خصوصی‌اش با عبدالکریم سروش پرده برداشته است. دیداری که کمتر دربارۀ آن سخنی گفته شده است.

 

از آن زمان که سروش عضو برجسته و شناخته ‌شدۀ ستاد انقلاب فرهنگی بود، نظراتش در کتاب‌های «بینش اسلامی» دبیرستان‌ها تدریس می‌شد و آنتن رسانۀ ملی را در اختیارش می‌گذاشتند تا مردم را به راه راست هدایت کند، کمتر از یک دهه می‌گذشت که زمینه و زمانه پیش رویش متحول شد. او از همان آغاز انتشار مجلۀ «کیان» مورد انتقاد بود. از همان زمان که مقالۀ «تقلید و تحقیق در سلوک دانشجویی» را نوشت و از دانشجویان خواست که محقق باشند نه مقلد؛ از همان زمان که چاپ سلسله مقالات «قبض و بسط تئوریک شریعت» را در ماهنامۀ «کیان» پی گرفت و از تفاوت میان دین و معرفت دینی سخن به میان آورد. سال ۱۳۷۱ دو سال پس از نخستین جرقه‌های جدایی‌اش از روایت رسمی، شرایط برای سروش سخت‌تر از همیشه بود. منتقدانش خصوصاً در نشریاتی چون کیهان، بی‌محابا به او می‌تاختند و هر روز مقاله یا گزارشی علیه‌اش به چاپ می‌رساندند. این‌چنین بود که او دست به قلم شد و در سلسله نامه‌هایی به رئیس‌جمهور وقت که آن‌ها را «رنجنامه» می‌خواند، از آنچه تهمت و افترا و تهدید علیه خویش بود گلایه کرد و انذار داد که «تحریک‌شدگان در قصد جان من‌اند». اشاره‌اش به برهم خوردن جلسات سخنرانی‌اش در دانشگاه‌ها بود که گروه‌های شناخته‌شدۀ موسوم به انصار حزب‌الله سامانش می‌دادند. او در واکنش به این حملات خطاب به هاشمی نوشت: «برای ماندن به دنیا نیامده‌ام و تنها کاری که می‌کنم تجدید وصیت‌نامه خویش است» و در دومین نامه به تاریخ تیرماه ۱۳۷۴ با بیان اینکه «شاید از بدو تاسیس جمهوری اسلامی تاکنون، هیچ کس به اندازه این جانب مشمول هتک و حمله مطبوعات واقع نشده است»، تاکید کرد: «من اینک نزد شما به تظلم آمده‌ام. نه برای خود که در طریقت ما کافری است رنجیدن، بلکه از بیدادی که بر آبرو و فضیلت این فرهنگ پرتوان می‌رود.» سروش سال‌ها بعد با اشاره به آن روزها نوشت: «رنجنامه‌های من به هاشمی رفسنجانی مطلقاً بی‌پاسخ ماند.» اما حالا هاشمی رفسنجانی، در خاطرات آن سال از پیگیری موضوع در دیدارش با رهبری و ملاقات با سروش در اوج حملات رسانه‌ای سخن گفته است.

 

او در ذیل خاطرات روز ۱۴ تیرماه بدون اشاره به رنجنامه‌ای که از سروش دریافت کرده به دیدارش با رهبری و موضوعاتی که در آن دیدار به آن‌ها پرداخته شد، اشاره کرده و می‌نویسد: «شب با رهبری جلسه داشتیم. دربارۀ استاندار مرکزی، امام جمعه اراک، سرپرستی بنیاد شهید، مدیریت شورای عالی جوانان، کمک به قشرهای آسیب‌پذیر، سیاست‌های اقتصادی، تبلیغات علیه جبهه خلق آذربایجان و جمله جراید به آقای [عبدالکریم] سروش مذاکره و تصمیم‌گیری شد.» (صص۲۱۳-۲۱۲) هاشمی از نتایج این مذاکرات سخنی به میان نیاورده اما حدود دو هفته بعد در خاطرات روز پنجشنبه اول مرداد، از دیدارش با دکتر سروش خبر می‌دهد؛ دیداری که در آن خطاب به سروش تصریح می‌کند که به خاطر اظهاراتش باید هم منتظر حملات این‌چنینی باشد: «آقای [عبدالکریم] سروش آمد. از حملات [روزنامه] کیهان و بعضی دیگر از مقدس‌مآبان به او گله و شکایت نمود و از اینکه در نظام، به فرهنگ عوام بیش از متفکران توجه می‌شود، انتقاد نمود. او را دلداری دادم و گفتم باید در مقابل بعضی از اظهارات خود، منتظر چنان حملاتی باشد.» (ص۲۳۳)

 

۱۰ روز بعد هاشمی بار دیگر از دیدارش با رهبری و مذاکره دربارۀ سروش سخن می‌گوید؛ مذاکره‌ای که هرچند نتایج آن باز هم مکتوم مانده، اما از اهمیت موضوع حکایت دارد. سروش اندکی بعد در روز وحدت حوزه و دانشگاه، در اصفهان سخنرانی دیگری تحت عنوان «انتظارات دانشگاه از حوزه» داشت و در قالب آن پایه‌ای از سنت‌های حوزوی را به نقد گرفت که با واکنش شدید آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی مواجه شد. با بالا گرفتن بحث‌ها پیرامون نظراتش موقعیت سروش در تریبون‌های رسمی بیش از پیش تضعیف شد و او را به خلوت حلقۀ کیان فرستاد؛ خلوتی که چندان نیز در امن و آسایش نبود، چنانکه در خاطرات هاشمی از روز ۷ اسفند ۱۳۷۱ آمده است: «عصر دکتر [سیف‌الله] وحید [دستجردی، رئیس سازمان هلال احمر] آمد. گزارش کمک‌های فراوان به سیل‌زدگان و تکمیل کارخانه بزرگ سرنگ‌سازی را داد. پسرش حمید، پیغامی از آقای [عبدالکریم] سروش مبنی بر نگرانی‌اش به خاطر تهدیدهای اخیر آورده بود.» (ص۶۰۸)

 

 

حذف چپ و فتح راست در انتخابات مجلس چهارم

 

هرچه در دهۀ اول انقلاب جناح چپ اسلامی دست بالا را داشت، پس از ارتحال امام این رویه بالعکس شد و در سالی که «پیغام سروش» کم‌سوتر از همیشه به گوش می‌رسید، آنان نیز «حذف» و «شکست» را توامان تجربه کردند. خاطرات هاشمی از آن سال پر از روایت دیدارهایش با نامزدها و نمایندگان این انتخابات (عمدتاً از جناح چپ) است که داغ ردصلاحیت بر پیشانی‌شان نشسته است. واقعه‌ای که هاشمی به عنوان عضوی از جامعه روحانیت مبارز (تشکل اصلی روحانیون راست‌گرا) خلاف دیگر یارانش از آن ابراز نارضایتی می‌کند. نکتۀ مهم دربارۀ ردصلاحیت‌های آن سال این است که ردصلاحیت از سوی هیات‌های اجرایی وزارت کشور صورت گرفت. جایی که عبدالله نوری وزیر چپ‌گرا قاعدتاً باید در آن‌ها دست بالا را می‌داشت اما در عمل شرایط طور دیگری رقم خورد، چراکه ترکیب این هیات‌ها از همان مرحلۀ تشکیل، با فشار شورای نگهبان به سود راست‌گرایان برهم خورده بود. هاشمی در خاطرات سوم فروردین ۱۳۷۱ می‌نویسد: «شب آقای [عبدالله] نوری، وزیر کشور آمد و گزارش رد [صلاحیت] شدن تعدادی از کاندیداهای مجلس در هیات‌های اجرایی را داد؛ حتماً مورد اعتراض قرار خواهد گرفت و برای وزارت کشور مشکل ایجاد خواهد کرد. در میان آن‌ها ۲۳ نفر نمایندگان فعلی مجلس از جمله سیدهادی خامنه‌ای، [صادق] خلخالی و ... هستند؛ چاره‌جویی کرد. به نظر رسید راهی جز توسل به شورای نگهبان نباشد که بعید است کمک کنند؛ چون درست در مسیر خواستۀ آن‌هاست و اصولا این وضع با فشار شورای نگهبان برای ترکیب اعضای هیات اجرایی پیش آمده بود.» (ص۳۸)

 

نقش هیات‌های اجرایی در ردصلاحیت‌ها اعتراضات را به سمت دولت نشانه می‌رود و از فردای آن روز است پیغام و پسغام‌ها از طرف ردصلاحیت‌شدگان آغاز می‌شود. هاشمی می‌نویسد: «آقای [جمال] ساداتیان، توسط یاسر شکایت آورد که هیات اجرایی او را رد کرده است. آقای [مهدی] کروبی، [رئیس مجلس شورای اسلامی]، تلفنی گفت جمعی از نمایندگان که صلاحیتشان رده شده است، جمع شده‌اند و کمک می‌خواهند. گفتم با آقای [عبدالله] نوری، [وزیر کشور] صحبت کنند. اگر لازم بود، فردا به آن‌ها ملاقات خواهم داد.» (ص۳۹)

 

پنجم فروردین ماه نمایندگان به دیدار هاشمی می‌روند. جمعی که هاشمی می‌گوید: «هر یک خود را مظلوم می‌دانند و همه صحبت کردند. گفتم شکایت بنویسند تا من پیگیری کنم.» ردشدگان معتقدند بحث ردصلاحیت آن‌ها مطرح نیست، موضوع حذف یک جناح از صحنه سیاست کشور است: «آقایان [مهدی] کروبی و [سیدمحمد] موسوی خوئینی‌ها آمدند و از روند انتخابات اظهار نگرانی کردند. معتقدند جوی به وجود آمده که تصور این است حاکمیت می‌خواهد جناح آن‌ها را حذف کند. می‌گویند تحت تاثیر همین جو، هیات‌های اجرایی اقدام به حذف کرده‌اند. نگران هستند که در مراحل بعدی، هیات‌های نظارت و خود مجلس افراد بیشتری را حذف کنند. از من می‌خواهند که اقدامی برای علاج نمایم. رونوشت نامه‌ای را که برای رهبری نوشته‌اند، به من دادند. در آنجا گفته‌اند اگر این وضع اصلاح نشود، مجمع روحانیون مبارز در انتخابات شرکت نخواهد کرد؛ به آن‌ها گفتم از موضع دلسوزی حرف بزنند و تهدید به کناره‌گیری نکنند.» (ص۴۰)

 

سخنرانی رهبری در روز ۷ فروردین ۱۳۷۱ شرایط ردشدگان را سخت‌تر کرد: «آیت‌الله خامنه‌ای در خطبه‌های [نماز] جمعه، معیاری برای نمایندگان صالح مجلس تعیین کردند که به ضرر تندروها تمام می‌شود؛ مخالفت و بدگویی از دولت و مزاحمت در امور اجرایی را به عنوان حرکت منفی معرفی کردند؛ بسیاری از ردصلاحیت‌شده‌ها، در جامعه به این صفت شناخته شده‌اند و حتماً باعث ناراحتی آن‌ها می‌شود.» (ص۴۳)

 

پس از این سخنرانی مجمع روحانیون مبارز برای عدم شرکت در انتخابات مصمم‌تر می‌شود: «عصر آقای [مهدی] کروبی در جلسه شورای عالی امنیت ملی به من اطلاع داد که پس از پخش اظهارات دیروز رهبری، مجمع روحانیون مبارز مصمم شده که در انتخابات کاندیدا معرفی نکند؛ گفتم به صلاح‌شان نیست.» (ص۴۴) اینجاست که هاشمی به رهبر انقلاب رجوع می‌کند و خواستار چاره‌جویی می‌شود: «بعد از افطار به دیدن آیت‌الله خامنه‌ای رفتم. دربارۀ احتمال کناره‌گیری مجمع روحانیون مبارز از انتخابات مجلس صحبت و تصمیم‌گیری شد که باید مانع گسترش اختلافات شویم.» (ص۴۵)

 

با افزایش ردصلاحیت‌ها در هیات‌های نظارت استان‌ها که به رد شدن افرادی چون علی عبدالعلی‌زاده، محمدرضا بهزادیان، مهدی‌پور و چند نفر دیگر می‌انجامد، هاشمی در تماسی با محمدی گیلانی دبیر وقت شورای نگهبان به او توصیه می‌کند: «سعی کنند دفاع اینگونه افراد را بشنوند. ردصلاحیت‌ها به افراط کشیده شده است.» (ص۴۹)

 

هاشمی در پی افزایش ردصلاحیت‌ها پیشنهادی را مطرح می‌کند؛ پیشنهادی که هرچند حل کامل موضوع را در پی ندارد اما دست‌کم موج ردصلاحیت‌ها را فروکاهد: «آقای [عبدالله] نوری، وزیر کشور آمد و از روند حذف نیروهای رادیکال توسط شورای نگهبان اظهار نگرانی کرد؛ گفتم با سران مجمع روحانیون مبارز صحبت کنند و تعدادی از افراد معتدل‌تر را پیشنهاد کنند که از رهبری بخواهیم تا آن‌ها را ابقا نمایند. بعدازظهر لیست ۲۹ نفره‌ای فرستاد و من تلفنی برای رهبری خواندم.» (ص۵۰)

 

هاشمی همچنانکه در تلاش برای تائید صلاحیت تعداد بیشتری از نامزدهای به قول خودش «تندرو» است، از خوشحالی همقطارانش از روند حذف رقبا می‌گوید: «[شورای مرکزی] جامعه روحانیت مبارز جلسه داشت. گزارش تبلیغات انتخابات را دادند و از روند حذف رقبای خود اظهار رضایت نمودند.» (ص۵۱)

 

همزمان با تلاش‌ها، شورای نگهبان روند فعالیت خود را ادامه می‌دهد و مراحل را یک به یک از سر می‌گذراند: «سحر نامه‌ای از [آقای عبدالله نوری]، وزیر کشور رسید؛ لیستی از اسامی بعضی از افراد ردصلاحیت شده در شورای نگهبان بود که نهایتاً ساعت دو بامداد به وزارت کشور ابلاغ شده است. تقاضا کردند از رهبری بخواهم که دستور بدهند آن‌ها برخلاف نظر شورای نگهبان، بتوانند در انتخابات نامزد باشند. لیست شامل ۲۲ نفر از نمایندگان فعلی مجلس و ۱۱ نفر از کاندیداهای جدید است. اول وقت نامه را برای رهبری فرستادم.» (ص۵۱)

 

ایدۀ هاشمی اما تماماً مورد تایید رهبری قرار نگرفت: «ایشان حاضر نیستند در مورد لیست یکجا اقدام کنند، اما آمادگی قبول تعدادی از آن‌ها را دارند؛ همین مطلب را به وزیر کشور گفتم.» (ص۵۱) اما نتیجه این بررسی، هاشمی را نیز راضی نمی‌کند: «عصر آقای غلامحسین محمدی گلپایگانی رئیس دفتر رهبر معظم انقلاب اطلاع داد که پس از بررسی پرونده ۹ نفر از آن‌ها را پذیرفته‌اند: آقایان علی‌محمد سوری و احمد کبیری نمایندگان فعلی خرم‌آباد و مرودشت و بقیه از نامزدهای جدید. گفتم این کافی نیست.» (صص۵۳-۵۱)

 

هرچند شرایط جناح چپ در انتخابات تغییر محسوسی نداشته اما مجمع روحانیون مبارز «ملزم» به شرکت در انتخابات می‌شود. هاشمی در خاطرات ۱۲ فروردین می‌نویسد: «یاسر شب با دوستانش جلسه داشت و سحر آمد. خبر داد که شب مجمع روحانیون مبارز جلسه داشته‌اند و تصمیم گرفته‌اند که در انتخابات شرکت کنند. تلفنی با رهبری صحبت کردم؛ ایشان خبر دادند که عصر دیروز آقای [مهدی] کروبی را احضار کرده‌اند و خواسته‌اند که در انتخابات شرکت کنند.» (ص۵۴)

 

شرایط برای جناح چپ سخت و بغرنج بود. از طرفی برخی سران رد شده و از طرف دیگر برخی اعضای مهم در تهران تایید شده‌اند. تفرقه میانشان رخ داده و ردشده‌ها انتظار کناره‌گیری تاییدشده‌ها را دارند اما رهبری مجمع را ملزم به حضور در انتخابات کرده است. این‌ها مشکلاتی است که همه انتظار دارند هاشمی چاره‌ای برایشان بیابد.

 

در این میان احمد جنتی، عضو شورای نگهبان مصاحبه‌ای کرده و در جریان آن ردصلاحیت‌شدگان را متهم می‌کند: «تا شب تلفن‌های زیادی از ردی‌ها داشتم؛ برای من خیلی سخت و تلخ است. اظهارات آقای [احمد] جنتی در مصاحبه و ادعای مبهم داشتن پرونده‌های سنگین مالی و اخلاقی، بیشتر آن‌ها را عصبانی کرده است. اینگونه مقامات، نباید این‌چنین حرف بزنند.» (ص۵۵)

 

هاشمی فردای آن روز با جنتی تلفنی صحبت می‌کند: «تذکراتی در مورد خطبه نماز جمعه ایشان دادم؛ اولین خطبه‌ای است که به عنوان امام جمعه موقت تهران ایراد می‌کنند. خواستم نمک بر جراحات آزرده‌خاطرها نپاشد.» (ص۵۵) برخی ردصلاحیت‌شدگان در واکنش به اظهارات این‌چنینی از مقامات می‌خواهند که اسناد ردصلاحیتشان را منتشر کند. هاشمی موضوع را با رهبری در میان می‌گذارد: «تلفنی با رهبری در مشهد دربارۀ نشر اسناد ردصلاحیت نامزدها صحبت کردیم. این خواسته بعضی از آن‌ها و شورای نگهبان است؛ قرار شد صبر کنیم.» (ص۶۲)

 

به هر ترتیب، انتخابات مجلس چهارم شورای اسلامی در روز جمعه ۲۱ فروردین ۱۳۷۱ انجام شد؛ انتخاباتی که شکست سنگین جناح چپ را در پی داشت. هاشمی دربارۀ نتایج می‌نویسد: «بسیاری از نامزدهای جناح چپ سقوط کرده‌اند و اکثریت از جناح مقابل است.» (ص۶۶)

 

یک شب پس از انتخابات، هاشمی و حاج سیداحمد خمینی میهمان رهبری می‌شوند: «بیشتر صحبت‌ها درباره انتخابات بود. گفته شد به نحوی باید به مجمع روحانیون مبارز که شکست خورده‌اند، تذکر داده شود که از آینده مایوس نباشند و تلاش شود که مواضع‌شان را اصلاح کنند تا به آن‌ها محبت شود.» (ص۶۷) هاشمی در خاطرات یکشنبه ۲۳ فروردین ۱۳۷۱ می‌نویسد: «شب میهمان رهبری بودم. دربارۀ آثار انتخابات و سیاست برخورد با جناح‌ها و مسائل دیگر بحث و تصمیم‌گیری کردیم. آیت‌الله خامنه‌ای نتایج انتخابات را تفضل الهی و خارج از برنامه‌ریزی‌مان می‌دانند.» (ص۶۹) بعدها هاشمی در خاطرات ۱۷ مهرماه از دیدارش با محمد موسوی خوئینی‌ها، عضو مجمع روحانیون مبارز و مدیرمسئول روزنامۀ سلام می‌نویسد. جایی که او دلیل اختلافات میان دو جناح را از منظر خود تحلیل می‌کند: «پیش از ظهر، آقای [سیدمحمد] موسوی خوئینی‌ها آمد. علت استعفایش را از مرکز تحقیقات استراتژیک توضیح داد؛ بیشتر به خاطر گمان عدم تمایل و عدم کمک من است. ضمناً از اینکه دو ماه پس از استعفا، جواب نفی و اثبات از من نرسیده است گله‌مند بود و حمل بر بی‌اعتنایی نمود. مساله کلی‌تری مطرح کرد که اصولاً به خاطر موضع‌گیری رهبری در انتخابات علیه جناح‌شان، دیگر مایل به انجام خدمتی رسمی نیست. مدعی است که عنوان «فتنه‌گرها» که رهبری در انتخابات مطرح کردند، بر آن‌ها تطبیق شده و می‌گویند اگر فتنه‌گرند، پس صلاحیت کار کردن را ندارند. نصیحت کردم که به کلی کنار نباشند و این مسائل به تدریج حل می‌شود. تذکر دادم که بعد از رحلت امام، حمله‌ها و اهانت‌ها و تهمت‌های زیادی از سوی جناح آن‌ها به نظام شده و آن‌ها شروع‌کننده بودند؛ ولی به هر حال قانع نشد.» (ص۳۶۲)

 

هاشمی در خاطرات شنبه ۲۳ آبان ماه نیز سخنان مشابهی را در دیدار با مجید انصاری مطرح می‌کند: «آقای مجید انصاری آمد. برای مدرسه کرمانی‌ها و رسمیت یافتن تحصیلات دختران طلبه کرمان استمداد کرد. از منزوی شدن گروه خط امامی‌ها و به‌خصوص شایعات کذب زیاد دربارۀ آقای [مهدی] کروبی و احتمال فشار راستی‌های مجلس برای حذف وزیران خط خودشان اظهار نگرانی کرد. گفتم اشتباه از جناح خودشان است که بدون هدف و برنامۀ درست، مواضع افراطی در مقابل دولت و نظام داشتند.» (ص۴۱۹)

 

 

آمریکا پیغام داد اقداماتش علیه منافع ایران نیست

 

خاطرات هاشمی در سال ۱۳۷۱ نشان می‌دهد که در اواخر دوران ریاست جمهوری جرج بوش پدر، تبادل پیغام و پسغام میان ایران و آمریکا شدت گرفته بود. پیام‌هایی که با توجه به نزدیکی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، از تلاش جمهوریخواهان برای حل برخی معضلات باقیمانده از گذشته در روابطشان با ایران حکایت دارد. یکی از مهمترین پیام‌ها میان ایران و آمریکا در آستانۀ آغاز چهلمین سال سقوط دولت مصدق به دست کودتاچیان حامی آمریکا مبادله شد؛ جایی که ایران به‌طور مشروط با ورود آمریکا به منطقه موافقت کرد.

 

هاشمی در خاطرات روز ۲۸ مرداد ۱۳۷۱ می‌نویسد: «در گزارش‌ها تصمیم آمریکا، انگلیس و فرانسه برای اعزام نیرو به منطقه برای ایجاد منطقه امن در جنوب عراق برای شیعیان جنوب این کشور مساله مهمی است. آقای دکتر ولایتی آمد و گفت آمریکایی‌ها پیغام داده‌اند که اقداماتشان در عراق علیه منافع ایران نیست. از ما خواسته‌اند که از شرایط آتی، برای دخالت در عراق استفاده نکنیم. گروه شیعیان اهل‌البیت که در مذاکره با آمریکایی‌ها فعال بوده‌اند، اجازه خواسته‌اند که برای مشاوره به ایران بیایند. بعد از مشورت با رهبری، جواب آن شد که بیایند. به آمریکایی‌ها هم گفته شود که به شرط عدم تعرض به منافع ما، مخالفتی نمی‌کنیم. تمامیت ارضی عراق نیز نباید مخدوش شود.» (ص۲۷۷)

 

تلاش برای حل اختلافات مالی ایران و آمریکا از دیگر مسائلی است که در خاطرات سال ۱۳۷۱ هاشمی در جاهای مختلف مورد اشاره قرار گرفته است. او از جمله در خاطرات ششم آبان ماه، به پیام آمریکایی‌ها در رابطه با پرداخت غرامت حمله به ایرباس ایرانی در آب‌های خلیج فارس اشاره می‌کند: «آقای دکتر گودرز افتخار جهرمی، رئیس دفتر خدمات حقوقی بین‌المللی نهاد ریاست جمهوری آمد و گفت در دادگاه لاهه، آمریکایی‌ها پیشنهادی برای پرداخت غرامت هواپیمای ایرباس سرنگون‌شدۀ ما داده‌اند: یک هواپیمای ایرباس مشابه، سیصد هزار دلار برای خدمۀ پرواز و صدوپنجاه هزار دلار برای هر یک از کشته‌شده‌ها توسط هلال احمر. همچنین خواسته‌اند که رقمی برای مصالحه دربارۀ پروندۀ F.M.S بدهیم. قرار شد بررسی کنیم.» (ص۳۹۸) F.M.S مخفف foreign military sales یا «خریدهای نظامی خارجی» نام پرونده‌ای است که به منظور حل‌وفصل و تعیین تکلیف موضوع خریدهای نظامی رژیم شاه از آمریکا در دادگاه لاهه مطرح بود. هاشمی بعدها در خاطرات ۲۴ آبان به بررسی این موضوع در جلسه‌اش با رهبری اشاره می‌کند و می‌نویسد: «شب میهمان رهبری بودم. بیشتر دربارۀ مساله بودجه و یک‌نرخی شدن ارز مذاکره شد. دربارۀ پیشنهاد مصالحه با آمریکایی‌ها در دادگاه لاهه در مورد پرونده F.M.S صحبت کردیم که ایشان هم موافقت دارند.»

 

 

پیام هاشمی به بیل کلینتون و پیام کیسینجر به هاشمی

 

این تنها دولت جمهوریخواه آمریکا نبود که تلاش می‌کرد روابطش را با ایران سروسامان دهد. بیل کلینتون رقیب دموکرات جرج بوش که بعدها در انتخابات پیروز شد نیز در خلال مبارزات انتخاباتی از طریق نماینده دائم ایران در مقر سازمان ملل پیام‌هایی برای ایران فرستاده بود. دموکرات‌ها که شکست جیمی کارتر در انتخابات ۱۹۸۰ را ناشی از تبانی میان برخی نیروها در ایران با جمهوریخواهان آمریکا برای ایجاد تاخیر در آزادی گروگان‌های آمریکایی می‌دانستند، سال‌ها در پی آن بودند که این ارتباط را افشا و از آن بهره‌برداری تبلیغاتی کنند تا شاید بتوانند از دام شکست‌های پی‌درپی سیاسی‌شان رها شوند. هدفی که به ارائه درخواست عجیب کلینتون از دولت ایران در جریان انتخابات ۱۹۹۲ انجامید. هاشمی در خاطرات ۱۷ مرداد ۱۳۷۱ می‌نویسد: «آقای سیدکمال خرازی نماینده دائم ایران در مقر سازمان ملل آمد...از تلاش اسرائیل برای اثبات اینکه ایران دنبال اسلحه اتمی است گفت و از درخواست [بیل] کلینتون، نامزد دموکرات‌ها برای کمک ایران به روشن شدن مساله اتهام جمهوریخواهان درخصوص تاخیر آزادی گروگان‌های آمریکایی در تهران برای انتخابات. گفتم به آن‌ها بگویند که اگر تحقیقات شود، به ضرر دموکرات‌ها تمام می‌شود؛ چون آن زمان با فشار لیبرال‌ها، سیاست این بود که برای کمک به دموکرات‌ها، زودتر آزاد شوند.» (ص۲۴۸)

 

۱۳ آبان ۱۳۷۱ همزمان با سیزدهمین سالروز تسخیر سفارت آمریکا در تهران، بیل کلینتون نامزد حزب دموکرات توانست با پیروزی بر رقیب جمهوریخواهش به ریاست جمهوری برسد و طلسم ۱۲ سالۀ عدم موفقیت حزبش در انتخابات را بشکند. یک ماه بعد در ۱۶ آذرماه، هاشمی در خاطرات روزانه‌اش می‌نویسد: «آقای محلوجی آمد و گفت یک وزیر ایتالیایی از سوی [هنری] کیسینجر پیغام آورده که خوب است ایران درصدد تفاهم با آمریکا باشد.» (صص۴۶۴-۴۶۳)

 

 

پیش از لاریجانی، گزینه وزارت ارشاد چه کسی بود؟

 

موضوع استعفای سیدمحمد خاتمی، نخستین وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در کابینۀ هاشمی یکی از وقایع مهم در خاطرات سال ۱۳۷۱ اوست. اما شاید جالب‌تر از آن، گزینه‌های جایگزین او در این سمت باشند. خاتمی بیش از یک ماه از استعفایش می‌گذشت که مسئولیت را تحویل علی لاریجانی داد اما شاید کمتر کسی بداند که در طول این یک ماه، پیش از لاریجانی فرد دیگری نیز گزینۀ وزارت ارشاد بوده است؛ فردی که پی از بیست سال، نامش از خلال خاطرات هاشمی هویدا می‌شود. هاشمی در خاطرات روز خرداد ۱۳۷۱ می‌نویسد: «ساعت نه و نیم صبح در دفترم بودم. آقای [سیدکمال] خرازی، [نمایندۀ دائم ایران در سازمان ملل] آمد. دربارۀ وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صحبت کردیم. قرار شد بررسی شود و برای دریافت نظرات، با رهبری ملاقات کنند.» (ص۱۹۱) هاشمی بعد از این اشارۀ کوتاه، دیگر صحبتی از وزارت خرازی نمی‌کند؛ نشانه‌ای از آنکه این گزینه در ادامۀ کار، منتفی شده و قرعۀ فال به نام علی لاریجانی افتاده است. لاریجانی در ۲۰ مرداد ۱۳۷۱ بدون مخالفت نمایندگان از مجلس چهارم رای اعتماد گرفت. هاشمی در خاطرات ۱۲ مهر ۱۳۷۱ می‌نویسد: «آقای علی لاریجانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی آمد. گزارش اقدامات درخصوص سازماندهی، عزل و نصب‌ها و اصلاحات را داد. مدعی است وضع وزارتخانه در زمان آقای [سیدمحمد] خاتمی بد بوده؛ معمولا مدیران جدید، چنین قضاوتی در مورد گذشته می‌کنند. برای آزاد کردن ویدیو و فعال‌تر نمودن فیلم‌سازی و ویدئوکلوپ‌ها و ساخت وسیع سینما اجازه خواست. قرار شد در مورد کمک به فیلم‌سازان خوب و کتاب‌های خوب و انضمام سازمان میراث فرهنگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام کند؛ سیاست‌های خوبی ارائه کرد.» (ص۳۵۶)

 

***

 

رونق سازندگی

کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی (سال ۱۳۷۱)

به اهتمام حسن لاهوتی

دفتر نشر معارف انقلاب

چاپ اول، ۱۳۹۴

۸۰۰ صفحه

۳۲ هزار تومان

چهارشنبه 7 مرداد 1394

" تاریخ ایرانی "