پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر
پاتوق اهل نظر

پاتوق اهل نظر

پاتوقی برای اهل اندیشه و نظر

روایتی دیگر از سقوط مصدق: براندازی بومی و کودتای خارجی


تاریخ ایرانی: درباره دخالت سیا در کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحلیل‌های بسیاری منتشر شده که طیفی از انکار تا اغراق در نقش این سازمان را در بر می‌گیرد. در سال‌های اخیر یکی از فعال‌ترین تحلیلگران در رد نقش اصلی سیا در سرنگونی دکتر محمد مصدق، ری تکیه عضو شورای روابط خارجی آمریکا بوده است که در مقالاتش می‌نویسد کودتای ۱۳۳۲، یک نقشهٔ داخلی بود. به نوشته او پس از شکست نقشهٔ کودتا در ۲۴ مرداد و دستگیری نعمت‌الله نصیری، فرمانده گارد سلطنتی توسط محافظان مصدق «فضای تسلیم و کناره‌گیری بر واشنگتن مستولی شد. مراکز عملیاتی سیا پذیرفتند که تلاش برای انجام عملیات با شکست مواجه شد. زاهدی و همدستانش بار دیگر تلاش‌هایشان را از سر گرفتند ولی این بار تا حد زیادی مستقل از کرمیت روزولت، رهبر عملیاتی کودتا و سیا وارد عمل شدند. نیروهای ارتش با فعالان حزب توده درگیر شدند، هواداران شاه نیز به خیابان‌ها ریختند. اینکه سیا به تعدادی از اوباش بازار و زورخانه‌ها مبالغی را پرداخت کرد تا علیه دولت وارد عمل شوند حقیقت دارد، ولی تعداد مزدوران سیا از چند صد نفر در کل کشور بیشتر نبود در حالیکه تعداد تظاهرکنندگان به هزاران نفر می‌رسید. سیا از این اتفاقات تکان خورده بود... کودتایی که سال‌ها موضوع بحث‌های تاریخی قرار گرفته است بیش از آنکه توطئهٔ آمریکا باشد، گواهی است بر نگرانی طبقهٔ سنتی ایران از رادیکالیزه شدن سیاست‌های ملی‌گرایانه. مردم خیابان‌هایی که مصدق بر پشتیبانی آن‌ها تکیه کرده بود بر ضد او به پا خاستند.»

 

در مقابل با پیگیری‌های مالکوم برن، مدیر پژوهشگاه آرشیو ملی ایالات متحده اسنادی منتشر شده که نشان می‌دهد سفیر آمریکا در عراق به شاه ایران (که به عراق گریخته بود) پیشنهاد می‌دهد تا به نقش بیگانگان در اجرای کودتا اشاره نکند و شاه نیز «موافقت» می‌کند. حتی لوی هندرسن، سفیر آمریکا در ایران که در ابتدا مخالف نقشهٔ کودتا بود، در ‌گزارشی با ارائه جزئیات به شرح نقشه می‌پردازد. با این وجود او کوچکترین اشاره‌ای به فعالیت‌های طراحی شده توسط سیا و تاثیرگذاری و عدم تاثیرگذاری آن‌ها نمی‌کند. در عوض، به گونه‌ای می‌نویسد که گویی این فعالیت‌ها وجود نداشته‌اند چون تعداد کمی از مقامات، حتی در وزارت امور خارجه از این نقشه‌ها اطلاع داشتند. برن به خاطرات دوایت آیزنهاور، رئیس‌جمهور آمریکا اشاره کرده که در تاریخ ۸ اکتبر ۱۹۵۳ درباره وقایع ۱۹ آگوست (۲۸ مرداد) می‌نویسد: «از آخرین پیشرفت‌هایی که داشته‌ایم کمک به حفظ قدرت شاه در ایران و سرنگونی مصدق است. کارهایی که انجام دادیم محرمانه هستند. اگر مردم از این عملیات آگاهی بیابند نه تنها در منطقه شرمگین شده بلکه دیگر نخواهیم توانست در آینده عملیاتی از این دست را پیش ببریم.»


از جمله ایرانیانی که همچون ری تکیه بین شکست توطئه آمریکایی - انگلیسی در ۲۵ مرداد و سقوط مصدق در ۲۸ مرداد، پیوند ارگانیکی نمی‌بیند، داریوش بایندر است؛ دیپلمات و کارگزار سیاسی ایران در دوره محمدرضا شاه پهلوی که در سوابق او عضویت در دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل، مدیر دفتر منطقه‌ای آمریکا در وزارت امور خارجه، مشاور سیاست خارجی نخست‌وزیری در سال‌های پایانی سلطنت پهلوی، هماهنگ‌کنندۀ منطقه‌ای کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل در بنگلادش و کنگو و عضویت در دفتر هماهنگی اقدامات بشردوستانه دیده می‌شود.

 

او در کتاب «ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدق» این پیش‌فرض اصلی را مورد تاکید قرار داده که «تحرکات داخلی سیاسی بیش از توطئه‌های خارجی مسئول وارد آمدن ضربه نهایی به دولت ملی مصدق بود». بایندر مبارزات موازی مصدق در چندین جبهه را «ظاهرا افراطی» می‌داند که همان‌ها ابزار سرنگونی وی شد. «حکومت مصدق در اولین سال هرچند غرور فراوانی برای مردم به ارمغان آورد، اما تغییر چندانی در زندگی مردم ایجاد نکرده بود. مذاکرات نفت به بن‌بست رسیده و اقتصاد فلج شده بود و کم کم علایم نارضایتی در نخبگان سطح بالای کشور و گروه‌های ذی‌نفع پدیدار می‌شد.» به نوشته این کتاب، در بین مخالفان مصدق به تدریج ائتلافی اعلام نشده از متحدان سابق وی در جبهۀ ملی، نمایندگان دست راستی و انگلوفیل، روحانیون سیاست‌زده و افسران تصفیه شدۀ ارتش و حتی برخی اعضای خانوادۀ شخص شاه شکل گرفت. برخی شخصیت‌ها نیز همچون حسین علاء وزیر دربار، اشرف پهلوی خواهر ماجراجوی دوقلوی شاه، علیرضا برادر شاه و ملکه ثریا در میان دشمنان قسم‌خوردۀ مصدق بودند.

 

بایندر، مصدق و مشاورانش را به عدم درک درست از پیچیدگی‌های بازار نفت از جمله پیوندهای میان غول‌های نفتی متهم کرده که به اشتباه فرض می‌کردند با قطع جریان نفت ایران، بازار جهانی دچار کمبود خواهد شد و مشتریان به اجبار تحریم نفتی بریتانیا را برای جبران نیاز خود دور می‌زنند. «اما غول‌های نفتی به سرعت تولید نفت را در جای دیگر افزایش داده بودند و به کمک ذخیرۀ بازار موجود، کسری تولید خیلی زود جبران شد. مصدق در قضاوت خود در مورد سیاست جنگ سرد و ماهیت ائتلاف آمریکا و بریتانیا هم دچار خطا شده بود.» بریتانیا در قبال مصدق و بحران نفت، راهبردی دوگانه را دنبال می‌کرد: هم مذاکرات را انجام می‌داد و هم به براندازی می‌اندیشید. وقتی در اسفند ۱۳۳۱ مصدق پیشنهاد نهایی را نپذیرفت و بطور یکجانبه به مذاکرات نفت پایان داد، دولت آیزنهاور از وی ناامید شد؛ سیاستش را تغییر داد و دست در دست بریتانیا گذاشت تا مصدق را با شیوه‌های پنهانی سرنگون کنند. طرح کودتا با اسم رمز تی‌پی آژاکس در راس فهرست برنامه‌های آمریکا - انگلیس در ایران قرار گرفت. این طرح که در اواخر بهار ۱۳۳۲ برای براندازی مصدق در نیکوزیا، پایتخت قبرس و لندن ساخته و پرداخته شد، شامل دو جنبۀ سیاسی و نظامی بود. بخش سیاسی دربردارندۀ برنامه‌های بی‌ثبات‌سازی از راه بست‌نشینی جماعات مردم درون ساختمان مجلس به رهبری روحانیون و رشوه دادن به نمایندگان بود که سرنگونی مصدق را از راه‌های پارلمانی دنبال می‌کرد. بخش نظامی نیز شامل اقدامات نظامی بود که اگر توده‌ای‌ها و یاران مصدق مقاومت می‌کردند، انجام می‌گرفت.

 

در این کتاب جزئیات طرح تجدیدنظر شدۀ تی‌پی آژاکس شرح داده شده است که در شامگاه ۲۴ مرداد ۳۲ اجرا شد. شاه دو فرمان سلطنتی امضا کرد؛ یکی عزل مصدق از نخست‌وزیری و دیگر انتصاب سپهبد فضل‌الله زاهدی به جای وی. به نوشته بایندر «حتی اگر فرمان عزل مصدق توسط شاه چندان هم مغایر قانون اساسی نبود، همین که مشخصۀ یک دسیسۀ خارجی را دربرداشت که به تغییر رژیم منجر می‌شد، هر نوع مشروعیتی را از عملیات می‌گرفت.» کودتا زمانی شکست خورد که نعمت‌الله نصیری، فرماندۀ گارد سلطنتی که برای تحویل فرمان عزل مصدق به خانه او رفته بود، دستگیر و گروهان وی خلع سلاح شدند. شکست کودتا امری واضح بود: شبکۀ پنهانی نظامی حزب توده به اغلب واحدهای نظامی نفوذ کرده بود، حتی به گارد سلطنتی که قرار بود طبق طرح، بار اصلی عملیات را بر دوش بکشد. حزب توده خبر یک کودتای قریب‌الوقوع را به ارگان اصلی خود کمیتۀ مرکزی داده بود. بی‌شک مصدق از قضیه آگاه شده و ژنرال ریاحی را هم باخبر کرده بود. شاه که از استراحتگاه خود در کنار دریای خزر وقایع را دنبال می‌کرد، وحشت‌زده به بغداد پرواز کرد. پس از فرار شاه در ۲۵ مرداد فضای سیاسی جدیدی بر کشور حاکم شد؛ تا جایی که دو روز بعد حزب توده به سوی آنچه «استیلای پرولتاریا» خوانده می‌شد، حرکت کند. مصدق علاقه‌ای به تغییر رژیم نداشت و به تشکیل شورای سلطنت که از راه همه‌پرسی فراهم شده باشد، رضایت داد. از صبح روز ۲۷ مرداد تمام تظاهرات و راهپیمایی‌ها را غیرقانونی اعلام کرده بود.

 

چندین نویسنده به خصوص کرمیت روزولت بعد‌ها نوشتند که جلسه عصر ۲۷ مرداد بین مصدق و هندرسن در اصل زمینه‌سازی سرنگونی بود. طبق ادعا‌ها این ملاقات وسیله‌ای شد برای ترساندن مصدق و صدور دستور متفرق کردن جمعیت حزب توده در خیابان‌ها و صاف کردن جاده برای اجرای مرحلۀ دوم کودتای تی‌پی آژاکس اما بایندر می‌گوید هندرسن از وقایع روز ۲۸ مرداد خبر نداشته و در مصاحبه‌ای بیست سال پس از آن، آگاهی داشتن از کودتا را انکار می‌کند.

 

بنا به نوشته این کتاب، در واشنگتن نه ستاد سیا، نه وزارت خارجه و نه حتی کاخ سفید از وجود طرحی برای روز ۲۸ مرداد آگاهی نداشتند. «خبر سقوط مصدق در روز چهارشنبه همه را در واشنگتن شگفت‌زده کرد... ادعاهای روزولت در سرنگونی مصدق که سال‌ها بعد منتشر شد، هیچ اصالتی ندارد.» یکی از نتایجی که در کتاب «ایران و سازمان سیا» بر آن تاکید شده اینست که «هیچ شواهد یا ادعایی در تاریخچۀ داخلی سیا نیست که نشان دهد سیا پول جمعیت تظاهرکننده را مهندسی کرده، بین مردم پول بخش کرده و یا حتی پس از شکست تی‌پی آژاکس چنین قصدی در میان بوده باشد. ادعاهای موجود در این سند که به دو مامور ایرانی اصلی سیا، در روز ۲۵ مرداد و یا هر تاریخ دیگری ۵۰ هزار دلار داده شده تا تظاهرکنندگان را بسیج و تبلیغات روانی را مهندسی کنند و یا عملیات توده‌ای‌های قلابی را رهبری کنند، با هیچ سند دیگری که در دسترس است، تائید نمی‌شود و باید کنار گذاشته شود. سپس به ارزیابی محرمانه سفیر آمریکا در تهران در ۲۹ مرداد ۱۳۳۲ اشاره شده که هیچ اشاره‌ای به این نکته نمی‌کند که سرنگونی مصدق در نتیجۀ دخالت خارجی رخ داده است.»

 

این پژوهش نشان می‌دهد که هستۀ شورش حتی قبل از طراحی کودتای آمریکایی - انگلیسی ۲۵ مرداد، در میان افسران پادگان‌های تهران وجود داشته است. طراحان تی‌پی آژاکس نه به کسی رشوه دادند و نه از میان افسران ارتش ایران کسی را به خدمت گرفتند. آن‌ها فقط از ناآرامی موجود بهره‌برداری کردند و توانستند پیوندهای ضعیفی با این گروه از افسران برقرار کنند. وقتی کودتای تی‌پی آژاکس در شب ۲۵-۲۴ مرداد شکست خورد، این سازوکار از هم پاشید.

 

بن‌مایه پژوهش بایندر را در این عبارات پایانی کتابش می‌توان یافت: «براندازی دولت مصدق در ۲۸ مرداد، اساسا یک ویژگی بومی داشت و از پویایی داخلی کشور ناشی شد. هرچند اگر از زاویۀ دیگر نگاه کنیم، زنجیرۀ حوادث پیش از خروج شاه در چند روز قبل از آن، سقوط ۲۸ مرداد را به توطئۀ تی‌پی آژاکس پیوند می‌دهد، چون شکست کودتای ۲۵ مرداد، فرار شاه را به دنبال داشت، می‌توان یک رابطۀ خطی میان طرح کودتای آمریکایی - انگلیسی و سقوط مصدق در ۲۸ مرداد تصور کرد. شکست طرح کودتای آژاکس، زنجیره‌ای از حوادث منجر به سرنگونی را به حرکت درآورد. به عبارت دیگر، سیا به واقع در سقوط مصدق نقش داشت، ولی فقط نقش یک تسریع کننده را بازی کرد.»

 

***

 

ایران و سازمان سیا؛ بازنگری در سقوط دولت مصدق

داریوش بایندر

ترجمه: بهمن سراحیان

نشر پارسه

چاپ اول، ۱۳۹۴

 ۳۹۶ صفحه

۲۶ هزار تومان

یکشنبه 1 شهریور 1394
"تاریخ ایرانی"

حاجتی که هاشمی از امام رضا(ع) طلبید

برای بهترشدن زندگی مردم دعا می کنم



خواسته من در این سفر از حضرت امام رضا(ع) این است که موضوع هسته ای به نتیجه خوبی برسد، تا مشکلات مردم ایران حل شده و بتوانند زندگی بهتری داشته باشند.

hashemirafsanjani.ir - آیت الله هاشمی رفسنجانی شامگاه شنبه در بدو ورود به مشهد مقدس تاکید کرد  خواسته من در این سفر از حضرت امام رضا این است که موضوع هسته ای به نتیجه خوبی برسد، تا مشکلات مردم ایران حل شده و بتوانند زندگی بهتری داشته باشند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام مهمترین هدف خود از سفر به مشهد مقدس را زیارت حرم مطهر حضرت امام رضا (ع) ذکر کرد و گفت علاوه بر زیارت فرصت مناسبی فراهم می شود تا برخی از دوستان قدیمی را ملاقات کرده و برخی مسائل را با آیت الله واعظ طبسی و استاندار خراسان رضوی بررسی کنیم.

شایان ذکر است آیت الله هاشمی رفسنجانی در بدو ورود به مشهد مقدس در فرودگاه این شهر مورد استقبال استاندار خراسان رضوی، قائم مقام تولیت آستان قدس رضوی و جمعی از مسئولان اجرائی این استان قرار گرفت. 

رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در سفر چند روزه خود به مشهد مقدس ضمن زیارت بارگاه مطهر حضرت امام رضا (ع) با تولیت آستان قدس رضوی، استاندار خراسان رضوی و جمعی از علما، طلاب، روحانیون، نخبگان دانشگاهی و تشکل های مختلف سیاسی این استان دیدار خواهند داشت.

شنبه 31 مرداد1394

"پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی"

آژانس به هیچ‌وجه بازرسی‌ها را به ایران نسپرده است/موضعمان در قبال سوریه تغییری نکرده است

یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴

موسسه مطالعات آمریکا (asipress)
وزارت خارجه آمریکا روز پنج‌شنبه به گزارش خبرگزاری آسوشیتدپرس در مورد نحوه بازرسی از سایت نظامی پارچین در ایران واکنش نشان داد و آن را نادرست خواند.

این خبرگزاری روز گذشته با ادعای دسترسی به یکی از دو سند محرمانه امضا‌شده میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، مدعی شد که وظیفه نمونه‌گیری و عکس‌برداری از سایت پارچین به کارشناسان خود ایران سپرده شده است.

این گزارش از سوی ایران «گمانه‌زنی رسانه‌ای» خوانده شد و یوکیا آمانو مدیر کل آژانس هم با صدور بیانیه‌ای ناخرسندی خود را از آن اعلام کرد.

حالا «جان کربی» سخنگوی وزارت خارجه آمریکا هم که دیشب از اظهار نظر در مورد این گزارش خودداری کرده بود، با صدور بیانیه‌ای، گزارش آسوشیتدپرس را زیر سوال برده است.

به نوشته خبرگزاری رویترز، وی تأکید کرده است که آژانس «به هیچ وجه» مسئولیت بازرسی‌ها را به ایران نسپرده است.

کربی همچنین گفته است: «این روشی نیست که آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، کار می‌کند.»

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا، ساعتی پس از صدور این بیانیه نیز در نشست خبری روزانه وزارت خارجه آمریکا که بخش زیادی از آن به صحبت در مورد آسوشیتدپرس گذشت، گفت: «من شما را به اظهارات امروز آقای آمانو ارجاع می‌دهم که گفت آژانس مسئولیت بازرسی‌ها را به ایران واگذار نمی‌کند و اینکه این گزارش، ارائه نادرست روشی است که آژانس برای انجام راستی‌آزمایی به کار می‌گیرد.»

وی همچنین تأکید کرد که واشنگتن از ساز و کار ایجاد شده برای حل مسئله ابعاد احتمالی، کاملا راضی است و به توان آژانس برای حل این مسئله اطمینان کامل دارد.

آمانو هم در بیانیه خود در مورد توافق صورت گرفته میان ایران و آژانس که روز ۲۳ تیر ماه همزمان با اعلام توافق هسته‌ای در شهر وین اتریش صورت گرفت، گفته بود: «این ترتیبات از لحاظ فنی بی‌نقص و منطبق با رویه‌های دیرینه ما هستند. در آن‌ها به هیچ وجه از استانداردهای پادمانی، کوتاه نیامده‌ایم.»

کربی در ادامه نشست خبری در پاسخ به پرسش خبرنگار آسوشیتدپرس که اصرار داشت وی مشخص کند کدام بخش از گزارش نادرست است، گفت واکنش آمریکا و آژانس «به این تصور بوده است که آژانس مجوز "خودبازرسی" را به ایران واگذار کرده است.»

وی افزود: «همانطور که دیروز هم گفتم، نمی‌خواهم از این تریبون در مورد محتوای آن صحبت کنم. این یک سند بین ایران و آژانس است، که محرمانه هم هست، مانند ترتیباتی که بین آژانس و دیگر کشورها نیز وجود دارد.»

سخنگوی وزارت خارجه آمریکا سپس در پاسخ به این سوال که آیا واشنگتن به آمانو توصیه نمی‌کند که متن سند را به نمایندگان کنگره نشان دهد تا «نگرانی‌های» آن‌ها برطرف شود، گفت: «ما نمی‌خواهیم به آژانس بگوئیم که باید چه کاری انجام دهد... این یک سند محرمانه است و او هم این تعهد قانونی را دارد که آن را علنی نکند.»

وی در جواب خبرنگاری که گفت آمانو می‌تواند این سند را در نشست غیرعلنی به نمایندگان ارائه کند، گفت که آمانو پیش از این در یک نشست با سناتورها، در مورد بازرسی‌ها و مسئله ابعاد احتمالی توضیح داده است. او در برابر اصرار این خبرنگار گفت: «اشتباه گرفته‌اید، من مدیر کل آژانس نیستم.»

کربی در ادامه با بیان رژیم بازرسی‌های پیش‌بینی‌شده در ایران، «به طرزی غیرمعمول قدرتمند» هستند، گفت این نظارت تنها بازرسی‌های انسانی نیست و از ابزارهای مختلف برای نظارت بر چرخه سوخت ایران، از معادن گرفته تا سانتریفیوژها، استفاده می‌شود. او تأکید کرد که برای واشنگتن مهم است که از پایبندی ایران به توافق و اجرای کامل آن اطمینان حاصل کند.

او در پاسخ به این سوال که پیش از این «مری هارف» سخنگوی سابق وزارت خارجه گفته بود بعید است واشنگتن عدم حضور بازرسان در پارچین را بپذیرد، گفت: «همانطور که وندی شرمن (معاون وزیر خارجه آمریکا) دقیقا از همین تریبون گفت، برای ما مهم بود که آژانس به آن دسترسی‌هایی که لازم دارد، از جمله به مراکز نظامی، دست پیدا کند.»

موضعمان در قبال سوریه تغییری نکرده است

در ادامه نشست کربی در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت سوریه و اینکه آیا ایران حاضر است بیانیه ژنو در مورد این کشور را بپذیرد، گفت این سوالی است که باید از ایران پرسیده شود و واشنگتن در مورد آن اظهار نظر نمی‌کند.

او با این حال، گفت: «موضع ما در این رابطه تغییری نکرده و همچنان معتقدیم که (بشار) اسد فاقد مشروعیت است و لازم است که طی یک انتقال سیاسی، کسی روی کار بیاید که اهمیت بیشتری برای مردم سوریه قائل باشد.»

وی در مورد اینکه آیا قرار است ایران به مذاکرات صلح سوریه دعوت شود یا نه، گفت: «در حال حاضر برنامه‌ای برای دعوت از ایران وجود ندارد.»

واکنش به بازگشایی سفارت انگلستان

اعلام بازگشایی سفارت انگلستان در تهران از دیگر موضوعاتی بود که در نشست وزارت خارجه آمریکا مطرح شد.

یکی از خبرنگاران با اشاره به این خبر، گفت: «آیا ایالات متحده برنامه‌ای برای بازگشایی سفارت در تهران ندارد؟»

کربی در پاسخ گفت: «در مورد بازگشایی سفارتمان در تهران حرفی برای گفتن ندارم. در مورد بریتانیا هم، آن‌ها باید در موردش صحبت کنند. آن‌ها یک کشور مستقل هستند و می‌توانند هر تصمیمی اتخاذ کنند.»

"موسسه مطالعات آمریکا"

تاریخچهٔ سینما در ایران (1)

ورود سینما به ایران

مظفر‌الدین‌شاه در فروردین سال ۱۲۷۹ از تهران به مقصد اروپا حرکت کرد. در این سفر بود که با سینما آشنا شد. در سفرنامهٔ ”مبارکه مظفرالدین‌شاه“ آمده است که شاه روز یکشنبه هفدهم تیر ۱۲۷۹ به اتفاق میرزا ابراهیم خان عکاس‌باشى به تماشاى دستگاه ”سینموفتوگراف“ و لانترن ماژیک رفته است. این حادثه پنج سال پس از رواج اختراع برادران لومیر در پاریس رخ داد؛ (شاه این دوربین را اشتباهاً سینموفتوگراف مى‌نامید.)


در هفته بعد، مظفرالدین‌شاه مجدداً به دیوار سینما رفت. حدود یک ماه پس از اولین دیدار مظفرالدین‌شاه با سینما، در سه‌شنبه ۲۳ مرداد ۱۲۷۹ در شهر ”اوستاند“ در ساحل دریا در بلژیک، جشن روز عید گل برگزار شد و میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشى مشغول عکس سینموفتوگراف‌اندازى از شاه شد.


به این ترتیب بانى ورود نخستین دوربین فیلم‌بردارى و نمایش فیلم، مظفرالدین‌شاه است و نخستین فیلم‌بردار ایرانى نیز ابراهیم ‌خان عکاس‌باشى محسوب مى‌شود.

میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشى

نخستین فیلم‌بردار ایرانى میرزا ابراهیم‌خان عکاس‌باشى است. او پسر احمد صنیع‌السلطنه عکاس‌‌باشى دربار ناصرالدین‌شاه بود. میرزا ابراهیم‌خان از چهارده سالگى در پاریس به تحصیل عکاسی، گراورسازى و عکاسى روى چینى پرداخت و بعد به همراه پدرش به وطن بازگشت و به خدمت مظفرالدین‌شاه که ولیعهد بود، و در تبریز بسر مى‌برد، در آمد. پس از کشته شدن ناصرالدین‌شاه وى در رکاب مظفرالدین‌شاه به تهران آمد. مظفرالدین‌شاه در آبان ۱۲۷۷، لقب عکاس‌باشى را به وى داد و خواهر همسرش زیورالسلطان طلعت‌السلطنه را به ازدواج او در آورد. میرزا ابراهیم‌خان در سفر نخست مظفرالدین‌شاه در ۱۲۷۶ همراه وى بود و در فرانسه، دستور تهیه دوربین را دریافت کرد و نخستین فیلم را در مراسم جشن گل‌ها از مظفرالدین‌شاه فیلم‌بردارى کرد. سپس همراه شاه به ایران بازگشت.


عکاس‌باشى ضمن نمایش مرتب فیلم در دربار و نزد اشراف، گاهى نیز به فیلم‌بردارى مى‌پرداخت دوربین عکاس‌باشى دوربین مدل ”گومون“ بود که آن را ”هنرى ساوج لندر“ جهانگرد انگلیسى در بازدید از قصر گلستان در ۱۲۸۰ مشاهده کرده است. میرزا ابراهیم خان با آغاز سلطنت محمدعلى شاه جاى خود را به عبدالله میرزا قاجار شاگرد پدرش داد و خود به زراعت و امور چاپى مشغول شد. وى به هنگام مرگ چهل و یک سال داشت.

میرزا ابراهیم خان صحاف‌باشى

اما نخستین گام براى عمومى شدن سینما بوسیلهٔ میرزا ابراهیم خان صحاف‌باشى برداشته شد. وى در سفر تجارى شش ماههٔ خود در خرداد ۱۲۷۶ با سینماتوگراف آشنا شد. صحاف‌باشى احتمالاً پس از پایان سفرش پروژکتور نمایش را با خود به ایران آورده بوده است. وى در بازگشت به ایران نخستین سالن نمایش فیلم را در حدود مهر ۱۲۸۳ در حیاط پشت مغازه‌اش دایر کرد. اما نخستین سالن عمومى سینما در ایران را در رمضان ۱۳۲۲ هـ . ق افتتاح کرد که در خیابان چراغ گاز قرار داشت. عمر این سینما تنها یک ماه رمضان بود. علت تعطیلى این سالن را بعضى بدگویى‌هاى مردم از سینما و در نتیجه تکفیر سینما از سوى شیخ‌ فضل‌الله نورى مى‌دانند و به روایتى دیگر چون صحاف‌باشى جزو مشروطه‌خواهان بوده، بر اثر درگیرى‌هایى که با دربار داشته و بدگویى‌هایى که از سینما صورت مى‌گرفته، بهانه‌اى بدست درباریان مى‌افتد و سینما به تعطیلى کشانده مى‌شود. بدنبال این اتفاق، صحاف‌باشى پروژکتور خود را به ”آرتاسش پاتماگریان“ (اردشیرخان) واگذار می نماید. وى پس از تحمل رنج فراوان اموال و اجناس خود را فروخت و در ۱۲۸۶ تبعید و راهى کربلا شد و پس از مدتى به هند مهاجرت نمود.

روسى خان

دو سال پس از میرزا ابراهیم‌خان صحاف‌باشی، روسى خان به رواج سینما در ایران پرداخت. نام اصلى وى ایوانف بود. وى مدتى شاگرد عبدالله میرزا بود. با آغاز سلطنت محمدعلى شاه به ریاست بخش عکاسى دارالفنون و مقام عکاس‌باشى دربار دست یافت. وى مدتى بعد عکاس‌خانه‌‌اى براى خود تأسیس کرد. پس از تجربهٔ موفق ”دوروس“ در سال ۱۲۸۶در نمایش دو فیلم در تالار آیینه کاخ گلستان، روسى‌خان به اهمیت تجارى سینما پى برد و یک دستگاه نمایش و پانزده حلقه فیلم را با کمک ”بومر“ از کمپانى پاته خریدارى کرد. پس از نمایش‌هاى خصوصى در دربار و خانه‌هاى اشراف، سرانجام از ابتداى رمضان ۱۳۲۵ ق / ۱۲۸۶ ش به نمایش فیلم در عکاس‌خانهٔ خود اقدام نمود و پس از مدتى نمایش را به‌طور جدى‌ترى دنبال کرد. در این زمان فردى بنام آقایوف نیز سالن تازه‌اى افتتاح نمود. از برپایى سالن‌هاى روسى‌خان و آقایوف استقبال شد و آنها کار خود را توسعه دادند. روسى‌خان سالن جدیدى در خیابان ناصرى تأسیس کرد و بعد به روسیه رفت و یک صندوق فیلم خرید. وقتى به ایران بازگشت اهمیت سینما زیاد شده بود و او در اندیشهٔ ایجاد سالن جدیدى برآمد. این سالن که داراى دستگاه، مولد برق و بادبزن و رستوران و بوفه بود، بعدها به ”فاروس“ معروف شد. روسى‌خان با قدرت دو سالن خود را اداره مى‌کرد. آقایوف و روسى‌خان با کارشکنى‌هایى که علیه هم انجام مى‌دادند، هر دو در سفارت روس به زندان افتادند. روسى‌خان پس از رهایی، سالنى در دروازه قزوین به راه انداخت که بیشتر فیلم‌هاى روسى نمایش مى‌داد. پس از پیروزى مشروطه‌خواهان، این سالن را تعطیل کرد و در سالن فاروس تغییراتى داد ولى نهایتاً در اواخر ۱۲۸۸ آن را نیز تعطیل کرد. پس از فرار محمدعلى شاه تهران دچار اغتشاش شد و مردم با اطلاعى که از سوابق و موقعیت روسى‌خان داشتند، مغازه‌اش را تاراج کردند. وى در ۱۲۹۱ به فرانسه مهاجرت کرد و به خدمت همسر محمدعلى شاه در آمد.

اردشیرخان

اردشیرخان از ارامنهٔ تبریز و تاجر پارچه بود. وى در سفرش به اروپا یک دستگاه نمایش و یک گرامافون با خود به ایران آورد. در سال ۱۲۹۱ سالن خود را در خیابان علاءالدوله به راه انداخت. در سال ۱۲۹۲ این سالن تعطیل شد و سالن تازه‌اى در خیابان لاله‌‌زار افتتاح گردید. در سال ۱۲۹۶ اردشیرخان سالن خورشید یا سینما خورشید را افتتاح کرد، سپس در تابستان ۱۲۹۹ سینماى هواى آزاد را در خیابان امیریه تأسیس نمود. پس از آن باغى را در بین خیابان ارامنه و امیریه اجاره کرد و شروع به نمایش فیلم نمود. اما هر بار به محض به راه انداختن دستگاه برق دچار اختلال مى‌شد و سینما سرانجام بدستور نظمیه تعطیل شد. اردشیرخان پس از این ماجرا، فعالیت‌هاى سینمایى‌اش را رها کرد.


اردشیر خان (آرتاش پاتماگریان) (۱۲۴۲ - ۱۳۰۷)ملقب به وثوق التجار

على وکیلى

على وکیلى چهره مؤثر و سرشناس دیگرى از نسل اول سینماداران ایران است. او تاجر موفقى بود که در سال ۱۳۰۳ با سینما ارتباط یافت. او سالن‌هایى را افتتاح کرد و به‌ کارش توسعه داد. وى سالن ویژه بانوان را بوجود آورد که به تعطیلى انجامید. در اقدام بعدى سالنى را به خانم‌ها و آقایان اختصاص داد و بالکن را به بانوان مختص نمود اما این حرکت نیز ناموفق ماند. او با ابتکار و پشتکار فوق‌العاده‌اش، سالن تازه‌اش، سینما سپه را آماده کرد و ارکسترى را براى ایجاد تنوع به استخدام در آورد تا در فواصل نمایش فیلم‌ها، آهنگ‌هاى ایرانى بنوازند. در اقدام بعدی، وکیلى به فکر ترجمه فارسى فیلم‌ها افتاد و آن را با خان بابا معتضدى در میان گذاشت و لابراتوار خان باباخان فعال شد. اما این اقدام نیز ثمرى نداشت. وکیلى پس از انتشار دو شماره از مجلهٔ سینما و نمایشات، درگیر فعالیت‌هاى دولتى شد و از فعالیت‌هاى سینمایى و سینمادارى کناره گرفت.


على وکیلى

خان بابا معتضدى

سومین فیلم‌بردار تاریخ سینماى ایران، خان بابا معتضدى است. در دوران نوجوانى وى که سینما در حال شکل گرفتن بود، با علاقه آن را پیگیرى مى‌کرد. وى براى تحصیل به فرانسه رفت و آنجا با پسر رئیس کمپانى ”گومون“ آشنا شد و در آنجا دعوت بکار در استودیو شد. او طى دو سال فعالیت در استودیو، به فنون فیلم‌بردارى و چاپ آشنایى پیدا کرد. و هنگام بازگشت به ایران، مقدارى لوازم فیلم‌بردارى از رئیس کمپانى گومون دریافت نمود. در اولین اقدام، خان بابا معتضدی، شرایط را براى استفاده بانوان در نمایش‌هاى ویژه فراهم کرد که با استقبال مواجه گردید. سپس به فیلم‌بردارى روى آورد. سپس به دربار دعوت شد. و با آغاز حکومت پهلوی، فعالیتش را در عرصه فیلم‌بردارى از مراسم و فعالیت‌هاى مختلف افزایش داد. پس از چندى در فروردین ۱۳۰۷ به پیشنهاد کلنل على‌نقى وزیرى در مورد ایجاد سینمایى خاص بانوان، به سینمادارى روى آورد. این سالن، سینماى صنعتى نام داشت و در خیابان لاله‌زار قرار داشت. با حریق مهر ۱۳۰۷ سینما دچار تعطیلى شد. سپس سینماى پرى را افتتاح کرد. سپس تصمیم گرفت در جنوب شهر (مولوی) سینمایى دایر کند. وى بعدها سه سینماى دیگر در گلوبندک بنام ”سینما گلوبندک“، در میدان حسن‌آباد بنام ”میهن“ و در خیابان شاهپور، چهارراه مختارى بنام کشور (بعداً به شهره و بعد به اورانوس تغییر نام داد) افتتاح کرد.


خان بابا خان معتضدى (1366-1271) در نمایى از مجموعه تلویزیونى آغازگران، 1355

ادامه دارد

"شبکه اینترنتی آفتاب"

سفرنامه آنتالیا، هتل لتونیا دوست داشتنی


11 مرداد 1394

مدتی بود بر روی سفر و انتخاب بین دو کشور ترکیه یا مالزی تحقیق میکردم و درنهایت بعلت کوتاه تر بودن مسیر ترکیه و هوای بهتر اون ماه از سال (خرداد) و مسائل دیگه، ترکیه و شهر آنتالیا رو انتخاب کردم. با این حال سفر ما تبدیل به یه تصمیم گیری سریع و لحظه آخری شد. دوشنبه تصمیم به رفتن گرفتیم. ابتدا قصد داشتیم که برای 5 شنبه شب تور پیدا کنیم ولی نهایتا یک تور با قیمت خیلی خوب و ساعتهای پرواز مناسب برای چهارشنبه شب ساعت 23 و برگشت پنج شنبه آتی اش ساعت 1:30 بامداد گیرمون اومد.(یه توضیحی بهتون بدم که با توجه اطلاعاتی که از قیمت هتلها در سایت بوکینگ و رنکینگ اونها در سایت تریپ ادوایزر به دست آورده بودم چند تا هتل به سلیقه خودم انتخاب کرده بودم و به آژانس گفتم که در صورت امکان یکی از اونها رو برام بگیرن،

ولی متاسفانه گویا گرفتن هتل از هر کشوری که در لیست هتلهای طرف قرارداد آژانسهای ایرانی نباشه هم گرفتنش براشون سخته و هم چون از حالت گارانتی در میاد قیمتهاشون بسیار بالاتر از حالت واقعی و بالاتر از قیمت هتلهای طرف قرارداد درمیاد) به هر حال رفتم سراغ اولویت بعدیم اینکه از آژانس بخوام حتما هتلهایی معرفی کنه که در ناحیه بلک آنتالیا باشه، در نهایت هتلی هایی که پیشنهاد میداد رو در سایت تریپ ادوایزر از لحاظ رتبه و رنکینگ و نظر کاربرهای بین المللی در اون ناحیه چک میکردم و بعد انتخاب رو نهایی کردم(البته انتخابم بسیار محدود بود چون هفته آینده اش یکی دو روز تطعیلی داشت و تمامی پروازهای ترک واکثر هتلها تقریبا پر بودند). هتل لتونیا گلف ریزورت با یه پرواز ایرانی. هتلی بود که خیلی کم اسمش رو در لیست هتلهای آژانسها دیده بودم که خب این خودش برای من یه پوئن مثبت بود. رتبه اون هم در سایت تریپ ادوایزر 24 امین بود از بین 81 هتل موجود در منطقه بلک.

مشروح این سفرنامه را از اینجا مطالعه بفرمائید.